safe
safe - بی خطر
adjective - صفت
UK :
US :
در خطر آسیب دیدن، گم شدن یا دزدیده شدن نیست
صدمه دیده، گم نشده یا دزدیده نشده است
به احتمال زیاد باعث آسیب یا آسیب جسمی نمی شود
هیچ ریسکی در بر ندارد و به احتمال زیاد موفق خواهد بود
یک موضوع امن مکالمه به احتمال زیاد کسی را ناراحت نمی کند یا باعث مشاجره می شود
می گفت فلان چیز خوب است و مشکلی نیست
not in danger of being harmed, lost or stolen. Also used about a place where someone or something is safe
در خطر آسیب دیدن، گم شدن یا دزدیده شدن نیست. همچنین در مورد مکانی که کسی یا چیزی در آن امن است استفاده می شود
if something is secure it is safe from thieves and criminals. Also used about a place where something is safe
اگر چیزی محفوظ است از شر دزدان و مجرمان در امان است. همچنین در مورد مکانی که در آن چیزی امن است استفاده می شود
به احتمال زیاد توسط چیزی آسیب دیده یا آسیب نبیند
در جایی که کسی یا چیزی نمی تواند صدمه ببیند یا آسیب ببیند
آسیبی نبیند و آسیب نبیند
امن و صدمه نبیند
صدمه ندیده
not hurt or damaged, after an accident an attack or a dangerous experience – used when you are surprised by this
پس از تصادف، حمله یا تجربه خطرناک آسیب نبیند یا آسیب نبیند - زمانی که از این موضوع غافلگیر شده اید استفاده می شود
not harmed or damaged, especially after a journey or a dangerous experience
آسیبی نبیند یا آسیبی نبیند، به خصوص پس از یک سفر یا یک تجربه خطرناک
امن، پس از قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک
توسط جوانان برای تأیید چیزی استفاده می شود
یک جعبه یا کمد فلزی محکم با قفلهای مخصوص که در آن پول و چیزهای با ارزش را نگه میدارید
توسط جوانان به عنوان سلام گفت
به احتمال زیاد باعث آسیب یا آسیب نمی شود
در خطر گم شدن، آسیب دیدن یا دزدیده شدن نیست
مستلزم هیچ خطری نیست و احتمال موفقیت بسیار زیاد است
تا هیچ ریسکی نکند
a strong metal box or other container with strong locks, where you keep your money and other valuable things
یک جعبه فلزی محکم یا ظروف دیگری با قفل های محکم، جایی که پول و سایر چیزهای با ارزش خود را در آن نگهداری می کنید
در معرض خطر یا احتمال آسیب دیدن نیست
کاملا ایمن و بدون آسیب یا آسیب
خطرناک نیست یا ممکن است باعث آسیب شود
(مکانی) که احتمال گم شدن یا دزدیده شدن چیزی وجود ندارد
برای اشاره به چیزهایی که هیچ خطری در بر ندارند استفاده می شود
اگر یک مقام منتخب رسمی در امن باشد، احتمالاً توسط حزب سیاسی که در انتخابات قبلی آن را به دست آورده است، برنده خواهد شد.
If an official elected position in is safe it is likely to be won by the political party that has won it at previous elections
بچه ها اینجا کاملا امن هستند.
او به تنهایی احساس امنیت نمی کرد.
آیا ماشین در جاده پارک می شود؟
آنها قصد داشتند کشور را از حملات تروریستی ایمن کنند.
در حال حاضر هیچکس از سوء ظن در امان نیست.
راز تو نزد من محفوظ است (= به دیگری نخواهم گفت).
اینم پاسپورت حالا آن را ایمن نگه دارید.
به ما اطمینان داده شده است که مشاغل ما ایمن هستند (= در خطر از دست دادن آنها نیستیم).
اینجا احساس امنیت و آرامش می کردم.
یک داروی ایمن و موثر برای سرفه و سرماخوردگی
آیا آب اینجا برای نوشیدن بی خطر است؟
طب سوزنی برای اکثر افراد بی خطر است.
خیابان برای بازی کودکان امن نیست.
این یکی از ایمن ترین خودروهای جهان است.
سازندگان برای ایمن سازی ساختمان فراخوانده شدند.
بسیاری از مردم بدون آب آشامیدنی سالم هستند.
ما خوشحال شدیم که او به ما اطلاع داد که سالم است.
کودک گم شده سالم و سرحال پیدا شد.
آنها سالم و صحت بالا آمدند.
برای بازگشت سالم حیوان جایزه ای در نظر گرفته شد.
مواظب خودتون باشید و ایمن باشید.
همه ما می خواهیم در شهرهای امن تر زندگی کنیم.
پاسپورت خود را در جای امن نگه دارید.
ما انفجار را از فاصله ای مطمئن تماشا کردیم.
در مقایسه با سایر کشورها مکان نسبتا امنی بود.
Electricity shares are still a safe investment.
سهام برق هنوز یک سرمایه گذاری مطمئن است.
همانطور که من منو مطالعه می کنم، تنها شرط مطمئن، مرغ کبابی است.
منبع ثروت هری موضوع امنی برای بحث عمومی نبود.
بی خطر است که فرض کنیم (که) همیشه تقاضا برای نرم افزار جدید وجود خواهد داشت.
به جرات می توان گفت هیچ فیلمی مانند این وجود ندارد.
در مواقع اضطراری بهتر است پول بیشتری با خود ببرید.
امن است
shielded
سپر شده
sheltered
پناه گرفته است
guarded
محافظت می شود
defended
دفاع کرد
alright
بسيار خوب
protected
حفاظت شده
unassailable
یوروش ناپذیر
unharmed
بدون آسیب
خیلی خوب
دور از آسیب
محافظت از خطر
protected from harm
محافظت از آسیب
سالم و سلامت
impregnable
رسوخ ناپذیر
مطمئن
invulnerable
آسیب ناپذیر
snug
راحت
دور از خطر
در دستان امن
در یک مکان امن
امن مثل خانه ها
مطمئن شد
reassured
مصون
immune
بی نگرانی
unworried
خاطر جمع
undamaged
مسلم - قطعی
assured
بدون خطر
محافظت کرد
riskless
safeguarded
unsafe
ناامن
insecure
در خطر
خطرناک
در معرض قرار گرفت
exposed
زیان آور
harmful
مخاطره آمیز
risky
بدون محافظ
unguarded
محافظت نشده
unprotected
آسیب پذیر
مستعد
hazardous
مسئول
susceptible
مانع شد
liable
ناقص
hindered
تهدید کننده
flawed
تهدید کرد
threatening
سمی
threatened
پرمخاطره
perilous
بی مزه
toxic
آسیب رسان
precarious
ناسالم
parlous
ناپایدار
injurious
آمریکا را به خطر می اندازد
unhealthy
در معرض خطر
unstable
ایالات متحده را در معرض خطر قرار داد
jeopardizingUS
بدون اطمینان
endangered
تهدیدات زندگی
imperiledUS
در معرض خطر انگلستان
unassured
به خطر انداختن انگلستان
life-threatening
imperilledUK
jeopardisingUK