now
now - اکنون
adverb - قید
UK :
US :
در این زمان
بلافاصله. مستقیما
used when you know or understand something because of something you have just seen, just been told etc
زمانی استفاده میشود که شما چیزی را میدانید یا میفهمید به دلیل چیزی که اخیراً دیدهاید، تازه به شما گفته شده و غیره
برای جلب توجه کسی قبل از ادامه صحبت یا تغییر موضوع استفاده می شود
هنگام درخواست اطلاعات در ابتدای جمله استفاده می شود
در هنگام مکث استفاده می شود، زمانی که فکر می کنید بعداً چه بگویید
می گفت اگر اوضاع فرق می کرد، اتفاق دیگری می افتاد
برای آرام کردن کسی یا دلداری او در هنگام عصبانیت، ناراحتی و غیره استفاده می شود
هنگام گفتن یا یادآوری به کسی برای انجام کاری استفاده می شود
now – هنگام توصیف وضعیت استفاده می شود
اکنون - برای صحبت در مورد یک دوره زمانی کوتاه استفاده می شود که پس از آن احتمالاً وضعیت تغییر می کند
now – زمانی استفاده می شود که انتظار ندارید چیزی که اکنون درست است دائمی باشد
now – زمانی استفاده می شود که احتمال تغییر وضعیت وجود دارد، به خصوص به این دلیل که یک ترتیب فقط موقتی است
به دلیل چیزی یا در نتیجه چیزی
a large US organization started in 1966, which works for legal economic and social equality between women and men. Its first president was Betty Friedan, who also helped to start it
یک سازمان بزرگ ایالات متحده در سال 1966 شروع به کار کرد که برای برابری حقوقی، اقتصادی و اجتماعی بین زنان و مردان کار می کند. اولین رئیس آن بتی فریدان بود که به شروع آن کمک کرد
در زمان حال، نه در گذشته یا آینده
برای بیان مدت زمانی که چیزی اتفاق افتاده است، از زمان شروع آن تا زمان حال استفاده می شود
در داستان ها یا گزارش های رویدادهای گذشته برای توصیف یک موقعیت یا رویداد جدید استفاده می شود
هنگام توصیف موقعیتی استفاده می شود که نتیجه آن چیزی است که کسی گفته یا انجام داده است
خیلی زود
برای معرفی یک موضوع جدید استفاده می شود
در عبارات و سؤالات برای معرفی یا تأکید بر آنچه می گویید استفاده می شود
لحظه یا زمان حال
از این لحظه و همیشه در آینده
برای توضیح یک موقعیت جدید استفاده می شود
مد روز و محبوب در زمان حاضر
در زمان حال به جای گذشته یا آینده یا بلافاصله
فقط الان یعنی یا مدت کوتاهی پیش یا در زمان حال
جولی به مدرسه جدیدی نقل مکان کرده است و اکنون بسیار خوشحالتر است.
زمان تمام شد - همین حالا نوشتن را متوقف کنید.
الان کجا زندگی میکنید؟
They now have everything they wanted.
آنها اکنون هر آنچه می خواستند دارند.
ما اکنون حقیقت را می دانیم.
الان خیلی دیر است.
الان دو هفته است که زنگ زده است.
همین الان می توانم به شما بگویم که اشتباه می کنید.
من نامه را دریافت نکردم اما اکنون به سختی مهم است.
از این به بعد بیشتر مراقب خواهم بود.
الان باید خونه باشه
من تا الان تو خونه زندگی کردم
فعلاً همین است.
همین الان نوشتن را شروع کنید.
اکنون آماده پاسخگویی به سوالات شما هستم.
حالا می خواهند از غذا مالیات بگیرند!
حالا چی میخوای؟
شکسته است. حالا باید یه جدید بگیرم
حالا گوش کن چی میگه
اکنون، نکته بعدی کاملاً پیچیده است.
حالا بیا بشین.
حالا بذار فکر کنم…
هر از چند گاهی چک میکرد که ببیند هنوز خواب است یا نه.
و اکنون برای برخی از اخبار سفر.
حالا سر و صدا بس است.
حالات او مدام تغییر می کرد - حالا خوشحال، حالا غمگین.
حالا پس کی میخواد بیاد پیاده روی؟
‘Yes, but Dad…’ ‘Now what?’
بله، اما بابا... حالا چی؟
او قبلا معلم بود، اما اکنون در انتشارات کار می کند.
شاید بعداً چیزی بخورم، اما الان گرسنه نیستم.
اکنون بسیاری از مردم صاحب یک گوشی هوشمند هستند.
نمی خوام تا فردا صبر کنم، الان می خوام!
الان ده سال است که گیاهخوار است.
بلافاصله. مستقیما
promptly
بی درنگ
instantly
فورا
instanter
فوری
pronto
قدیم
instantaneously
به صورت آنی
presently
در حال حاضر
بلافاصله
همین الان
urgently
به طور مستقیم
بی اختیار
incontinently
این لحظه
straightaway
همین دقیقه
straightway
بدون تردید
forthwith
بدون ADO بیشتر
this instant
مستقیما
این دقیقه
unhesitatingly
مثل یک شلیک
without further ado
بدون تاخیر
without hesitation
خیلی شیرین
توت دو سوئیت
این روز
در این مقطع
در این لحظه
toot sweet
tout de suite
در نهایت
بعد
سپس
afterwards
پس از آن
سرانجام
subsequently
متعاقبا
بعد از مدتی
در آخر
در زمان مناسب
در پایان
چند وقت
sometime
الان نه
به طور طولانی
lengthily
به طور دائم
permanently
روزی
someday
هنوز
زودتر یا دیرتر
در یک مرحله
از برخی نقطه نظرات
به موقع
بعد از کمی
یک روز
در آینده
در مقطعی در آینده
در زمان مقرر
در تاریخ آینده