later
later - بعد
adverb - قید
UK :
US :
بعد از زمانی که در مورد آن صحبت می کنید یا بعد از زمان حال
در آینده یا بعد از چیز دیگری می آید
اخیرا
اتفاق یا وجود در زمانی در آینده پس از چیزی یا شخص دیگری
happening or coming immediately after something – used about periods of time or parts of a piece of writing
بلافاصله بعد از چیزی اتفاق می افتد یا می آید - در دوره های زمانی یا قسمت هایی از یک نوشته استفاده می شود
احتمالاً در زمانی در آینده اتفاق می افتد یا وجود دارد
اتفاق افتادن یا آمدن در زمانی بعد از اتفاق دیگری
coming after someone or something else – used about a series of groups of people periods of time or parts of a book
دنبال شخص یا چیز دیگری می آید - در مورد مجموعه ای از افراد، دوره های زمانی یا بخش هایی از یک کتاب استفاده می شود
در زمانی در آینده یا بعد از زمانی که ذکر کردید
نه بعد از
در زمانی در آینده یا بعد از زمانی که شما ذکر کرده اید اتفاق می افتد
در پایان یک دوره زمانی یا پایان زندگی شخصی اتفاق می افتد
مدرن تر یا جدیدتر
راهی برای خداحافظی
قیاسی
comparative oflate
بعد از زمان حال، مورد انتظار یا معمول؛ قیاسی
او در سال 1993 بیمار شد و دو سال بعد درگذشت.
ببخشید، من الان سرم شلوغ است - بعداً با شما صحبت خواهم کرد.
نیم ساعت بعد به حاشیه شهر رسیدند.
من تا مدت ها بعد متوجه حقیقت نشدم.
مدت کوتاهی بعد، زنی وارد کوپه شد و در حالی که یک نسخه از Vogue را حمل می کرد روبروی آنها نشست.
A short time later a woman entered the compartment and sat down across from them carrying a copy of Vogue.
اما ما دوباره گذشتیم، بعداً، و عقربه ها به زمان قبلی حرکت نکرده بودند.
ده ماه بعد است و آنها می توانند تشکر کنند، ما در حال شفا هستیم.
رونالد ریگان در سال 1962 به حزب جمهوری خواه پیوست و سپس فرماندار کالیفرنیا شد.
چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت.
چند روز بعد او را در یک بار در مرکز شهر دیدم.
زمان کافی برای آن بعداً، در صورت لزوم.
در ادامه شعر به دوران ناخوش کودکی شاعر اشاره شده است.
ما پیامدهای شکست این فرض را بعداً در بخش بررسی خواهیم کرد.
ما در حال توسعه یک دوره آموزشی هستیم تا در اواخر سال اجرا کنیم.
بعدا میبینمت.
سه سال بعد دوباره او را دیدم.
پدرش اواخر همان سال درگذشت.
ما اواخر سال به رم می رویم.
او بعداً دکتر شد.
بعداً متوجه شدم که او از ابتدا همه چیز را در مورد آن می دانست.
Later guys!
بعداً بچه ها!
بعدا میرم بیرون
خیلی بعد، او متوجه منظور او شد.
لطفا حداکثر تا ساعت 8 حضور داشته باشید.
دیر یا زود باید تصمیم بگیرید.
ما از آنها خواستیم که مشکل را زودتر حل کنند.
بعدا برمیگرده
ما همیشه می توانستیم در اواخر فصل برویم.
پلیس از او بازجویی کرد و بعداً دستگیر شد.
بعد از ظهر امروز چه کار می کنی؟
او گفت که ترجیح می دهد ما حداکثر تا ساعت نه برسیم.
بعداً میتوانیم قطاری بگیریم.
شما همیشه می توانید رمز عبور خود را در تاریخ بعدی تغییر دهید.
او در مراحل بعدی بیماری نیاز به مراقبت شبانه روزی داشت.
در سالهای آخر عمر، او در کیپ تاون زندگی می کرد.
نسخه های بعدی نرم افزار بسیار بهتر هستند.
مدل های بعدی شامل یک موتور 2.5 لیتری بودند.
من نقاشی های قبلی او را به کارهای بعدی اش ترجیح می دهم.
Laters, Mike.
بعداً، مایک.
He was successful later in his career.
او بعدها در حرفه خود موفق بود.
گفت بعدا با من صحبت خواهد کرد.
چرا بعداً تماس نمی گیرید، وقتی او مطمئن است اینجا خواهد بود؟
بعد از
afterwards
پس از آن
thereafter
بعد از آن
بعد
بعد ها
afterward
در نهایت
به تازگی
latterly
متعاقبا
subsequently
به موقع
thereupon
در زمان مناسب
بعد از کمی
کم کم
در مدتی
در تاریخ بعدی
در زمان بعدی
در زمان دیگری
پایین خط
پایین جاده
سپس
در دنباله این
بعد از این
بعد از مدتی
در نتیجه
در زمان آینده
در تاریخ آینده
consequently
و به دنبال آن
دفعه بعد