class
class - کلاس
noun - اسم
UK :
US :
one of the groups in a society that different types of people are divided into according to their jobs, income education etc
یکی از گروه هایی در یک جامعه که افراد مختلف بر حسب شغل، درآمد، تحصیلات و غیره به آنها تقسیم می شوند
سیستمی که در آن مردم به این گروه ها تقسیم می شوند
گروهی از دانش آموزان که با هم آموزش می بینند
گروهی از دانش آموزان که در همان سال تحصیلات خود را با هم به پایان رساندند
دوره زمانی که در طی آن شخصی به گروهی از افراد به خصوص در یک مدرسه آموزش می دهد
مجموعه ای از کلاس ها در یک موضوع خاص
a group of people animals, or things that are considered together because they are similar in some way
گروهی از مردم، حیوانات یا چیزهایی که با هم در نظر گرفته می شوند زیرا به نوعی شبیه به هم هستند
یکی از استانداردهای مختلف صندلی، غذا و غیره موجود در قطار، هواپیما و غیره
گروهی که افراد یا اشیاء بر اساس کیفیت یا توانایی هایشان به آن تقسیم می شوند
سطح بالایی از سبک یا مهارت در چیزی
یکی از سه سطح مدرک دانشگاهی
گروهی از دانش آموزان یا دانش آموزان مدرسه که با هم آموزش می بینند
نوع خانه و خانواده شما و طبقه اجتماعی آن
belonging to the class of people who are usually well educated, fairly rich and who work in jobs which they have trained to do. For example doctors, lawyers, and managers are middle-class
متعلق به طبقه افرادی هستند که معمولاً تحصیلکرده، نسبتاً ثروتمند هستند و در مشاغلی کار می کنند که برای انجام آنها آموزش دیده اند. برای مثال پزشکان، وکلا و مدیران از طبقه متوسط هستند
کسی که در یک اداره کار می کند، نه یک کارخانه، معدن و غیره
belonging to the class of people who do not have much money or power and who have jobs where they do physical work. For example factory workers, builders, and drivers are working-class
متعلق به طبقه افرادی است که پول و قدرت زیادی ندارند و در جایی که کار فیزیکی انجام می دهند شغل دارند. به عنوان مثال، کارگران کارخانه، سازندگان و رانندگان از طبقه کارگر هستند
کسی که کارهای فیزیکی مثلاً در کارخانه یا معدن انجام می دهد و در اداره کار نمی کند
belonging to the class of people who originally had most of the money and power especially families that own a lot of land
متعلق به طبقه افرادی است که در اصل بیشترین پول و قدرت را در اختیار داشتند، به ویژه خانواده هایی که دارای زمین های زیادی هستند
پایین ترین طبقه اجتماعی، که بسیار فقیر هستند و ممکن است شغل، خانه و غیره نداشته باشند
در نظر گرفتن افراد، اشیا و غیره به عنوان متعلق به یک گروه خاص، با استفاده از یک سیستم رسمی
یکی از گروه هایی است که جامعه را می توان با توجه به شغل، درآمد و ... تقسیم کرد
کیفیت خاصی از محصول یا خدمات
نوع خاصی از محصول یا خدمات
نوع خاصی از بدهی های یک شرکت یا افرادی که به آنها بدهکار هستند
different types of shares in a company whose owners have different rights in the company for example different voting rights and different rights to be repaid if the company goes bankrupt
انواع سهام در شرکتی که صاحبان آن حقوق متفاوتی در شرکت دارند، به عنوان مثال حق رای متفاوت و حقوق متفاوتی که در صورت ورشکستگی شرکت باید بازپرداخت شود.
گروهی از دانش آموزان که با هم در مدرسه، کالج یا دانشگاه تدریس می شوند
دوره زمانی که در آن چیزی به دانش آموزان آموزش داده می شود
a group of students who successfully finished their studies in a particular year
گروهی از دانش آموزان که تحصیلات خود را با موفقیت در یک سال خاص به پایان رساندند
گروهی از افراد در جامعه که موقعیت اقتصادی و اجتماعی یکسانی دارند
گروهی که کالاها، خدمات یا افراد بر اساس استاندارد آنها در آن قرار می گیرند
در انگلستان، استانداردی که فردی در مدرک دانشگاهی خود به آن رسیده است
در مدرسه هم کلاس بودیم.
او جوان ترین در کلاس خود است.
او در صدر کلاس قرار گرفت.
به کل کلاس گفته شد/به آنها گفته شد که بعد از مدرسه عقب بمانند.
من ساعت 9 کلاس تاریخ دارم.
برای کلاس (الف) دیر آمدم.
بعد از کلاس منو ببین
او در کلاس سخت کار می کند (= در طول کلاس).
آیا هنوز هم کلاس عصر فرانسه خود را انجام می دهید؟
I've been taking classes in pottery.
من در کلاس های سفالگری شرکت کرده ام.
کلاس 2020
کلاس سال اول / دوم / کلاس اول / ارشد
طبقه کارگر/متوسط/بالا
حزب سعی می کند به همه طبقات جامعه جلب کند.
ایده های او در میان طبقات ثروتمند و حرفه ای جذابیت داشت.
تفاوت طبقاتی، نژادی یا جنسیتی
نظام طبقاتی قدیمی در عصر مدرن مناسب نیست.
جامعه ای که در آن طبقه از توانایی مهمتر است
او همیشه در کلاس تجاری سفر می کند.
کوپه درجه یک در جلوی قطار قرار دارد.
برای هتلی در این کلاس اقامت خوبی بود.
کلاس های مختلف دارو
دیکنز در کلاسی متفاوت از (= بسیار بهتر از) اکثر هم عصرانش بود.
به عنوان یک خواننده جاز او در کلاس خودش است (= بهتر از بقیه).
او در هر رویداد اول کلاس خود بود.
او کلاس خوبی دارد - او مانند یک مدل به نظر می رسد.
در این تیم یک حس کلاسی واقعی وجود دارد.
مدرک درجه یک / دوم / سوم
Constitutional reform is popular among the chattering classes.
اصلاحات قانون اساسی در میان طبقات پچ پچ رواج دارد.
موضوعاتی که در میز صبحانه کلاس های پچ پچ مورد بحث قرار می گیرد
پشت کلاس نشست.
نوع
مرتب سازی
سفارش
ژانر. دسته
genre
جنس
genus
مقطع تحصیلی
گونه ها
تنوع
نام تجاری
نژاد
breed
دسته بندی
خانواده
شبیه
ilk
تنظیم
طبقه بندی
classification
فرقه
denomination
طبیعت
مهر
stamp
راه راه
strain
ردیف
stripe
براکت
tier
کالیبر آمریکا
bracket
کالیبر UK
caliberUS
قالب
calibreUK
تقسیم
گروه
گروه بندی
سلسله مراتب
grouping
لیگ
hierarchy
unclassifiability
غیرقابل طبقه بندی