somewhat
somewhat - تاحدی
adverb - قید
UK :
US :
بیشتر از کمی اما نه خیلی
تا حدی
اکثر اهل تثلیث مقدس مسائل را تا حدودی متفاوت می بینند.
برخی ممکن است آن را تا حدودی متفاوت ببینند.
Gloag had a deformity of the right arm and a somewhat high-pitched voice but overall made a forceful impression.
گلوگ یک تغییر شکل بازوی راست و صدایی تا حدودی بلند داشت، اما در مجموع تأثیری قوی بر جای گذاشت.
نظر شوهرم نسبت به من نسبت به آقای جونز بیشتر است.
قیمت کمی بالاتر از حد انتظار من است.
The Titan was designed to use only storable propellants, at the price of somewhat inferior specific impulse.
تایتان برای استفاده از پیشرانههای قابل ذخیرهسازی، با قیمت تکانههای خاص تا حدودی پایینتر طراحی شده بود.
سفیر از این وقفه تا حدودی عصبانی به نظر می رسید.
جشن های امسال باید تا حدودی بزرگتر از سال گذشته باشد.
این تا حدودی شبیه این است که هدف را گسترده تر کنید تا ضربه زدن به آن آسان تر شود.
اشتغال در اینجا در سال 1975 به اوج خود رسید و تا سال 1984 تا حدودی از پایین ترین سطح خود در سال 1981 بهبود یافت.
The correlation here is somewhat subtle and depends on whether one is near to the bifurcation points or far from them.
همبستگی در اینجا تا حدودی ظریف است و بستگی به این دارد که آیا فرد به نقاط انشعاب نزدیک است یا دور از آنها.
همانطور که ما به خواب می رویم، وضعیت روانی ما تا حدودی از این اقدامات فاحش غیرقابل پیش بینی می شود.
somewhat different/similar
تا حدودی متفاوت/مشابه
با دیدن او تا حدودی تعجب کردم.
وضعیت از آخرین ملاقات ما تا حدودی تغییر کرده است.
اتفاقی که برای آنها افتاد تا حدودی یک راز باقی مانده است.
گزینه های من تا حدودی محدود است.
روایت او از آنچه اتفاق افتاد تا حدودی متفاوت بود.
وزیر تا حدودی گیج شده بود.
خواننده با کمال تعجب از پذیرش این موضوع خودداری کرد.
این سیستم قبلاً توسط مارکس استفاده شده بود، البته تا حدودی متفاوت.
این استراحتگاه در چند سال گذشته تا حدودی تغییر کرده است.
او نسبت به قبل اعتماد به نفس بیشتری دارد.
بعد از پیاده روی طولانی مدت کمی خسته شده بودیم.
او به خاطر شخصیتی عجیب و غریب شناخته شده بود.
واشنگتن دی سی تا حدودی کوچکتر از بالتیمور است.
I was somewhat disappointed.
تا حدودی ناامید شدم.
کاملا
نسبتا
بسیار
به طور نسبی
منصفانه
moderately
قابل عبور
passably
منطقی
reasonably
اندکی
مقداری
به صورت مقایسه ای
comparatively
در حاشیه
marginally
کافی
یک جور هایی
kinda
تا اندازه ای
partially
پسندیدن
متوسط
mediumly
به نوعی
کمی
نوع
یک سایه
در بخش
تا حدی
ایش
کم و بیش، تقریبا
تا حدی مشخص
ish
تا یک درجه
hugely
به شدت
massively
به طور انبوه
مقدار کمی
اصلا
فوق العاده
بسیار
به ویژه
واقعا
exceptionally
استثنایی
exceedingly
بسیار زیاد
enormously
به طرز وحشتناکی
terribly
به طرز شگفت انگیزی
prodigiously
به طور جدی
غیر معمول
uncommonly
اضافی
extraordinarily
بخصوص
immensely
به طور قطعی
vastly
بی اندازه
awfully
با قدرت
تا حد زیادی
به طور برجسته
decidedly
عالی
اکثر
inordinately
tremendously
ultra
mightily
greatly
eminently
supremely