model
model - مدل
noun - اسم
UK :
US :
a small copy of a building vehicle machine etc especially one that can be put together from separate parts
یک کپی کوچک از یک ساختمان، وسیله نقلیه، ماشین و غیره، به ویژه یک کپی که می تواند از قسمت های جداگانه کنار هم قرار گیرد
someone whose job is to show clothes hairstyles etc by wearing them at fashion shows or for photographs
کسی که کارش نشان دادن لباس، مدل مو و غیره با پوشیدن آنها در فشن شوها یا برای عکس است
نوع یا طرح خاصی از وسیله نقلیه یا ماشین
نمایش کامپیوتری یا توصیف علمی چیزی
کسی یا چیزی که مردم می خواهند از آن کپی کنند زیرا موفق هستند یا ویژگی های خوبی دارند
کسی که توسط یک هنرمند یا عکاس برای نقاشی یا عکاسی استخدام شده است
پوشیدن لباس در یک نمایش مد یا در عکس های مجلات به منظور نشان دادن آنها به مردم
برای انجام نمایش کامپیوتری یا توصیف علمی یک موقعیت یا رویداد
ساختن چیزی با شکل دادن به خاک رس، چوب و غیره
a simple description or structure that is used to help people understand similar systems or structures
توصیف یا ساختار ساده ای که برای کمک به افراد در درک سیستم ها یا ساختارهای مشابه استفاده می شود
the way in which something is done by a particular country person etc that can be copied by others who want similar results
روشی که در آن کاری توسط یک کشور خاص، شخص و غیره انجام می شود که می تواند توسط دیگرانی که نتایج مشابهی می خواهند کپی کنند
چیزی که یک کپی می تواند بر اساس آن باشد زیرا نمونه بسیار خوبی از نوع خود است
a person who wears clothes so that they can be photographed or shown to possible buyers, or a person who is employed to be photographed or painted
شخصی که لباس می پوشد تا بتوان از آنها عکس گرفت یا به خریداران احتمالی نشان داد، یا شخصی که برای عکاسی یا نقاشی استخدام شده است.
a particular type of machine especially a car that is slightly different from machines of the same type
نوع خاصی از ماشین، به ویژه ماشین، که کمی با ماشین های هم نوع متفاوت است
یک شی فیزیکی، معمولا کوچکتر از شی واقعی، که برای نشان دادن چیزی استفاده می شود
a simple description of a system or process that can be used in calculations or predictions of what might happen
یک توصیف ساده از یک سیستم یا فرآیند که می تواند در محاسبات یا پیش بینی آنچه ممکن است اتفاق بیفتد استفاده شود
پوشیدن لباس های مد روز، جواهرات و غیره به منظور تبلیغ آنها
ساختن مدل چیزی
چیزی ساخته شده یا کشیده شده است. برای نشان دادن اینکه چیزی بسیار بزرگتر چگونه به نظر می رسد
A model is also a representation of something in words or numbers that can be used to tell what is likely to happen if particular facts are considered as true
یک مدل همچنین نمایشی از چیزی در کلمات یا اعداد است که می تواند برای بیان اینکه در صورت واقعی بودن واقعیات خاص چه اتفاقی می افتد ممکن است رخ دهد.
someone or something that is an extremely good example of its type esp. when a copy can be based on it
کسی یا چیزی که نمونه بسیار خوبی از نوع خود است، به ویژه. زمانی که می توان یک کپی بر اساس آن ایجاد کرد
a person employed to wear esp. new fashionable clothes to show how the clothes look and to make them look attractive
شخصی که برای پوشیدن esp. لباس های جدید و شیک برای نشان دادن ظاهر لباس و جذاب به نظر رسیدن آنها
A model is also a person employed to show his or her body to be drawn or photographed by those studying the human form.
مدل همچنین شخصی است که برای نشان دادن بدن خود به کار گرفته می شود تا توسط کسانی که در حال مطالعه شکل انسان هستند طراحی یا عکس بگیرند.
a particular type of device or machine that is different in quality style or some other feature from others that have the same use
نوع خاصی از دستگاه یا ماشین که از نظر کیفیت، سبک یا برخی ویژگیهای دیگر با سایر دستگاههایی که کاربرد مشابهی دارند متفاوت است
to form something from a plastic substance such as clay, or to use a plastic substance to make a form of something
ایجاد چیزی از یک ماده پلاستیکی مانند خاک رس، یا استفاده از یک ماده پلاستیکی برای ساختن شکلی از چیزی
ایجاد چیزی با استناد به شکل یا ظاهر آن بر چیز دیگری
to wear new fashionable clothes to show how the clothes look and to make them look attractive esp. at a fashion show (= a special occasion for people to see new clothes) or for photographs in a magazine newspaper etc.
