aircraft
aircraft - هواپیما
noun - اسم
UK :
US :
هواپیما یا وسیله نقلیه دیگری که می تواند پرواز کند
هر وسیله نقلیه ای، با موتور یا بدون موتور که می تواند پرواز کند، مانند هواپیما یا هلیکوپتر
هر وسیله نقلیه ای که برای پرواز ساخته شده است
An aircraft carrier is a large ship with a long flat surface where military aircraft can take off and land.
ناو هواپیمابر یک کشتی بزرگ با سطحی بلند و صاف است که هواپیماهای نظامی می توانند از آنجا بلند شوند و فرود آیند.
وسیله نقلیه ای مانند هواپیما یا هلیکوپتر که می تواند پرواز کند و کالا یا مسافر را حمل کند
مقامات نگرانند که بطری های شیشه ای ممکن است بشکند و به بازدیدکنندگان آسیب برساند یا پس از نمایش به هواپیما آسیب برساند.
طراحی و توسعه هر هواپیما به نوبه خود با استفاده از فیلم های معاصر شرح داده شده است.
Our aircraft was straight steady holding altitude, heading away from Hainan when the accident occurred.
هواپیمای ما مستقیم، ثابت بود، ارتفاع را حفظ می کرد و هنگام وقوع حادثه از هاینان دور می شد.
Acceleration two up with half tanks, was smooth and sure and the aircraft left the ground at about 30 knots.
شتاب دو به بالا، با نیم تانک، صاف و مطمئن بود و هواپیما با سرعت 30 گره دریایی زمین را ترک کرد.
سرانجام مردی از برج آمد و اتوبوس کوچکی آمد تا ما را به هواپیما برساند.
هواپیما به خوبی می سوخت و این به علاوه مهمات منفجر شد، من را بیرون کرد.
Some visiting aircraft engineers having arrived just to collect a specific part spend hours just browsing through the stock.
برخی از مهندسان هواپیما که فقط برای جمعآوری یک قطعه خاص وارد شدهاند، ساعتها صرف گشتن در انبار میکنند.
fighter/transport/military aircraft
جنگنده / ترابری / هواپیمای نظامی
این هواپیما توسط یک خلبان جوان آمریکایی هدایت می شد.
ما ناوگانی متشکل از شش هواپیما را اداره می کنیم.
این سیستم ها برای هواپیماهای جت ساخته شده اند.
این هواپیما قرار است نیمه شب بلند شود.
هواپیما در امتداد باند تاکسی شد.
ارتش از هواپیماهای بدون سرنشین برای بررسی منطقه استفاده می کند.
مسافران سوار هواپیما شدند.
خلبان از باند رد شد و هواپیمایش سقوط کرد.
There are approximately 6 700 commercial aircraft operating in the United States.
تقریباً 6 تا 700 هواپیمای تجاری در ایالات متحده وجود دارد.
برای تبدیل شدن به یک آس، باید پنج هواپیمای دشمن را ساقط میکردی.
حملات هلیکوپترها و هواپیماهای بال ثابت
علاقه او ساخت هواپیمای مدل است.
Significant progress has been made in reducing aircraft noise.
پیشرفت قابل توجهی در کاهش سر و صدای هواپیما حاصل شده است.
هواپیمای نظامی
یک هواپیمای تجاری/مسافری
an aircraft maker/manufacturer/operator
سازنده/تولیدکننده/اپراتور هواپیما
airplaneUS
هواپیمای آمریکا
سطح
aeroplaneUK
هواپیمای انگلستان
airship
کشتی هوایی
zeppelin
زپلین
جت
airliner
هواپیمای مسافربری
blimp
بال زدن
dirigible
بالن
kite
بادبادک
chopper
خردکن
بالگرد
UFO
بشقاب پرنده
flying machine
ماشین پرنده
flying saucer
ایرباس
airbus
مهارت
بالون هوای گرم
بالون
hot-air balloon
بالون رگبار
balloon
گوساژ
barrage balloon
اویون
Gossage
جامبو جت
avion
جت مسافربری
jumbo jet
توربو
مافوق صوت
jetliner
هواپیمای جت
turbo
حمل و نقل مافوق صوت
supersonic
supersonic transport