church
church - کلیسا
noun - اسم
UK :
US :
ساختمانی که مسیحیان برای عبادت به آنجا می روند
مراسم مذهبی در یک کلیسا
یکی از گروه های جداگانه در دین مسیحیت
the institution of the Christian religion and all the priests and other ministers who are part of it
نهاد دین مسیحیت، و همه کشیشان و دیگر وزیران که بخشی از آن هستند
یکی از گروه های مختلف در دین مسیحیت - به ویژه در نام ها استفاده می شود
a religious group that has slightly different beliefs from other groups who belong to the same religion
یک گروه مذهبی که دارای عقاید کمی متفاوت از سایر گروه های متعلق به یک مذهب است
یک گروه مذهبی که از یک گروه بزرگتر جدا شده است
یک گروه مذهبی افراطی که بخشی از یک دین ثابت نیست
ساختمانی برای فعالیت های مذهبی مسیحی
an official Christian religious organization
یک سازمان مذهبی مسیحی رسمی
مناسبتی که این سازمان به عنوان یک گروه از مردم گرد هم می آیند
Christian religious organizations
سازمان های مذهبی مسیحی
a Christian religious organization
یک سازمان مذهبی مسیحی
کلیسا نیز گروهی از مردم است که برای یک اجتماع مذهبی گرد هم می آیند
کلیسا نیز یکی از تقسیمات بزرگ در مسیحیت است
کلیسا همچنین می تواند به معنای مذهب سازمان یافته به طور کلی باشد
ممکن است بیش از یک پارک کوچک در نزدیکی محل کار یا یک کلیسا نباشد که در ساعت ناهار در آنجا توقف کنید.
با وجود همه موانع، کنوانسیون های دولتی کلیساهای باپتیست سیاه پوست شکل گرفت.
او ما را به یک جلسه پنطیکاستی در یکی از بسیاری از کلیساهای سیاهپوست شهر برد.
کلیساهای انجیلی به ویژه در شهرهای بزرگ قوی هستند.
من او را گاهی در کلیسا دیده ام.
The number of divorcees remarrying in church has risen steadily since such weddings were sanctioned in 1981.
از زمان تصویب چنین عروسیهایی در سال 1981، تعداد طلاقهایی که مجدداً در کلیسا ازدواج میکنند، بهطور پیوسته افزایش یافته است.
During the Middle Ages, living pictures of biblical stories were used in churches to educate the illiterate masses.
در طول قرون وسطی، تصاویر زنده داستان های کتاب مقدس در کلیساها برای آموزش توده های بی سواد استفاده می شد.
دعا در مدارس ممکن است مخالف جدایی کلیسا و دولت باشد که قانون اساسی اقتضا می کند.
Or does it simply make clear that the church tolerates a margin of contradictory views in which extremists can flourish?
یا صرفاً روشن می کند که کلیسا حاشیه ای از دیدگاه های متناقض را تحمل می کند که در آن افراط گرایان می توانند شکوفا شوند؟
کلیسای انگلستان سرانجام با قبول انتصاب زنان کشیش موافقت کرد.
آیا هر یکشنبه به کلیسا می روید؟
دسته به داخل کلیسا حرکت کردند.
انگلستان کلیساهای زیبای محلی دارد.
برج / مناره کلیسا
church services
خدمات کلیسا
چند وقت یکبار به کلیسا می روید؟
آنها در کلیسا هستند (= شرکت در مراسم کلیسا).
They're in church.
آنها در کلیسا هستند.
بسیاری از مردم هنوز در کلیسا ازدواج می کنند.
کلیسا ساعت 9 است.
کلیسای انگلیکن
کلیسای کاتولیک می آموزد که زندگی از لقاح آغاز می شود.
کلیساهای آزاد
لیندا به کلیسای متدیست محلی پیوست.
کلیسا وظیفه دارد خشونت را محکوم کند.
تضاد بین کلیسا و دولت
رفتن به کلیسا (= خادم مسیحی شدن)
هدف این حزب این است که یک کلیسای وسیع با اعضایی از تمام اقشار جامعه باشد.
او به طور فعال در گروه های کلیسا شرکت داشت.
این کلیسا به سنت پل تقدیم شده است.
St Paul's Church
کلیسای سنت پل
این کلیسا در سال 1250 تقدیس شد.
There's an interesting organ in the church.
یک ارگ جالب در کلیسا وجود دارد.
کنسرت مجلسی در کلیسای محلی ما
یک گروه جوانان کلیسا
آنها از عروس و داماد خارج از کلیسا عکس گرفتند.
این مراسم در تاریخ 16 دسامبر در کلیسای محلی برگزار می شود.
church bells
زنگ های کلیسا
او در گروه کر کلیسا می خواند.
ما سالن کلیسا را برای مهمانی استخدام می کنیم.
این خدمات برای همه اعضای کلیسا آزاد است.
این کلیسا در قرن 15 ساخته شده است.
cathedral
کلیسای جامع
chapel
نمازخانه
basilica
بازیلیکا
shrine
زیارتگاه
abbey
صومعه
temple
معبد
tabernacle
خیمه
synagogue
کنیسه
sanctuary
جایگاه مقدس
minster
وزیر
mosque
مسجد
kirk
کرک
bethel
بیتل
chantry
شعار
oratory
سخنوری
megachurch
کلیسای بزرگ
procathedral
کانکس
chancel
تا کردن
fold
ماموریت
محله
parish
ساسلوم
sacellum
محل عبادت
خانه خدا
خانه نماز
عبادتگاه
خانه پروردگار
Lord's house
مکان مقدس
شول
shul
سالن اجتماعات
meetinghouse
خانه کلیسا
agnosticism
آگنوستیک
disbelief
ناباوری
تقسیم
disunity
نفاق
discord
اختلاف
antagonism
تضاد
atheism
بی خدایی
disagreement
اختلاف نظر
variance
واریانس
contention
مشاجره
hostility
خصومت