changing

base info - اطلاعات اولیه

changing - تغییر می کند

N/A - N/A

ˈtʃeɪn.dʒɪŋ

UK :

ˈtʃeɪn.dʒɪŋ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [changing] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
  • fluctuating


    در حال نوسان

  • erratic


    دمدمی مزاج

  • dynamic


    پویا

  • irregular


    بی رویه

  • unstable


    ناپایدار


  • متغیر

  • varying


    متفاوت است

  • volatile


    فرار

  • alternating


    متناوب

  • inconsistent


    ناسازگار

  • shifting


    انتقال

  • temperamental


    خلق و خوی

  • turbulent


    آشفته

  • uneven


    ناهموار. ناجور

  • deviating


    منحرف کننده

  • fickle


    بی ثبات

  • fluid


    مایع

  • mercurial


    در حال حرکت

  • moving


    قابل تغییر

  • mutable


    ناپایا

  • oscillating


    متزلزل

  • unsteady


    غریب

  • vacillating


    تغییر پذیر

  • whimsical


    غیر یکنواخت

  • changeable


    اسپاسم

  • inconstant


    پراکنده

  • nonuniform


    نا معلوم

  • spasmodic


    غیر قابل پیش بینی

  • sporadic


  • uncertain


  • unpredictable


antonyms - متضاد
  • static


    ایستا


  • پایدار


  • ثابت


  • راکد

  • stagnant


    غیر متغیر

  • unvarying


    استوار


  • محکم


  • مرحله


  • دائمی


  • تنظیم

  • set


    هنوز

  • stationary


    بدون تغییر


  • ایجاد

  • unchanging


    منجمد

  • established


    بی حرکت

  • frozen


    بی حرکت انگلستان

  • immobile


    بی حرکت ایالات متحده

  • immobilisedUK


    تغییر ناپذیر

  • immobilizedUS


    منظم

  • invariable


    مصمم


  • سفت و سخت

  • resolute


    ثابت قدم

  • rigid


    درست است، واقعی

  • steadfast


    غیر قابل تغییر

  • sustained


    زوج


  • سریع

  • unalterable


  • unchanged


  • changeless




لغت پیشنهادی

borne

لغت پیشنهادی

avocado

لغت پیشنهادی

overstate