lot

base info - اطلاعات اولیه

lot - مقدار زیادی

pronoun - ضمیر

/lɑːt/

UK :

/lɒt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [lot] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • ‘How many do you need?’ ‘A lot.’


    چند مورد نیاز دارید؟ خیلی زیاد.

  • Have some more cake. There's lots left.


    یه کیک دیگه بخور چیزهای زیادی باقی مانده است

  • He has invited nearly a hundred people but a lot aren't able to come.


    او نزدیک به صد نفر را دعوت کرده است اما خیلی ها نمی توانند بیایند.

  • I have a lot to do today.


    امروز خیلی کار دارم.

  • She still has an awful lot (= a very large amount) to learn.


    او هنوز چیزهای زیادی (= مقدار بسیار زیاد) برای یادگیری دارد.

  • Do you go to many concerts?


    آیا کنسرت های زیادی می روید؟

  • How many people came to the meeting?


    چند نفر به جلسه آمدند؟

  • I don’t go to many concerts.


    من کنسرت های زیادی نمی روم.

  • You made too many mistakes.


    خیلی اشتباه کردی

  • I go to a lot of concerts.


    کنسرت های زیادی می روم.

  • ‘How many shows did you see?’ ‘Lots!’


    «چند نمایش دیدی؟» «بسیار زیاد!»

  • I stayed in England for many/​quite a few/​ten weeks.


    من برای بسیاری / تقریباً چند / ده هفته در انگلیس ماندم.

  • Lots of people like Italian food.


    بسیاری از مردم غذاهای ایتالیایی را دوست دارند.

  • Plenty of stores stay open late.


    بسیاری از فروشگاه ها تا دیروقت باز می مانند.

  • Do you have much free time?


    آیا وقت آزاد زیادی دارید؟


  • چقدر تجربه داشته اید؟

  • I don’t have much free time.


    وقت آزاد زیادی ندارم

  • How much (money) does she earn?


    چقدر (پول) درآمد دارد؟

  • She earns a lot of money.


    او پول زیادی به دست می آورد.

  • I miss my family very much.


    دلم برای خانواده ام خیلی تنگ شده است.

  • I miss my family a lot.


    خیلی ممنون.

  • Thanks a lot.


    من از فیلم (خیلی) لذت نبردم.

  • I didn’t enjoy the film (very) much.


    او میوه های زیادی می خورد.

  • She eats lots of fruit.


    خواهرت خیلی شبیه توست

  • Your sister looks a lot like you.


    امروز حالم خیلی بهتر است.

  • I'm feeling a lot better today.


    او خیلی بزرگتر از همسرش به نظر می رسد.

  • He looks a lot older than his wife.


    ما زیاد آنجا می رفتیم.

  • We used to go there a lot.


    افرادی که به کودکان مواد مخدر می فروشند باید پاسخگوی بسیاری باشند.

  • People who sell drugs to kids have a lot to answer for.


    من به اندازه کافی برای سه نفر کاری درست کردم و او مقدار زیادی را خورد.

  • I made enough curry for three people and he ate the lot.


    آیا من همه چیز را دارم؟ آیا این مقدار است؟

  • Have I got everything? Is that the lot?


synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • totality


    کلیت


  • کل

  • juncture


    نقطه اتصال

لغت پیشنهادی

bans

لغت پیشنهادی

evokes

لغت پیشنهادی

outlaw