mount
mount - کوه
verb - فعل
UK :
US :
برای برنامه ریزی، سازماندهی و شروع یک رویداد یا یک دوره اقدام
به تدریج از نظر مقدار یا درجه افزایش یابد
سوار شدن بر اسب یا دوچرخه
برای بالا رفتن از یک پله یا پله
برای تثبیت یک عکس روی یک تکه کاغذ سفت بزرگتر به طوری که جذاب تر به نظر برسد
اگر حیوان نر روی حیوان ماده سوار شود، بر پشت او مینشیند تا رابطه جنسی داشته باشد
اسبی که بر آن سوار می شوید
کاغذ سفت که پشت یا اطراف یک عکس یا عکس گذاشته می شود تا جذاب تر به نظر برسد
یک کوه
به عنوان بخشی از نام یک کوه استفاده می شود
به تدریج افزایش یابد، افزایش یابد یا بزرگتر شود
سوار شدن بر اسب، دوچرخه و غیره برای سوار شدن
به بالا یا روی
برای سازماندهی و شروع یک فعالیت یا رویداد
چیزی را به دیوار، قاب و غیره ثابت کردن تا بتوان به آن نگاه کرد یا از آن استفاده کرد
برای در دسترس قرار دادن یک دیسک یا درایو دیسک برای استفاده در رایانه
کسی را نگهبان نگه داشتن
برای محافظت از کسی
یک اسب
چیزی، مانند یک تکه کارت، که برای نشان دادن آن چیزی روی آن قرار می دهید
کوه یا تپه که به عنوان بخشی از یک نام استفاده می شود
برای رسیدن به چیزی
بالا رفتن از چیزی
برای افزایش، افزایش یا بزرگتر شدن
تهیه و تولید؛ برای سازماندهی
چیزی را به چیز دیگری بچسباند تا دیده شود
(مخصوصاً به عنوان بخشی از نام مکان استفاده می شود) تپه یا کوه بلند
آیا می توانید به Shelly mount کمک کنید؟
نگرانی کشاورزان نسبت به خشکسالی افزایش یافته است.
نیولین در حال راه اندازی کمپینی علیه رانندگان مست است.
دفتر دادستانی توکیو به ندرت پرونده ای را تشکیل می دهد که نتواند برنده شود.
ساکنان کمپینی برای مبارزه با این نقشه ها راه انداختند.
نمایندگان مجلس چالش جدیدی را برای این سیاست جدید ایجاد خواهند کرد.
حمله ای توسط تروریست ها
این گزارش یک حمله پژمرده به صنایع غذایی را نشان می دهد.
در یک حمله تروریستی شش غیرنظامی کشته شدند.
گالری ملی نمایشگاه بزرگی از آثار او برپا کرد.
برای دفاع/عملیات/حمله/حمله
فشار بر دولت برای تغییر قانون بیشتر شده است.
تعداد کشته ها همچنان در حال افزایش است.
گمانه زنی ها درباره بحران اقتصادی دوم در حال افزایش است.
سوار اسبش شد و رفت.
سوار شد و تاخت.
او به آرامی از پله ها بالا رفت.
او بر روی سکو سوار شد و برای جمعیت سخنرانی کرد.
دوربین ها در اطراف شهر نصب شده اند.
الماس در طلا نصب شده است.
نمونه ها بر روی اسلایدها نصب شدند.
چهار سرباز بر فراز تابوت نگهبانی میدادند
یکی از مردان نگهبانی می داد و دیگری وارد خانه شد.
حزب با موفقیت کمپینی را برای تغییر قانون راه اندازی کرد.
The company successfully mounted a takeover bid in 1996.
این شرکت با موفقیت در سال 1996 پیشنهاد خرید را انجام داد.
حملات برای نجات گروگان ها انجام شد.
پلیس گشت های بیشتری را در اطراف شهر ایجاد می کند.
Demonstrators mounted a noisy protest.
تظاهرکنندگان اعتراضی پر سر و صدا کردند.
او برای راه اندازی یک سفر به آمازون بودجه جمع آوری کرد.
Election fever is mounting hourly.
تب انتخابات هر ساعت در حال افزایش است.
با نزدیک شدن به روز، هیجان بیشتر می شد.
شواهدی در حال افزایش است که یک چرت کوتاه می تواند بهره وری را بهبود بخشد.
تنش ها شب گذشته به دنبال صحنه های خشونت آمیز در خارج از دادگاه افزایش یافت.
The prints were beautifully mounted.
چاپ ها به زیبایی نصب شده بودند.
سوئیچ مستقیماً روی دیوار نصب می شود.
افزایش دادن
escalate
تشدید شود
رشد
بسط دادن
multiply
تکثیر کردن
swell
متورم شدن
بالا آمدن
enlarge
بزرگنمایی کنید
accumulate
انباشتن
proliferate
تکثیر شود
burgeon
جوانه زدن
بالا رفتن
mushroom
قارچ
snowball
گلوله برفی
augment
تقویت کردن
intensify
قدردانی
بالون
balloon
بورژون
bourgeon
گسترش
سرعت بخشیدن
accelerate
کسب کردن
رونق
بالا بردن
heighten
موم
wax
موشک
rocket
افزایش دهد
ساختن
اوج گرفتن
soar
تعلق می گیرد
accrue
مارپیچ
spiral
کاهش می یابد
نزول کردن
descend
فرود آمدن
diminish
کاهش
dip
شیب
رها کردن
plunge
غوطه
recede
عقب نشینی کند
compress
فشرده کردن
قرارداد
dwindle
کم شدن
سقوط
lessen
کاهش دادن
پایین تر
كاهش دادن
shrink
کوچک شدن
soften
نرم کردن
wane
کمرنگ شدن
weaken
تضعیف شود
alight
شعله ور
dismount
پیاده شدن
سقوط کردن
slump
فروکش کند
subside
رفع مشکل
unfix
سقوط شدید
plummet
فرو رفتن
abate
کوچک کردن
محو شدن
downsize
برو پایین