lot
lot - مقدار زیادی
pronoun - ضمیر
UK :
US :
گروهی از افراد یا چیزهایی که با هم در نظر گرفته می شوند
سهم شما کار، وظایف، موقعیت اجتماعی و غیره شماست، به خصوص زمانی که می توانند بهتر باشند
مساحت زمینی که برای ساخت و ساز روی یا برای مقاصدی دیگر استفاده می شود
یک ساختمان و زمین اطراف آن که در آن فیلم ساخته می شود
چیزی یا گروهی از چیزها که در حراجی فروخته می شود
if someone is chosen by lot several people each take a piece of paper or an object from a container and the person who is chosen is the one who gets a particular marked paper or object
اگر شخصی به قید قرعه انتخاب شود، چند نفر هر کدام یک تکه کاغذ یا یک شی را از ظرفی برمی دارند و شخصی که انتخاب می شود کسی است که یک کاغذ یا شی مشخص شده را دریافت می کند.
انتخاب کردن چیزی یا شخصی به قید قرعه
یک شرکت هواپیمایی لهستانی
چیزی که در یک حراج فروخته می شود، به ویژه گروهی از چیزهایی که با هم فروخته می شوند
گروهی از سهام که با هم فروخته می شوند
مقداری از کالایی که همزمان تولید می شود یا به صورت گروهی به فروش می رسد
یک مساحت زمین، به ویژه زمینی که برای ساخت و ساز در آن استفاده می شود
تعداد زیادی (از) مقدار یا تعداد زیادی از افراد یا چیزها
خیلی زیاد یا خیلی وقتا
علت اصلی یک مشکل یا یک موقعیت ناخوشایند باشد
همه چيز
مقدار یا مجموعه ای از چیزها، به خصوص زمانی که چندین مورد از این مقادیر وجود داشته باشد
در حراج (= فروش عمومی)، یک شی یا مجموعه ای از اشیاء که در حال فروش هستند
یک مساحت زمین
یک استودیو فیلم و زمین اطراف آن
کیفیت زندگی یک نفر و تجربیاتی که دارند
to make a decision by choosing from a set of objects such as pieces of paper or sticks that are all the same except for one
تصمیم گیری با انتخاب از بین مجموعه ای از اشیاء مانند تکه های کاغذ یا چوب که همه یکسان هستند به جز یک مورد
گروهی از مردم
بسیاری می تواند به معنای زیاد یا اغلب باشد
a lot of یا lots به معنای مقدار یا تعداد زیادی از چیزی است
in an auction (= a sale of goods or property to the person who offers the most money), an object or set of objects that are being sold
در حراج (= فروش کالا یا اموال به شخصی که بیشترین پول را ارائه می دهد)، یک شی یا مجموعه ای از اشیایی که فروخته می شود.
مقدار یا مجموعه ای از کالاهایی که همزمان تولید می شوند یا با هم فروخته می شوند
منطقه ای از زمین که برای یک هدف خاص استفاده می شود
مقداری از سهام که با هم فروخته می شود
چند مورد نیاز دارید؟ خیلی زیاد.
یه کیک دیگه بخور چیزهای زیادی باقی مانده است
او نزدیک به صد نفر را دعوت کرده است اما خیلی ها نمی توانند بیایند.
امروز خیلی کار دارم.
او هنوز چیزهای زیادی (= مقدار بسیار زیاد) برای یادگیری دارد.
آیا کنسرت های زیادی می روید؟
چند نفر به جلسه آمدند؟
من کنسرت های زیادی نمی روم.
خیلی اشتباه کردی
کنسرت های زیادی می روم.
«چند نمایش دیدی؟» «بسیار زیاد!»
من برای بسیاری / تقریباً چند / ده هفته در انگلیس ماندم.
بسیاری از مردم غذاهای ایتالیایی را دوست دارند.
بسیاری از فروشگاه ها تا دیروقت باز می مانند.
آیا وقت آزاد زیادی دارید؟
How much experience have you had?
چقدر تجربه داشته اید؟
وقت آزاد زیادی ندارم
چقدر (پول) درآمد دارد؟
او پول زیادی به دست می آورد.
دلم برای خانواده ام خیلی تنگ شده است.
خیلی ممنون.
من از فیلم (خیلی) لذت نبردم.
او میوه های زیادی می خورد.
خواهرت خیلی شبیه توست
امروز حالم خیلی بهتر است.
او خیلی بزرگتر از همسرش به نظر می رسد.
ما زیاد آنجا می رفتیم.
افرادی که به کودکان مواد مخدر می فروشند باید پاسخگوی بسیاری باشند.
من به اندازه کافی برای سه نفر کاری درست کردم و او مقدار زیادی را خورد.
آیا من همه چیز را دارم؟ آیا این مقدار است؟
طرح
parcel
بسته
plat
تخته
tract
تراکت
allotment
تخصیص
حوزه
acreage
سطح زیر کشت
clearing
پاکسازی
رشته
زمین
ویژگی
پچ
تقسیم
frontage
نمای جلو
plottage
پلاتاژ
زمین ساختمان
تکه ای از زمین
قطعه زمین
مشاور املاک
املاک
نوار
کش آمدن
وسعت
قطعه
expanse
پارک
منطقه
قلمرو
totality
کلیت
کل
juncture
نقطه اتصال