site
site - سایت
noun - اسم
UK :
US :
مکانی که در آن اتفاق مهم یا جالبی رخ داده است
منطقه ای از زمین که در آن چیزی در حال ساخت یا ساخته شدن است
مکانی که برای هدف خاصی استفاده می شود
a website
یک وبسایت
قرار دادن یا ساختن چیزی در مکانی خاص
منطقه ای از زمین که برای هدف خاصی استفاده می شود یا قرار است مورد استفاده قرار گیرد
یک وب سایت (= مکانی در اینترنت که در آن می توانید اطلاعاتی در مورد چیزی پیدا کنید)
در یک منطقه خاص قرار داده شود یا ساخته شود
a place where something is, was, or will be built, or where something happened, is happening, or will happen
مکانی که در آن چیزی هست، بوده یا ساخته خواهد شد، یا جایی که اتفاقی افتاده، اتفاق می افتد یا خواهد افتاد
داخل یک کارخانه، ساختمان اداری و غیره
دور از کارخانه، ساختمان اداری و غیره
قطعه زمینی که می توانید روی آن چادر بزنید، کاروان را پارک کنید و غیره.
وجود داشته باشد یا در مکانی خاص ساخته شود
جایی که چیزی هست، بوده یا خواهد بود
a place on the internet where a person company or organization can give information about their products or services
مکانی در اینترنت که در آن شخص، شرکت یا سازمان می تواند اطلاعاتی در مورد محصولات یا خدمات خود ارائه دهد
an area of land or place where a particular business industrial manufacturing etc. activity happens or is planned to happen
منطقه ای از زمین یا مکانی که در آن یک فعالیت تجاری، صنعتی، تولیدی و غیره در آن اتفاق می افتد یا برنامه ریزی شده است.
ساختن چیزی در یک مکان خاص
شهر یک سایت در خیابان ویلا برای کتابخانه جدید خریداری کرده است.
همانطور که در تماس تلفنی اخیرم اشاره کردم بهترین سایت برای آن مانند سال گذشته حیاط آسیاب است.
Mobile phone calls have to be routed through a cell site and telephones search for the nearest site with available capacity.
تماسهای تلفن همراه باید از طریق یک سایت تلفن همراه انجام شود و تلفنها نزدیکترین سایت را با ظرفیت موجود جستجو میکنند.
یک سایت ساخت و ساز
حصارهای سبز در اطراف محل ساخت و ساز نصب شد.
یک مکان تاریخی
همه به عنوان سایت های ممکن برای مسافران پیشنهاد شد.
خانه ای برای سالمندان در محل بیمارستان قدیمی ساخته می شود.
اولین نمازخانه مستقل ها در سال 1705 در این مکان ساخته شد.
و راه اندازی سایت هزینه هایی دارد.
دستگاههای بافندگی در کلبههای محلی مورد استفاده قرار میگرفتند و انبارها بیشتر این مکان را اشغال میکردند.
بیشتر زباله های ما به سایت هایی مانند این در ساتون کورتنی در آکسفوردشر می رود.
محل یک صومعه قرن شانزدهم
دولت مکان پیشنهادی فرودگاه را اعلام کرده است.
سایتی برای مدرسه جدید انتخاب شده است.
هیچ چیزی در این سایت ساخته نمی شود.
تمام مواد در محل موجود است تا کار بلافاصله شروع شود.
این کارخانه در محلی در شمال شهر ساخته خواهد شد.
بازرس ممکن است نیاز به بازدید از محل داشته باشد.
محل نبرد
an archaeological site
یک سایت باستان شناسی
رئیس جمهور قرار است اواخر امروز از محل سقوط هواپیما بازدید کند.
یک سایت بسیار حساس با اهمیت ملی
مردم در محل حادثه گل گذاشتند.
یک سایت کاروان
online dating sites
سایت های دوستیابی آنلاین
در اینجا چند لینک به سایت های مفید دیگر وجود دارد.
برای اطلاعات بیشتر به سایت رسمی جشنواره مراجعه کنید.
برای دسترسی به سایت باید ثبت نام کنید.
او مرتباً نقدهای موسیقی را در یک سایت موسیقی آنلاین ارسال می کند.
اینجا مکان خوبی برای پیک نیک خواهد بود.
آنها سایتی را برای مدرسه جدید انتخاب کرده اند.
قسمت پذیرش هتل
مکان نما را به یک قسمت خالی روی صفحه ببرید.
از موقعیت خود در بالای تپه، او می توانست بندر را ببیند.
نقطه ای که رودخانه در آن تقسیم می شود
شرکت در حال انتقال به مکان جدید است.
صحنه تصادف
این دریاچه یکی از نقاط زیبایی محلی است.
اخیراً یک شرکت محلی این سایت را خریداری کرده است.
کلاه های سخت باید در محل استفاده شود.
شورا این سایت را برای توسعه مجدد احتمالی اختصاص داده است.
این هتل در مکانی عالی و مشرف به دریا قرار دارد.
محل
نقطه
موقعیت
منبع
محل تقریبی
locale
وضعیت
locality
تنظیمات
locus
صحنه
venue
استقرار
whereabouts
جایی که
ایستگاه
بخش
پست
emplacement
پاتوق
زمین
خالی از سکنه
دامنه
هر کجا که
hangout
Mise en صحنه
X نقطه را مشخص می کند
haunt
حوزه
منطقه
wherever
مجاورت، همسایگی
mise en scene
بلبرینگ ها
تعیین سطح
vicinity
bearings
placement