setting

base info - اطلاعات اولیه

setting - تنظیمات

noun - اسم

/ˈsetɪŋ/

UK :

/ˈsetɪŋ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [setting] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a rural/an ideal/a beautiful/an idyllic setting


    یک محیط روستایی / یک ایده آل / یک محیط زیبا / یک مکان ایده آل

  • It was the perfect setting for a wonderful Christmas.


    این محیط عالی برای یک کریسمس فوق العاده بود.

  • The exhibition shows how bees can live happily in an urban setting.


    این نمایشگاه نشان می دهد که چگونه زنبورها می توانند در یک محیط شهری با خوشحالی زندگی کنند.

  • This is the first time the method has been tested in a clinical setting.


    این اولین بار است که این روش در یک محیط بالینی آزمایش می شود.

  • Infections acquired in health-care settings are of increasing concern.


    عفونت های به دست آمده در مراکز مراقبت های بهداشتی نگرانی فزاینده ای دارند.


  • افراد تمایل دارند در محیط های اجتماعی مختلف رفتار متفاوتی داشته باشند.


  • داستان های کوتاه با فضای معاصر

  • New York City is the setting of his new novel.


    شهر نیویورک صحنه رمان جدید اوست.

  • London has been used as the setting for many films.


    لندن به عنوان صحنه برای بسیاری از فیلم ها استفاده شده است.

  • The Scottish Highlands provide the settings for many of his stories.


    ارتفاعات اسکاتلند تنظیمات بسیاری از داستان های او را فراهم می کند.

  • There are three speed settings: high medium and low.


    سه تنظیم سرعت وجود دارد: زیاد، متوسط ​​و کم.

  • The performance of the engine was tested at different settings.


    عملکرد موتور در تنظیمات مختلف مورد آزمایش قرار گرفت.

  • The oven should be at a high setting.


    فر باید با درجه حرارت بالا باشد.

  • He keeps the car's speakers on a low volume setting.


    او بلندگوهای ماشین را روی صدای کم نگه می دارد.


  • در هوای بسیار گرم ممکن است لازم باشد تنظیم دمای یخچال خود را تنظیم کنید.

  • To change the size of the font, go to Settings.


    برای تغییر اندازه فونت، به تنظیمات بروید.

  • It's easy to change the settings on your device.


    تغییر تنظیمات روی دستگاهتان آسان است.

  • All tests were run at default settings.


    تمام تست ها در تنظیمات پیش فرض اجرا شدند.

  • Schubert’s setting of a poem by Goethe


    تنظیم شعری از گوته توسط شوبرت


  • یک یاقوت در یک محیط طلای سنگین


  • یک مکان

  • An unhappy home environment can affect children’s behaviour.


    محیط ناخوشایند خانه می تواند بر رفتار کودکان تأثیر بگذارد.

  • a pleasant working environment


    یک محیط کاری دلپذیر

  • The island provided an idyllic setting for the concert.


    این جزیره یک محیط ایده آل برای کنسرت فراهم کرد.

  • The huts blend in perfectly with their surroundings.


    کلبه ها کاملاً با محیط اطراف خود ترکیب می شوند.

  • The mountains in the background were capped with snow.


    کوه ها در پس زمینه پوشیده از برف بودند.

  • The hospital is an unlikely setting for an art auction.


    بیمارستان محیطی بعید برای حراج آثار هنری است.

  • The site creates a dramatic setting for the new building.


    این سایت یک محیط دراماتیک برای ساختمان جدید ایجاد می کند.


  • هتلی در محیط کوهستانی زیبا

  • a lovely setting for a picnic


    محیطی زیبا برای پیک نیک


  • افراد مسن که در یک محیط خانگی زندگی می کنند

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • brightness


    روشنایی


  • سبک

لغت پیشنهادی

minding

لغت پیشنهادی

encompasses

لغت پیشنهادی

cometh