پوشیدن لباس های جدید و مد روز برای نشان دادن ظاهر لباس و جذاب جلوه دادن آنها، به ویژه. در یک نمایش مد (= مناسبت ویژه برای دیدن لباس های جدید) یا برای عکس در یک مجله، روزنامه و غیره.
being someone or something that is an extremely good example of its type exp. when the person or thing can be copied
کسی یا چیزی بودن که نمونه بسیار خوبی از نوع خود است، exp. زمانی که شخص یا چیز قابل کپی است
نوع خاصی از ماشین که کمی با ماشین های هم نوع متفاوت است
something such as an object plan or set of rules that is used to show what something else is like or how it works
چیزی مانند یک شی، طرح، یا مجموعه ای از قوانین که برای نشان دادن اینکه چیز دیگری چگونه است یا چگونه کار می کند استفاده می شود
روشی برای انجام کاری که می توان از آن به عنوان مثال استفاده کرد یا می توان آن را کپی کرد
یک مدل کار (= مدلی که در آن قطعات حرکت می کنند) یک ماشین آتش نشانی
من هواپیماهای مدل می ساختم.
معمار یک مدل مقیاس از مجتمع خرید پیشنهادی تولید کرده بود.
به مدل نوشتاری صفحه 58 نگاه کنید.
یک متن / مقاله مدل
قانون اساسی کشور الگویی ارائه کرد که سایر کشورها از آن پیروی کردند.
در مدارس از مدل های مختلف تامین مالی استفاده می شود.
الگویی از وضوح بود.
او دانشجوی نمونه است.
مزرعه نمونه (= مزرعه ای که به طور ویژه برای کارکرد خوب طراحی شده است)
او حرفه ای موفق به عنوان یک مدل لباس داشت.
او یک مدل مرد سابق بود که ستاره سینما شد.
مدل هر روز سه ساعت برای من می نشیند.
جدیدترین مدل ها در نمایشگاه خودرو به نمایش گذاشته می شوند.
They may abandon the traditional cooperative model.
آنها ممکن است مدل تعاونی سنتی را کنار بگذارند.
تحت مدل اشتراک، مصرفکنندگان معمولاً هزینهای ماهانه برای دسترسی به کتابخانه آنلاین میپردازند.
مدل استاندارد اقتصادی عرضه و تقاضا
برای پیشنهاد/ساخت/آزمایش یک مدل
او یک مدل کامپیوتری برای کمک به کشاورزان در کنترل آفات ایجاد کرد.
یک مدل ریاضی برای تعیین سطح ایمن آفت کش ها در مواد غذایی
بر اساس این مدل، تا اواسط قرن دما بین 1 تا 3 درجه افزایش می یابد.
مدل کار آسیاب آبی دارند.
او یک مدل خاکی خارق العاده از سگش ساخت.
این طرح ها به عنوان الگویی برای توسعه مسکن در آینده عمل می کنند.
مدارس موفق باید به عنوان الگو برای بقیه مورد استفاده قرار گیرند.
صدا مدلی برای کپی کردن دانش آموزان فراهم می کند.
آنها یک مدل جایگزین از زندگی زناشویی را ارائه می دهند.
کتاب متناسب با مدل کلاسیک یک روایت پست مدرن است.
او یک مدل رهبری مبتنی بر چشم انداز و استراتژی پیشنهاد می کند.
او الگوی خویشتن داری بود.
مقاله او الگویی از وضوح بود.
miniature
مینیاتوری
نمایندگی
کپی 🀄
replica
المثنی، کپی دقیق
reproduction
تولید مثل
duplicate
تکراری
imitation
تقلید
clone
شبیه
dummy
ساختگی
facsimile
فاکس
شکل
دو برابر
effigy
تجسم
تصویر
lookalike
شبیه سازی
simulation
کپی
copycat
همینطور
ditto
مجسمه
figurine
زنگ
ringer
اسباب بازی
statue
شبیه به هم
statuette
مدل آزمایشگاهی، ماکت
زنگ مرده
look-alike
ضربه زدن
mock-up
تصویر تف کردن
dead ringer
شباهت
knock-off
همانند سازی
spitting image
تکثیر. مضاعف شدن
likeness
replication
duplication
اصلی
تفاوت
prototype
نمونه اولیه
archetype
الگو، نمونه اولیه
واقعیت
استاد
subtraction
منها کردن
نزول کردن
genuine
اصل
تخریب
الگو
genuine article
مقاله اصیل
مقابل
منبع
dissimilarity
عدم شباهت
origination
پیدایش
unlikeness
بی شباهت
چیز واقعی