menu

base info - اطلاعات اولیه

menu - منو

noun - اسم

/ˈmenjuː/

UK :

/ˈmenjuː/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [menu] در گوگل
description - توضیح

  • لیستی از انواع غذاهایی که برای یک وعده غذایی در دسترس هستند، به خصوص در یک رستوران


  • لیستی از چیزهایی که روی صفحه نمایش کامپیوتر وجود دارد که می توانید از کامپیوتر بخواهید آنها را انجام دهد

  • a list of choices that appears on a computer screen allowing you to choose certain operations or run particular processes, using a MOUSE


    لیستی از گزینه هایی که روی صفحه کامپیوتر ظاهر می شود و به شما امکان می دهد با استفاده از ماوس، عملیات خاصی را انتخاب کنید یا فرآیندهای خاصی را اجرا کنید.


  • لیستی از غذاهایی که می توانید در یک رستوران بخورید


  • فهرستی از انتخاب هایی که می توان برای نمایش روی صفحه کامپیوتر انجام داد

  • a list of the dishes served at a meal esp. in a restaurant


    لیستی از غذاهایی که در یک وعده غذایی سرو می شود، به ویژه در یک رستوران


  • منو همچنین فهرستی از مواردی است که بر روی صفحه نمایش رایانه نشان داده شده است که کاربر می تواند از میان آنها عملیاتی را برای انجام رایانه انتخاب کند.


  • فهرستی از اقدامات ممکن موجود که بر روی صفحه رایانه ظاهر می شود و به شما امکان می دهد دستورالعمل مورد نظر خود را انتخاب کنید

  • Pull down menus offer easy access to the multitude of facilities and options can be selected by mouse or keyboard.


    منوهای کشویی دسترسی آسان به بسیاری از امکانات را ارائه می دهند و گزینه ها را می توان با ماوس یا صفحه کلید انتخاب کرد.

  • The Printer Options menu shown in Figure 6. 2, appears. 6.


    منوی گزینه های چاپگر، نشان داده شده در شکل 6. 2، ظاهر می شود. 6.

  • Basically the Start menu and My Computer icon represent another step toward making computerese disappear.


    اساساً، منوی Start و نماد My Computer نشان دهنده گام دیگری در جهت ناپدید شدن رایانه است.

  • I was relieved to find that my favorites on the menu had not changed in execution one bit.


    وقتی متوجه شدم موارد دلخواه من در منو یک ذره در اجرا تغییر نکرده اند، خیالم راحت شد.

  • It has also simplified the menu.


    همچنین منو را ساده کرده است.

  • When the mouse cursor enters this menu bar the main menu is displayed which controls the 19 primary functions of MegaCAD.


    هنگامی که نشانگر ماوس وارد این نوار منو می شود، منوی اصلی نمایش داده می شود که 19 عملکرد اصلی MegaCAD را کنترل می کند.

example - مثال
  • May we have the menu?


    ممکنه منو داشته باشیم؟

  • to ask for/look at the menu


    برای درخواست / نگاه کردن به منو

  • the lunch/dinner menu


    منوی ناهار/شام

  • What's on the menu (= for dinner) tonight?


    منوی امشب (= برای شام) چیست؟

  • The chef put together a special menu of drinks and dishes employing chocolate.


    سرآشپز منوی ویژه ای از نوشیدنی ها و غذاهایی را که از شکلات استفاده می کردند تهیه کرد.

  • a pull-down/pop-up menu


    یک منوی کشویی/پاپ آپ

  • When highlighted information is clicked, a pop-up menu appears.


    هنگامی که اطلاعات برجسته شده کلیک می شود، یک منوی پاپ آپ ظاهر می شود.

  • I clicked on a menu item called ‘connect to server’.


    من روی یک آیتم منو به نام اتصال به سرور کلیک کردم.

  • a menu option/button


    یک گزینه/دکمه منو

  • Many restaurants do a very reasonable set menu at lunchtime.


    بسیاری از رستوران ها یک منوی بسیار معقول را در زمان ناهار انجام می دهند.

  • Passengers are offered a daily choice of menu.


    به مسافران منوی انتخابی روزانه ارائه می شود.

  • She completely changes her seasonal menus every few months.


    او هر چند ماه یکبار منوهای فصلی خود را به طور کامل تغییر می دهد.

  • The chef was chalking the daily specials on the menu board.


    سرآشپز غذاهای ویژه روزانه را روی صفحه منو گچ می زد.

  • The restaurant changes its menu every six months.


    این رستوران هر شش ماه یکبار منوی خود را تغییر می دهد.

  • a ten-course tasting menu


    منوی طعم ده غذا

  • Go to the topic menu in the upper right-hand corner.


    به منوی موضوع در گوشه بالا سمت راست بروید.

  • buttons that make it easy to navigate the on-screen menu


    دکمه هایی که حرکت در منوی روی صفحه را آسان می کند

  • You can choose from a menu of options.


    شما می توانید از منوی گزینه ها انتخاب کنید.

  • I clicked the icon in the start menu.


    من روی نماد در منوی شروع کلیک کردم.

  • The waiter brought the menu and the wine list.


    گارسون منو و لیست شراب را آورد.

  • What's on the menu today?


    چه چیزی در منوی امروز وجود دارد؟

  • Select the Edit menu and then choose Copy.


    منوی «ویرایش» را انتخاب کنید و سپس «کپی» را انتخاب کنید.

  • There are several vegetarian dishes on the menu.


    در منو چندین غذای گیاهی وجود دارد.

  • Select the Edit menu and then click on Copy.


    منوی Edit را انتخاب کرده و روی Copy کلیک کنید.

synonyms - مترادف
  • carte


    کارتن


  • کارت


  • گسترش

  • cuisine


    غذا


  • تخته سیاه

  • blackboard


    تعرفه

  • tariff


    صورت حساب کرایه

  • bill of fare


    منوی مجموعه


  • تابلوی ویژه

  • specials board


    کارت دو ژور

  • carte du jour


    جدول d'Hôte

  • table d'hôte


    فهرست شراب


antonyms - متضاد
  • snack


    خوراک مختصر

لغت پیشنهادی

snatched

لغت پیشنهادی

microbes

لغت پیشنهادی

anaphoric