smooth
smooth - صاف
adjective - صفت
UK :
US :
a smooth surface has no rough parts, lumps, or holes, especially in a way that is pleasant and attractive to touch
یک سطح صاف هیچ قسمت ناهموار، توده یا سوراخ ندارد، به خصوص به گونه ای که لمس آن خوشایند و جذاب باشد.
happening or operating successfully without any problems
بدون هیچ مشکلی با موفقیت اتفاق می افتد یا عمل می کند
with no sudden movements or changes of direction especially in a way that is graceful or comfortable
بدون حرکت یا تغییر جهت ناگهانی، به خصوص به روشی که برازنده یا راحت باشد
کسی که نرم است، مؤدب، با اعتماد به نفس و آرام است، اما اغلب صادق نیست
مخلوط مایعی که صاف است هیچ تکه بزرگی در آن وجود ندارد
یک صدا یا موسیقی که صاف باشد، شنیدن آن ملایم و دلپذیر است
نوشیدنی مانند شراب، قهوه، ویسکی یا آبجو که نرم است تلخ نیست، اما طعم دلپذیری دارد
برای صاف کردن چیزی مانند پارچه یا مو با حرکت دستان خود روی آن
برای ایجاد یک سطح ناهموار صاف و یکدست
مالیدن مایع، کرم و غیره به آرامی روی سطح یا سطح
having a surface or consisting of a substance that is perfectly regular and has no holes, lumps, or areas that rise or fall suddenly
داشتن یک سطح یا متشکل از یک ماده کاملا منظم و بدون سوراخ، توده یا مناطقی که به طور ناگهانی بالا یا پایین میشوند.
happening without any sudden changes, interruption, or difficulty
بدون هیچ تغییر ناگهانی، وقفه یا مشکلی اتفاق می افتد
دارای طعمی مطبوع که ترش یا تلخ نباشد
بسیار مودب، با اعتماد به نفس، و قادر به متقاعد کردن مردم، اما به روشی که صادقانه نیست
دستان خود را روی چیزی حرکت دهید تا آن را صاف کنید
برای از بین بردن مشکلات و آسان کردن کاری برای انجام یا رسیدن به آن
پوشاندن سطح چیزی با مایع یا ماده نرم، با استفاده از حرکات مالشی ملایم
having a surface or substance that is perfectly regular and has no holes or lumps or areas that rise or fall suddenly
داشتن سطح یا ماده ای کاملاً منظم و بدون سوراخ یا توده یا مناطقی که به طور ناگهانی بالا یا پایین می شوند.
happening without any sudden changes, interruption, inconvenience, or difficulty
بدون هیچ گونه تغییر ناگهانی، وقفه، ناراحتی یا مشکل اتفاق می افتد
مودب، مطمئن، و متقاعد کننده، به ویژه. به گونه ای که فاقد صداقت باشد
برای رفع مشکلات و آسان کردن کاری
برای ساختن چیزی کاملاً صاف یا منظم
in statistics to change very high and very low numbers in a series in order to show the main direction of the series more clearly
در آمار، تغییر اعداد بسیار بالا و بسیار پایین در یک سریال برای نشان دادن جهت اصلی سریال
مرطوبکنندهها قول میدهند که پوست شما نرمتر و صافتر شود.
این خودرو سیستم تعلیق بسیار خوبی دارد و مسیر واقعاً روان بود.
لیوان آب را با آب لیمو، آرد و نمک با همزن بزنید تا مزه دار شود.
بقیه مواد را اضافه کنید و هم بزنید تا یکدست شود.
روان و جذاب، فرانسیس مردی بود که مادرت دوست داشت با تو ازدواج کند.
میز مرمری روی بازویش صاف و سرد بود.
The eyebrows and eyelashes were drawn in an then very pale washes were put on the paint smooth and even.
ابروها و مژه ها در یک شستشوی بسیار کم رنگ کشیده شد، رنگ صاف و یکدست شد.
آب دور آتش صاف بود مثل شیشه، سیاه، مثل حوض روغنی ایستاده.
سطح صاف فلز
یک لوسیون برای ایجاد احساس نرمی و لطافت پوست
آب مثل شیشه صاف بود.
رنگی که ظاهری صاف و ابریشمی می دهد
در طول سال ها، پله های سنگی صاف و صاف شده بودند.
آنها متوجه پوست سفید کاملاً صاف او شدند.
سطوح جدید بزرگراه مانند ابریشم صاف بود.
آرد را با شیر مخلوط کنید تا خمیر یکدستی به دست آید.
وقتی مخلوط یکدست شد، آن را روی کیک پخش کنید.
آنها در حال ارائه اقدامات جدیدی برای اطمینان از اجرای روان کسب و کار هستند.
انتقال نسبتاً آرام به دموکراسی
آنها نتوانستند انتقال آرام قدرت سیاسی را تضمین کنند.
این پروژه به طرز قابل توجهی آرام شروع شد.
سیستم تعلیق بهبود یافته خودرو سواری نرم تری به شما می دهد.
هواپیما فرود نرمی داشت.
او با یک حرکت آرام خودش را روی دروازه تاب داد.
من او را دوست ندارم. او برای من خیلی نرم است.
او چیزی شبیه یک اپراتور صاف است.
این قهوه طعمی ملایم و غنی دارد.
سطح باید صاف و صاف سمباده شود.
این کرم حتی زبرترین دست ها را نیز ابریشمی صاف می کند.
چهره زیبای صاف او
سطح صاف فریبنده یخچال
سطح صاف / بافت / قوام
این کاسترد لذیذ صاف و خامه ای است.
کره و شکر را با هم مخلوط کنید تا یکدست شود.
راه پیش رو هموار و هموار بود.
این مرطوب کننده به صاف نگه داشتن پوست کمک می کند.
پروازی بسیار نرم و بدون تلاطم داشتیم.
سیستم تعلیق بهبود یافته خودرو سواری بسیار نرم تری نسبت به مدل های قبلی می دهد.
یک سیستم حمل و نقل کارآمد برای اجرای روان اقتصاد یک کشور حیاتی است.
مرحله
زوج
تخت
سطح
flush
فلاش
unwrinkled
بدون چین و چروک
levelledUK
سطح بندی شده انگلستان
leveledUS
سطح بندی شده آمریکا
planed
برنامه ریزی شده
لباس فرم
continuous
مداوم
horizontal
افقی
unrough
ناخوشایند
featureless
بی خاصیت
gentle
ملایم
planate
پلات دار
rippleless
بدون موج
به اندازه یک پنکیک صاف
unbroken
ناشکسته
درست است، واقعی
planar
مسطح
parallel
موازی
plumb
شاقول
سر راست
homaloidal
همالوئیدی
منظم
tabular
جدولی
polished
جلا داده شده
مربع
outstretched
دراز شده
plain
جلگه
خشن
uneven
ناهموار. ناجور
agitated
آشفته
bumpy
برآمده
coarse
درشت
unsmoothed
صاف نشده
abrasive
ساینده
edgy
عصبی
irregular
بی رویه
jagged
ناهموار
ruffled
به هم ریخته
تیز
inconsistent
ناسازگار
inexact
غیر دقیق
pockmarked
جیب زده
pocky
پوک
unaligned
بدون تراز
undulating
موج دار
undulatory
مواج
متغیر
warped
تاب خورده
wrinkled
چین خورده
unlevel
بدون سطح
lumpy
توده ای
bent
خم شده
bending
خم شدن
twisting
پیچش
curving
انحنا
wavy