zone
zone - منطقه
noun - اسم
UK :
US :
یک منطقه بزرگ که به نوعی با سایر مناطق اطراف آن متفاوت است
اگر یک منطقه از زمین پهنه بندی شده باشد، به طور رسمی نگهداری می شود تا برای یک هدف خاص مورد استفاده قرار گیرد
یک منطقه بزرگ که به نوعی با سایرین اطراف آن متفاوت است
a group of countries where you do not need a licence to import goods, you do not need special documents to travel etc
گروهی از کشورهایی که برای واردات کالا به مجوز نیاز ندارید، برای سفر و غیره به مدارک خاصی نیاز ندارید
منطقه ای از شهر که برای هدف یا فعالیت خاصی مانند خانه ها یا مغازه ها استفاده می شود
تقسیم یک شهر یا شهر به مناطق مختلف برای اهداف مختلف
an area especially one that is different from the areas around it because it has different characteristics or is used for different purposes
یک منطقه، به ویژه منطقه ای که با مناطق اطراف آن متفاوت است، زیرا ویژگی های متفاوتی دارد یا برای اهداف مختلف استفاده می شود
one of the five parts the earth is divided into according to temperature marked by imaginary lines going around it from east to west
یکی از پنج قسمت زمین بر اساس دما به آن تقسیم می شود که با خطوط خیالی از شرق به غرب در اطراف آن مشخص شده است.
دادن هدف ویژه به یک منطقه خاص، مانند منطقه ای در یک شهر
an area esp. one that has different characteristics from the ones around it or is used for different purposes
یک منطقه، به ویژه یکی که ویژگی های متفاوتی با مشخصات اطراف خود دارد یا برای اهداف متفاوتی استفاده می شود
برای تعیین قوانین برای استفاده از زمین یا برای انواع سازه هایی که می توان روی آن ساخت
an area especially one that is different from the areas around it because it has different characteristics or is used for different purposes
یکی از مناطقی که یک منطقه بزرگتر برای یک هدف خاص به آن تقسیم می شود
ناحیه ای از شهر که برای هدف یا فعالیت خاصی استفاده می شود
یک منطقه جغرافیایی یا گروهی از کشورها که دارای یک سیستم، قانون و غیره خاص هستند.
برای تقسیم یک زمین به مناطق مختلف کوچکتر
نیروهای سازمان ملل حاضر به ورود به منطقه نبرد نیستند.
همه افرادی که فلچر مورد بررسی قرار گرفتند دارای یک منطقه حائل هستند که معمولاً بین 3 تا 5 پوند است.
دولت یک منطقه ویژه اقتصادی در جنوب برای شرکت های خصوصی ایجاد کرده است.
مثل اینکه او در حال ایجاد یک منطقه اروژنی نامرئی است، بالا و پایین میمالید.
نیمی از جامعه در منطقه سیل زده قرار دارند.
با این حال، به دلیل هیسترزیس، هنوز یک منطقه میانی وجود دارد - منطقه ای که در آن هر یک از رفتارها ممکن است به طور دائمی رخ دهد.
However because of the hysteresis, there is still an intermediate zone - one in which either behaviour may occur permanently.
یک باران خوب کوهستانی، مانند اسپری یک میر گیاه، در منطقه هواشناسی اشتباه می بارید.
A fine Highland rain like the spray from a plant mister, was falling in the wrong meteorological zone.
بیشتر مرکز شهر در حال حاضر یک منطقه عابر پیاده است.
این یک منطقه مسکونی است -- هیچ ساختمان تجاری مجاز نیست.
This is a residential zone -- no commercial buildings are allowed.
مناطق فرورانش همچنین مسئول برخی از چشمگیرترین ویژگی های طبیعی شمال غرب از جمله کوه رینیر هستند.
Subduction zones are also responsible for some of the Northwest's most dramatic natural features, including Mount Rainier.
این ممکن است دیدگاه شوروی در مورد چنین مناطقی را روشن کند.
شاید فقط یک تغییر نام ساده یا ایجاد یک منطقه آزاد تجاری وجود داشته باشد.
اینجا به نظر می رسد یک نوک منطقه جنگی است، و شاید هم باشد.
یک منطقه جنگ / جنگ / غیرنظامی / محرومیت
یک منطقه خطر
منطقه عابر پیاده (= جایی که وسایل نقلیه ممکن است نروند)
They have called for a 100-mile buffer zone (= protected area) around the island to protect the seals.
آنها خواستار ایجاد یک منطقه حائل 100 مایلی (= منطقه حفاظت شده) در اطراف جزیره برای محافظت از فوک ها شده اند.
an earthquake zone
یک منطقه زلزله زده
هزینه های پستی به کشورهای منطقه 2
وقتی سوزن وارد ناحیه قرمز می شود، موتور خیلی داغ است.
مناطق اروژن بدن
منطقه معتدل شمالی/جنوبی
وقتی من در منطقه هستم، نوشتن رضایت بخش ترین چیز در جهان است.
دنیای گرگ و میش غیبت
مخالفان در دنیایی از صداهای خاموش و جلسات مخفیانه زندگی می کردند.
منطقه گرگ و میش بین زنده بودن و موجود بودن
آنها در منطقه گرگ و میش در حاشیه جامعه زندگی می کردند.
اروپا به مناطق اقتصادی تقسیم شده است.
بیشتر شهر قدیمی منطقه ای بدون ترافیک است.
کامیون ما در منطقه کشتار گیر افتاده بود.
او کمی دورتر از او ایستاد تا یک منطقه امن را حفظ کند.
اینترنت به منطقه ای آزاد برای تئوری های توطئه تبدیل شده است.
این منطقه به عنوان منطقه نظامی بسته اعلام شده است.
شورشیان منطقه مرزی جنوبی را کنترل می کنند.
این منطقه به عنوان منطقه فاجعه زیست محیطی اعلام شده است.
این منطقه پشت ایستگاه منطقه ممنوعه ای برای گردشگران است.
an industrial zone of factories, warehouses and shipyards
منطقه صنعتی کارخانه ها، انبارها و کارخانه های کشتی سازی
یک منطقه مرده فاقد اکسیژن در کف دریا
منطقه بی طرف بین دو کشور
نیم میلیون نفر در سراسر منطقه زلزله بی خانمان شدند.
در این توافقنامه یک منطقه امنیتی به طول 80 کیلومتر در دو طرف مرز پیش بینی شده بود.
بخش اصلی مرکز شهر یک منطقه عابر پیاده است.
همه کشورهای منطقه 1 و 2 تماس های ورودی رایگان دارند.
بلیط را می توان در هر اتوبوسی در منطقه 2 استفاده کرد.
حوزه
بخش
منطقه
ناحیه
قلمرو
ربع
محل
locality
تراکت
tract
محله انگلستان
neighbourhoodUK
زمین
استان
کمربند
محله ایالات متحده
precinct
وسعت
neighborhoodUS
کش آمدن
realm
قطعات
expanse
demesne
کره
parts
رشته
demesne
گردن
sphere
راهرو
باند
جریان
corridor
چمن
دامنه
circuit
turf
domain
کل
disfavourUK
نارضایتی انگلستان
mercilessness
بی رحمی
disfavorUS
نارضایتی آمریکا