election

base info - اطلاعات اولیه

election - انتخابات

noun - اسم

/ɪˈlekʃn/

UK :

/ɪˈlekʃn/

US :

family - خانواده
re-election
انتخاب مجدد
elector
انتخاب کننده
electorate
رای دهندگان
electioneering
انتخابات
unelected
انتخاب نشده
electoral
انتخاباتی
elect
برگزیدن
re-elect
به صورت انتخاباتی
electorally
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [election] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • presidential/parliamentary/local elections


    انتخابات ریاست جمهوری / پارلمانی / محلی

  • the upcoming midterm elections for Congress


    انتخابات میان دوره ای آتی کنگره

  • The prime minister is about to call (= announce) an election.


    نخست وزیر در آستانه فراخوان (= اعلام) انتخابات است.

  • Elections will be held later this year.


    انتخابات اواخر سال جاری برگزار خواهد شد.


  • برای رای دادن در یک انتخابات

  • How many candidates are standing for election?


    چند نامزد در انتخابات شرکت می کنند؟


  • برای شرکت در انتخابات

  • to fight/contest an election


    برای مبارزه / رقابت در انتخابات

  • to win/lose an election


    پیروزی/شکست در انتخابات


  • مبارزات انتخاباتی 2020 آمریکا

  • an election result/victory


    نتیجه/پیروزی انتخابات

  • election day/night


    روز/شب انتخابات


  • انتخاب او آغازی جدید برای کشور خواهد بود.

  • We welcome his election as president.


    ما از انتخاب او به عنوان رئیس جمهور استقبال می کنیم.


  • یک سال پس از انتخاب او در کمیته

  • Since his election to the Senate, he has been an ardent gay rights supporter.


    از زمان انتخابش به مجلس سنا، او از حامیان سرسخت حقوق همجنسگرایان بوده است.

  • Who did you vote for in the last election?


    در انتخابات گذشته به چه کسی رای دادید؟

  • They took a vote on who should go first.


    آنها رای گرفتند که چه کسی باید اول برود.

  • They suffered a defeat at the polls.


    آنها در پای صندوق های رای شکست خوردند.

  • The leader will be chosen by secret ballot.


    رهبر با رای مخفی انتخاب خواهد شد.

  • All counties have now certified their election returns.


    همه شهرستان ها اکنون نتایج انتخابات خود را تأیید کرده اند.

  • Education is a key election issue.


    آموزش موضوع اصلی انتخابات است.

  • Elections are scheduled for November.


    انتخابات برای نوامبر برنامه ریزی شده است.

  • It was successful in rallying voters at election time.


    در جمع آوری رأی دهندگان در زمان انتخابات موفق بود.

  • Membership of the committee is by election.


    عضویت در کمیته از طریق انتخابات است.

  • Predicting the result of close elections is a perilous game.


    پیش‌بینی نتیجه انتخابات یک بازی خطرناک است.

  • The Governor faces an unprecedented recall election.


    فرماندار با یک انتخابات فراخوان بی سابقه مواجه است.

  • The US is reaching the end of its latest presidential election cycle.


    آمریکا در حال رسیدن به آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری خود است.

  • The election turnout in 2018 was high.


    میزان مشارکت در انتخابات در سال 2018 بالا بود.

  • The party swept Turkish elections in November.


    این حزب در انتخابات ترکیه در ماه نوامبر شکست خورد.

  • The party won a landslide election.


    این حزب در انتخابات پیروز شد.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • voting out


    رای دادن

لغت پیشنهادی

informatics

لغت پیشنهادی

wink

لغت پیشنهادی

novas