after

base info - اطلاعات اولیه

after - بعد از

preposition - حرف اضافه

/ˈæftər/

UK :

/ˈɑːftə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [after] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • We'll leave after lunch.


    بعد از ناهار می رویم.

  • They arrived shortly after 5.


    کمی بعد از 5 رسیدند.

  • Not long after that he resigned.


    مدتی بعد از آن استعفا داد.

  • Let’s meet the day after tomorrow/the week after next.


    بیایید پس فردا / هفته پس از آن ملاقات کنیم.

  • After winning the prize she became famous overnight.


    پس از بردن جایزه یک شبه به شهرت رسید.

  • After an hour I went home (= when an hour had passed).


    پس از ساعتی به خانه رفتم (= وقتی ساعتی گذشت).

  • It’s ten after seven in the morning (= 7.10 a.m.).


    ساعت ده بعد از هفت صبح است (= 7.10 صبح).

  • Your name comes after mine in the list.


    نام شما بعد از نام من در لیست آمده است.

  • He's the tallest, after Richard.


    او بعد از ریچارد بلندترین است.

  • After you (= Please go first).


    بعد از شما (= لطفا اول بروید).

  • After you with the paper (= Can I have it next?).


    بعد از شما با کاغذ (= آیا می توانم آن را بعدی داشته باشم؟).


  • در را بعد از خود ببند

  • I'm always having to clean up after the children (= clean the place after they have left it dirty and untidy).


    من همیشه مجبورم بعد از بچه ها (= محل را بعد از اینکه کثیف و نامرتب گذاشتند تمیز کنم).

  • He ran after her with the book.


    با کتاب دنبالش دوید.

  • She was left staring after him.


    او مانده بود که به او خیره شده بود.

  • It was pleasantly cool in the house after the sticky heat outside.


    پس از گرمای چسبنده بیرون، در خانه خنک بود.

  • I'll never forgive him after what he said.


    بعد از حرفی که زد هرگز او را نمی بخشم.

  • I can't believe she'd do that not after all I've done for her.


    من نمی توانم باور کنم که او این کار را انجام دهد، نه بعد از تمام کارهایی که من برای او انجام داده ام.


  • روز به روز هوای گرم

  • I've told you time after time not to do that.


    من بارها به شما گفته ام که این کار را نکنید.

  • The police are after him.


    پلیس در تعقیب او است.

  • He's after a job at our place.


    او دنبال کار در محل ما است.

  • She asked after you (= how you were).


    او پس از تو پرسید (= حال تو چگونه بود).


  • نقاشی بعد از گویا

  • We named the baby Ena after her grandmother.


    اسم بچه را به نام مادربزرگش اِنا گذاشتیم.

  • after-hours drinking (= after closing time)


    نوشیدن بعد از ساعت کاری (= بعد از زمان بسته شدن)

  • an after-school club


    یک باشگاه بعد از مدرسه

  • after-dinner mints


    نعناع بعد از شام

  • So you made it after all!


    پس بالاخره موفق شدی!

  • He should have paid. He suggested it after all.


    باید پول می داد. پس از همه، او آن را پیشنهاد کرد.

  • Let's go for a walk after breakfast.


    بعد از صبحانه بریم پیاده روی.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bailing

لغت پیشنهادی

cerebral

لغت پیشنهادی

flabby