woman
woman - زن
noun - اسم
UK :
US :
زنانگی
نوع زن
زن زن
زن شدن
زنانه
---
---
---
یک فرد زن بالغ
زنان به طور کلی
کلمه ای به معنای همسر یا دوست دختر که بسیاری از زنان آن را توهین آمیز می دانند
یک روش بی ادبانه برای صحبت کردن با یک زن در هنگام عصبانیت، عصبانیت و غیره
خدمتکار یا شخصی که برای شما در خانه شما کار نظافت می کند
یک فرد بالغ زن
a polite word for a woman – used especially when you do not know the woman or when the person you are talking to does not know the woman
یک کلمه مؤدبانه برای یک زن - مخصوصاً زمانی که شما آن زن را نمی شناسید یا زمانی که شخصی که با او صحبت می کنید زن را نمی شناسد استفاده می شود.
یک فرد زن جوان - معمولاً در مورد فردی کمتر از بیست سال استفاده می شود
a woman – used especially when you are giving information about women, for example in formal surveys and reports
یک زن – مخصوصاً زمانی که اطلاعاتی در مورد زنان می دهید، به عنوان مثال در نظرسنجی ها و گزارش های رسمی استفاده می شود
مربوط به زنان یا دختران
در مورد ویژگی هایی استفاده می شود که نمونه ای از زنان در نظر گرفته می شود
behaving, dressing etc in a way that is thought to be typical of or suitable for a woman – used to show approval
رفتار، لباس پوشیدن و غیره به گونه ای که تصور می شود برای یک زن معمولی یا مناسب است - برای نشان دادن تایید استفاده می شود
behaving or dressing in a way that is thought to be typical of young girls, or suitable for a girl – often used disapprovingly
رفتار یا لباس پوشیدن به گونهای که تصور میشود برای دختران جوان یا مناسب دختران است – اغلب بهصورت ناپسند استفاده میشود.
مردی که زنانه است مانند یک زن به نظر می رسد یا رفتار می کند
یک مجله هفتگی بریتانیایی برای زنان، به ویژه در میان زنان متاهل که خانواده دارند
یک انسان زن بالغ
an adult who lives and identifies as female though they may have been said to have a different sex at birth
بزرگسالی که زندگی می کند و به عنوان زن شناخته می شود، اگرچه ممکن است گفته شود در بدو تولد جنسیت متفاوتی دارد
همسر یا شریک جنسی زن
برای تشکیل اسم هایی استفاده می شود که انواع خاصی از زنان یا زنان با مشاغل خاص را توصیف می کند
لباسهای زنانه
women's clothes
رانندگان زن بیشتر از مردان محتاط هستند.
وقتی یک زن نمی تواند به بهترین دوستش اعتماد کند چه می تواند بکند؟
و زنان یک چرخه درد ماهانه را پشت سر می گذارند.
آیا مردی که زن و فرزندش را به خاطر زن دیگری رها کرده است می تواند بدون زخم آزاد شود؟
ربکا استفنز اولین زن بریتانیایی بود که به قله اورست صعود کرد.
مجموعه جدید و مهیج داستان کوتاه از نویسندگان زن
خانم تاچر اولین زن نخست وزیر بریتانیا بود.
همه شرکت کنندگان مدیران فروش و بازاریابی جدید، چهارده مرد و پنج زن بودند.
اون زن مو تیره ای که باهاش حرف میزدی کی بود؟
چندی پیش، کلیسای انگلستان رای به منصوب کردن زنان کشیش داد.
یک زن 54 ساله
یک زن جوان جالب
married/single women
زنان متاهل / مجرد
men, women and children
مردان، زنان و کودکان
a women's group/movement
یک گروه/جنبش زنانه
ترجیح می دهم به یک پزشک خانم مراجعه کنم.
او همه زن است! (= دارای ویژگی هایی است که مختص زنان است)
an Englishwoman
یک زن انگلیسی
a businesswoman
یک خانم تاجر
a Congresswoman
یک زن کنگره
a horsewoman
یک زن اسب سوار
قبلاً یک خانم داشتیم که نظافت می کرد.
ساکت باش ای زن!
او یک زن جدید در زندگی خود دارد.
کار کردن برای خودش به این معنی بود که او می تواند زن خودش باشد.
او مانند یک زن تسخیر شده از اتاق بیرون پرواز کرد.
سیاستمداران اغلب دیدگاه های مرد در خیابان را درک نمی کنند.
واقعاً چه چیزی برای زن و مرد در خیابان اهمیت دارد؟
او می خواست مانند یک زن مردم به نظر برسد.
زنان در تجارت
زنان مسن اغلب احساس می کنند نامرئی هستند.
او الگوی زنان دیگر است.
آزادی پوشیدن شلوار به نمادی از آزادی زنان تبدیل شد.
او برای تیم بانوان بازی می کند.
دختر کوچولویی که به یاد داشت حالا یک زن بالغ شده بود.
تغییرات مهمی در جایگاه زن در جامعه رخ داد.
ما می خواهیم نحوه نمایش زنان در رسانه ها را تغییر دهیم.
زنان به مشاغل کم دستمزد محدود می شدند.
چرا باید زنان را به ایفای نقش منفعل تقلیل داد؟
گزارش سازمان ملل در مورد خشونت علیه زنان
استاد مطالعات زنان
خانم
dame
زن
دختر
از دست دادن
lass
دختر خانم
gal
مهریه
جوجه
lassie
مادر
dowager
گسترده
chick
پر شده
matron
دوشیزه
خدمتکار
filly
نجیب زن
maiden
کلن
maid
دختر بچه
gentlewoman
خشخاش
colleen
دمپایی
girlie
وای فای
damsel
خواهر
جودی
popsy
بار سفر
petticoat
بیت
wifie
دموازل
نحیف
Judy
قطعه
baggage
شیلا
demoiselle
frail
sheila
bloke
بلوک
پسر
chap
فصل
جنتلمن
بانو
lad
نر
laddie
مرد
همکار
رفیق
جناب
dude
هومبر
gent
جو
fella
چپی
hombre
جک
joe
گربه
chappie
دلار
jack
جوکر
گالوت
جوانان
joker
گیزر
galoot
ماشین اصلاح
حفار
geezer
راه اندازی
shaver
خور
digger
نی نی
stripling
بچه
cove
تماس گیرنده
nipper
ادمی
tad
callant
admi