topic

base info - اطلاعات اولیه

topic - موضوع

noun - اسم

/ˈtɑːpɪk/

UK :

/ˈtɒpɪk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [topic] در گوگل
description - توضیح

  • موضوعی که مردم درباره آن صحبت می کنند یا می نویسند

  • a computer system used on the London Stock Exchange which gives information on share prices, currency exchange rates etc


    یک سیستم کامپیوتری مورد استفاده در بورس اوراق بهادار لندن که اطلاعاتی در مورد قیمت سهام، نرخ ارز و غیره می دهد

  • a subject that is discussed, written about or studied


    موضوعی که مورد بحث، نوشته یا مطالعه است

  • relating directly to the subject that is being discussed, written about or studied


    ارتباط مستقیم با موضوع مورد بحث، نوشته یا مطالعه

  • not relating directly to the subject that is being discussed, written about or studied


    ارتباط مستقیمی با موضوع مورد بحث، نوشته یا مطالعه ندارد

  • a subject that is written about discussed, or studied


    موضوعی که در مورد آن نوشته شده، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد

  • The variation across topics showed a spread of 13 to 63 percent.


    تنوع بین موضوعات نشان دهنده گسترش 13 تا 63 درصد است.

  • Ideas about cross-curricular links and the possibilities for topic work can also be shared.


    همچنین می‌توان ایده‌هایی درباره پیوندهای متقابل برنامه‌ای و امکانات کار موضوعی به اشتراک گذاشت.


  • از دانشجوی حقوق انتظار نمی رود که تک تک قوانین را در هر موضوع حقوقی بیاموزد.

  • Taxes and the budget are obvious topics as Republicans fashion an economic agenda for the national convention.


    مالیات ها و بودجه موضوعات واضحی هستند زیرا جمهوری خواهان یک دستور کار اقتصادی برای کنوانسیون ملی ایجاد می کنند.

  • It is characteristic of most research writing that topic areas are set off underlined or otherwise made highly visible.


    مشخصه اکثر نوشته های پژوهشی این است که حوزه های موضوعی مشخص شده، زیر آنها خط کشیده شده یا به شکل دیگری کاملاً قابل مشاهده است.

  • Given the topic of this book you might expect a bias in favor of finding behavior-driven performance challenges.


    با توجه به موضوع این کتاب، ممکن است انتظار سوگیری به نفع یافتن چالش‌های عملکرد مبتنی بر رفتار داشته باشید.


  • آنها بسیاری از آن را می پذیرند، اما می خواهند موضوع را انتخاب کنند.


  • موضوع را در قسمت جستجو تایپ کنید و به مرورگر اجازه دهید همه سایت های مرتبط را جستجو کند.

  • Dole's absence was the topic of radio talk shows.


    غیبت دول موضوع برنامه های گفتگوی رادیویی بود.

example - مثال
  • The main topic of conversation was Tom's new girlfriend.


    موضوع اصلی گفتگو دوست دختر جدید تام بود.

  • a topic of discussion/interest


    موضوع مورد بحث/علاقه

  • to cover/discuss/address a topic


    پوشش دادن/بحث کردن/ پرداختن به یک موضوع

  • a range/variety of topics


    طیف / انواع موضوعات

  • The article covered a wide controversial topics including forced marriage and abortion.


    این مقاله موضوعات بحث برانگیز گسترده ای از جمله ازدواج اجباری و سقط جنین را پوشش می دهد.

  • There will be workshops on related topics.


    کارگاه هایی با موضوعات مرتبط برگزار خواهد شد.

  • Hot topics (= that are being discussed a lot) for discussion included global warming and pollution of the oceans.


    موضوعات داغ (= که بسیار مورد بحث قرار می گیرند) شامل گرم شدن کره زمین و آلودگی اقیانوس ها بود.

  • She has written about such important topics as race culture and class.


    او درباره موضوعات مهمی مانند نژاد، فرهنگ و طبقه نوشته است.


  • این نظر کاملاً خارج از موضوع است.

  • He keeps veering off topic.


    او مدام از موضوع منحرف می شود.

  • Keep the text short and on topic.


    متن را کوتاه و مرتبط با موضوع نگه دارید.

  • Let's get back on topic.


    بیایید به موضوع برگردیم.

  • The topic for tonight’s discussion is…


    موضوع بحث امشب…

  • I did my best to change the topic (= of conversation).


    تمام تلاشم را کردم تا موضوع (= گفتگو) را تغییر دهم.

  • In the next chapter the writer focuses on the topic of adoption.


    در فصل بعدی نویسنده بر موضوع فرزندخواندگی تمرکز می کند.


  • شاید بهتر باشد از چنین موضوع بحث انگیزی اجتناب کنید.


  • او سخنران بسیار خوبی بود، اما انتخاب موضوع او برای من عجیب بود.

  • We discussed topics ranging from foreign policy to economics.


    ما در مورد موضوعات مختلف از سیاست خارجی تا اقتصاد بحث کردیم.

  • The book covers such diverse topics as diving and first aid.


    این کتاب موضوعات متنوعی مانند غواصی و کمک های اولیه را پوشش می دهد.

  • articles on religious art and related topics


    مقالاتی در زمینه هنر دینی و موضوعات مرتبط

  • This topic comes up every year.


    این موضوع هر سال مطرح می شود.

  • Our teaching is based largely on topic work.


    تدریس ما عمدتاً بر اساس کار موضوعی است.

  • Our discussion included topics such as acid rain and the melting of polar ice.


    بحث ما شامل موضوعاتی مانند باران اسیدی و ذوب شدن یخ های قطبی بود.


  • مقاله شما می تواند در مورد هر موضوعی که دوست دارید باشد.

  • She did not find it easy to keep her essays on topic.


    نگه داشتن مقالات خود در مورد موضوع برای او آسان نبود.

  • Try to stay on topic!


    سعی کنید در موضوع بمانید!

  • In your comments please be on-topic and appropriate. Do not disclose personal information.


    لطفا در نظرات خود در موضوع و مناسب باشید. اطلاعات شخصی را فاش نکنید.

  • This blog is intended to encourage polite on-topic discussions .


    این وبلاگ برای تشویق بحث های مودبانه در مورد موضوع طراحی شده است.

  • Sorry for going a bit off topic.


    ببخشید که کمی از موضوع خارج شدم

  • This may be somewhat off topic but it is worth mentioning.


    این ممکن است تا حدودی خارج از موضوع باشد، اما قابل ذکر است.

  • We reserve the right to delete off-topic or inflammatory comments.


    ما این حق را برای خود محفوظ می داریم که نظرات غیر موضوعی یا تحریک آمیز را حذف کنیم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • exterior


    خارجی

  • exteriority


    بیرونی

  • insignificance


    بی اهمیت بودن

  • meaninglessness


    بی معنی بودن


  • خارج از


  • سطح


  • هیچ چی

  • cowardice


    بزدلی


  • فقر

  • periphery


    حاشیه


  • ترس

  • nothingness


    هیچی

لغت پیشنهادی

blaspheming

لغت پیشنهادی

borstal

لغت پیشنهادی

politic