free
free - رایگان
adjective - صفت
UK :
US :
چیزی که رایگان است برای شما هزینه ای ندارد
به عنوان زندانی در جایی نگه داشته، بسته یا در جایی نگهداری نمی شود
allowed to do or say whatever you want or allowed to happen without being controlled or restricted by anyone or anything
اجازه دارید هر کاری را که می خواهید انجام دهید یا بگویید، یا اجازه دارید اتفاق بیفتد، بدون اینکه توسط کسی یا چیزی کنترل یا محدود شود
اگر آزاد هستید یا وقت آزاد دارید، نه کار دارید و نه هیچ چیز دیگری که باید انجام دهید
چیزی که رایگان است برای استفاده در دسترس است زیرا قبلاً استفاده نشده است
از چیزی رنج نبردن
حاوی چیزی نیست
اگر چیزی عاری از مالیات باشد، مجبور نیستید برای آن مالیات بپردازید
چیزی که رایگان است نگه داشته، مسدود یا محدود نمی شود
یک ماده شیمیایی آزاد با هیچ ماده دیگری ترکیب نمی شود
بدون نیاز به پرداخت برای چیزی که معمولاً باید برای آن هزینه کنید
if a shop or company provides an additional service at no extra cost they do it without asking you for any more money
اگر فروشگاه یا شرکتی خدمات اضافی را بدون هزینه اضافی ارائه دهد، بدون اینکه از شما پول بیشتری بخواهد این کار را انجام می دهد
رایگان - از این در مورد چیزهایی که یک شرکت، تئاتر، هتل و غیره به مردم می دهد استفاده کنید
if food or drinks are on the house the owner of a bar or restaurant says you do not have to pay for them
اگر غذا یا نوشیدنی در خانه باشد، صاحب یک بار یا رستوران می گوید که مجبور نیستید برای آنها هزینه کنید
بدون اینکه برای چیزی بپردازید
اجازه دادن به کسی که از زندان یا جایی که به عنوان زندانی نگهداری می شود خارج شود
اجازه دادن به کسی که پس از کنترل یا محدود کردن آنها در گذشته، آنچه را که می خواهد بگوید و انجام دهد
حرکت دادن کسی یا چیزی به طوری که دیگر نگه داشته، ثابت یا به دام نیفتد
برای متوقف کردن کسی که از چیزی رنج می برد با حذف آن
چیزی را در دسترس قرار دهد تا بتوان از آن استفاده کرد
با از دست دادن کارهای دیگری که باید انجام دهند، به کسی زمان بدهید تا کاری را انجام دهد
بدون پرداخت
در مکان یا موقعیت خاصی ثابت یا نگهداری نمی شود
a free transfer; the process by which a player moves from one football club to another but the new club does not pay any money for him
انتقال رایگان؛ فرآیندی که طی آن یک بازیکن از یک باشگاه فوتبال به باشگاه دیگر منتقل می شود، اما باشگاه جدید هیچ پولی برای او پرداخت نمی کند
بدون چیزی که شما نمی خواهید
بدون چیزی، اغلب چیزی که شما نمی خواهید
costing nothing
هیچ هزینه ای ندارد
قبلاً می گفت که ممکن است چیزی رایگان به نظر برسد، اما در واقع کسی باید برای آن هزینه کند
بدون چیزی، معمولا چیزی که شما نمی خواهید
محدود، محدود یا کنترل نشده است
برای حذف قوانین، قوانین و غیره
شنبه آزاد هستی؟ داریم کباب می خوریم
ما سعی می کنیم یکشنبه ها را آزاد نگه داریم.
اگر سارا برای ناهار آزاد باشد، او را بیرون می برم.
شب جمعه را برای مهمانی من رایگان نگه دارید.
دوست دارید در اوقات فراغت خود (= زمانی که کار نمی کنید) چه کار کنید؟
دست آزادش را دراز کرد و من آن را گرفتم.
آیا این صندلی رایگان است؟
Admission is free.
پذیرش رایگان است.
free software/tickets
نرم افزار رایگان / بلیط
ما حتی یک سرویس طراحی وب رایگان ارائه می دهیم.
ما با هر نسخه ای که خریداری می کنید یک هدیه رایگان شگفت انگیز به شما می دهیم.
استفاده از استخر برای اعضا رایگان است.
به روز رسانی برای کاربران ثبت نام شده رایگان است.
شما نمی توانید انتظار داشته باشید که مردم به صورت رایگان (= بدون پرداخت) کار کنند.
من هیچ آرزویی جز داشتن یک زندگی شاد و آزاد ندارم.
دانش آموزان در سال آخر خود حق انتخاب آزادانه ای از ماژول ها دارند.
شما در هر زمان آزاد هستید که آنجا را ترک کنید.
دولت می خواهد شرکت ها را آزاد بگذارد تا خودشان تصمیم بگیرند.
The organization wants to remain free from government control.
این سازمان می خواهد از کنترل دولت آزاد بماند.
ما یک کشور مستقل و عاری از دخالت خارجی می خواهیم.
«میتوانم اینجا بنشینم؟» «لطفا، خیالتان راحت باشد (= البته که میتوانید).»
در صورت داشتن هرگونه سوال به من ایمیل بزنید.
یک دموکراسی واقعی به آزادی بیان و مطبوعات آزاد نیاز دارد.
او خواستار برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه شد.
آنها به من دسترسی رایگان به همه پرونده ها دادند.
او یک مرد آزاد از زندان بیرون رفت.
گروگان ها همگی آزاد شدند.
هکر در حال حاضر با قید وثیقه آزاد است.
محققان این پرندگان را آزاد کردند.
دام های ما آزادند که بگردند.
از جریان آزاد هوا در اطراف دستگاه اطمینان حاصل کنید.
complimentary
تعارفی
رایگان
بدون هیچ هزینه ای
cost-free
مجانی
برای هیچ چیز
بی تفاوتی
freebie
بدون هزینه
gratis
به عنوان هدیه
gratuitous
بدون شارژ
هزینه کمتر
در خانه
chargeless
حسن نیت
costless
آزادانه داده می شود
به عنوان یک امتیاز
courtesy
کمک کرد
freely given
هیچ هزینه ای ندارد
اهدا کرد
روی کسی
contributed
پرداخت نشده
costing nothing
پرداخت نشده برای
donated
داوطلبانه
بدون پاداش
ناهار رایگان
unpaid
سواری مجانی
unpaid for
بدون جبران
voluntary
without recompense
unrecompensed
گران
costly
هزینه بر
عزیز
pricey
گران قیمت
extortionate
اخاذی
high-priced
با قیمت بالا
overpriced
بیش از حد
pricy
حق بیمه
premium
شیب تند
steep
قیمت بیش از حد
excessively priced
قیمت گزاف
exorbitantly priced
قیمت نامتناسب
highly priced
قیمت نامتعارف
immoderately priced
بودجه کلان
inordinately priced
بلیط های بزرگ
big-budget
هزینه بالا
big-ticket
سطح بالا
high-cost
بلیط بالا
high-end
گرانبها
high-ticket
بسیار گرانبها
precious
در حق بیمه
priceless
دزدی در روز روشن
قیمت یک بمب
daylight robbery
به قیمت یک دست و یک پا
هزینه زمین
ارزش باج یک پادشاه را دارد
ارزش طلا را دارد
extravagantly priced