revival
revival - احیای
noun - اسم
UK :
US :
فرآیندی که در آن چیزی دوباره فعال یا قوی می شود
وقتی چیزی دوباره محبوب می شود
تولید جدید نمایشی که مدت هاست اجرا نشده است
یک جلسه احیا
وقتی چیزی دوباره فعال یا قوی می شود
روند فعال شدن یا محبوب شدن دوباره
اجرای نمایشی که مدت هاست دیده نشده است
زمانی که علاقه به دین دوباره به شکلی قویتر از قبل شروع میشود، یا یک جلسه یا مجموعهای از جلسات که برای تشویق به این اتفاق برگزار میشود.
a time when interest in religion starts again in a stronger way than before or a meeting or series of meetings organized to encourage this to happen
احیا نیز اجرای نمایشی است که مدت هاست دیده نشده است
فرآیندی که در آن چیزی دوباره شروع به رشد، توسعه یا موفقیت می کند
اپرا از احیا لذت می برد.
Opera is enjoying a revival.
اخیراً چیزی شبیه به احیای آبا وجود دارد.
موسیقی پاپ دهه شصت در اواسط دهه 90 از احیای بزرگی برخوردار بود.
احیای «تراموا به نام هوس» در برادوی
امیدواریم که بازار جدید باعث احیای اقتصادی محله شود.
جیم میتولسکی، کشیش کلیسای جامعه متروپولیتن، جایی که احیای انجیل در آن برگزار شد.
این بنا که در سال 1923 ساخته شده است، نمونه خاصی از معماری احیای ماموریت است.
رویدادهای دراماتیک چهارشنبه سیاه فرصت کمی برای اجتناب از احیای سریع فشار تورمی باقی می گذارد.
The dramatic events of Black Wednesday leave little chance of avoiding a quick revival of inflationary pressure.
ادواردز اساساً در دوران احیا یک خانه نشین آرام بود.
Edwards was essentially a staid stay-at-home during the revivals.
احیای تجارت
an economic revival
یک احیای اقتصادی
احیای ارزش اموال
یک احیای دینی
Jazz is enjoying a revival.
جاز از احیا لذت می برد.
احیای علاقه به موسیقی محلی
احیای «Equus» پیتر شفر
او مدعی شد که بازار نشانه هایی از احیای مجدد را نشان می دهد.
اقتصاد در سال گذشته چیزی شبیه به احیاء را به نمایش گذاشته است.
این دوره شاهد احیای بزرگی در تجارت شراب بود.
احیای ثروت حزب دمکرات
اواخر قرن نوزدهم دوران تجدید حیات مذهبی بود.
احیای مهارت های باستانی
احیای علاقه به رادیو محلی
آثار او از محبوبیت دوباره ای برخوردار است.
این نمایشگاه باعث احیای علاقه امپرسیونیست ها شده است.
اخیراً (علاقه به) موسیقی باستان احیا شده است.
An economic/artistic revival is sweeping the country.
یک احیای اقتصادی/هنری کشور را فرا گرفته است.
ما در حال اجرای احیای یک نمایشنامه دهه 1950 هستیم.
احیای نمایشنامه 1960 پینتر
اقتصاددانان ارشد معتقدند که لیبرالیسم بازار منجر به احیای اقتصاد می شود.
We remain hopeful that the revival in the global economy will provide a boost to exports over the remainder of this year.
ما امیدواریم که احیای اقتصاد جهانی باعث افزایش صادرات در باقیمانده سال جاری شود.
پس از رکود اخیر، مخارج خردهفروشی نشانههایی از احیا را نشان میدهد.
نشانه های اولیه ای وجود دارد که احیای اقتصادی در حال وقوع است.
تحت مدیریت جدید، شرکت دستخوش احیایی شده است.
قیمتها در انتهای بالای بازار در سال گذشته تعدیل شدند که منجر به احیای در ماههای اخیر شد.
resurrection
رستاخیز
rebirth
تجدید حیات
awakening
بیداری
reanimation
بازسازی
resuscitation
احیا
renascence
بیداری مجدد
reawakening
EnvigorationUK
envigorationUK
تقویت ایالات متحده
invigorationUS
تسریع
quickening
بهبود
خوشبو کردن
freshening
ریسورجیمنتو
risorgimento
بالا بردن
raising
توانبخشی
rehabilitation
بیدار شدن
waking
به اطراف آوردن
bringing around
آمدن به
coming to
زنده شدن از مردگان
بازگرداندن به زندگی
از مردگان برگرد
برخاستن از مردگان
بازگشت به زندگی
disappearance
ناپدید شدن
تخریب
کشتن
relapse
عود
suppression
سرکوب
شکست
degeneration
انحطاط
خواب
sleeping
خوابیدن
