ahead
ahead - در پیش
adverb - قید
UK :
US :
فاصله کوتاه در مقابل کسی یا چیزی
اگر کسی یا چیزی به جلو نگاه کند یا به جلو حرکت کند، نگاه می کند یا به جلو می رود
قبل از شخص دیگری
در آینده
قبل از وقوع یک رویداد
پیشرفت و موفقیت در شغل، تحصیل و غیره
ایدهها، دستاوردها و غیره که از دیگران جلوتر هستند پیشرفت بیشتری کردهاند یا بیشتر توسعه یافتهاند
winning in a competition or election
برنده شدن در یک رقابت یا انتخابات
اگر ارزش چیزی بالاتر از سطح قبلی باشد، افزایش یافته است
در مقابل
داشتن امتیاز، رای و غیره بیشتر از شخص دیگری در رقابت، انتخابات و غیره.
پیشرفت بیشتر از دیگران
در آینده یا در آینده
زودتر یا قبل از کسی یا چیزی
مستقیم در مقابل
Ahead also means further along in development or achievement
پیشرو نیز به معنای پیشرفت یا موفقیت است
در سطحی بهتر، بالاتر یا بیشتر از قبل
توسعه یافته تر، پیشرفته تر، یا قادر به موفقیت است
سپس او در قسمت ششم تک تک کرد، بخش ضربه ای یک رالی که بالتیمور را قادر ساخت تا با نتیجه 4-2 پیش برود.
دولت در ماههای پیش رو با تصمیمات دشواری روبروست.
پیش بینی می شود که بیکاری در این منطقه در ماه های آینده افزایش یابد.
دیوید صبحانه اش را خورد و به روز آینده فکر کرد.
برای شما آرزوی پیشروی داریم.
Second the title suggests an assessment of multimedia spanning the decade examining developments as far ahead as the year 2000.
دوم، عنوان ارزیابی چندرسانهای را در طول یک دهه نشان میدهد، که تحولات آینده را تا سال 2000 بررسی میکند.
بازی خانگی میلیگان باعث شد تا داجرز یک امتیاز پیش بیفتد.
افسر پلیس گفت که ادامه دادن می تواند به معنای زندان باشد.
به جلو به سمت روستا نگاه کرد.
بگذار تام جلو برود - او راه را می داند.
اگر تصمیم دارید ادامه ندهید، فقط ظرف 15 روز خط مشی را برگردانید.
آزمون او به عنوان یک صلح طلب هنوز در پیش است.
می دانم مشکلات بزرگی پیش روی ماست، اما مطمئن هستم که می توانیم بر آنها غلبه کنیم.
من جلوتر می روم و به آنها هشدار می دهم.
راه پیش رو مسدود بود.
ما کار سخت زیادی در پیش داریم.
این امر در ماه های آینده مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.
مستقیم به جلو نگاه می کرد (= مستقیم به جلو، در مقابل او).
این مهمانی هفته ها پیش برنامه ریزی شده بود.
تیم ما شش امتیاز پیش بود.
شما باید سخت کار کنید تا جلوتر باشید.
جاده پیش رو بسیار شلوغ است.
در چراغ های راهنمایی به چپ بپیچید و بیمارستان را مستقیماً خواهید دید.
بارسلونا بعد از ده دقیقه پیش بود.
همه بچه های کلاس خوب کار می کنند، اما سوفی خیلی جلوتر است.
طاقت نداشت به سال تنهایی پیش رو فکر کند.
It was already 10 AM in Moscow when the news broke in London that morning because Moscow is three hours ahead.
ساعت 10 صبح در مسکو بود که صبح آن روز در لندن اخبار منتشر شد، زیرا مسکو سه ساعت جلوتر است.
She only had a few things in her shopping cart, so I told her she could go ahead of me in the checkout line.
او فقط چند چیز در سبد خریدش داشت، بنابراین به او گفتم که می تواند جلوتر از من در سبد خرید برود.
سوفی خیلی جلوتر از بقیه کلاسش است.
کار سخت زیادی در پیش داریم.
زمانی که به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد فکر می کنید باید از قبل برنامه ریزی کنید.
ارقام نیمه اول نشان داد که سود قبل از مالیات با 8 درصد جلوتر به 94.8 میلیون پوند رسیده است.
سود کل سال قبل از کسر مالیات 25 درصد افزایش یافت و به 106 میلیون پوند رسید که بالاتر از انتظارات بود.
برای پیشرفت در صنعت به ابزار مناسب و ارتباطات مناسب نیاز دارید.
پس از نشان دادن نشانه هایی از کاهش رشد فروش، این گروه قیمت های خود را کاهش داد تا از رقبای خود جلوتر بماند.
earlier
زودتر
قبل از
beforehand
از قبل
afore
پیش از این
preliminarily
به طور مقدماتی
anteriorly
به صورت قدامی
precedently
قبلا
قبلا، پیش از این
fore
جلو
antecedently
سابق
formerly
از پیش
در پیشرو
تا کنون
یک بار
sooner
قبل از آن
heretofore
قبل از الان
hitherto
جلوتر از زمان
در گذشته
earlier on
تا آن موقع
به زمانی که
در روزهای گذشته
مدتی پیش
زمانی که
زود
بعد از
afterward
پس از آن
afterwards
بعد
متعاقبا
subsequently
بعد از آن
thereafter
سپس
در نهایت
به تازگی
در نتیجه
latterly
و به دنبال آن
ensuingly
پشت
بعد از این
thereupon
در دنباله این
در تاریخ بعدی
بعد ها
در زمان مناسب
در زمان بعدی
بعد از این رویداد
پس از مدتی
به صورت خلفی
پایین خط
به موقع
دیر
posteriorly
با تاخیر
آینده
بعد از کمی
belatedly
tardily