writing
writing - نوشتن
noun - اسم
UK :
US :
کلماتی که نوشته یا چاپ شده اند
books, poems, articles etc especially those by a particular writer or about a particular subject
کتابها، شعرها، مقالات و غیره، بهویژه آنهایی که نویسندهای خاص یا درباره موضوعی خاص هستند
فعالیت نوشتن کتاب، داستان و غیره
روش خاصی که کسی با خودکار یا مداد می نویسد
مهارت نوشتن
سبک نوشتن یک فرد با قلم روی کاغذ که می تواند به عنوان سبک خود شناخته شود
چیزی که نوشته یا چاپ شده است
آثار مکتوب، مانند داستان یا شعر، یک شخص یا گروهی از افراد
فعالیت ایجاد قطعاتی از آثار مکتوب، مانند داستان، شعر، یا مقاله
مهارت یا فعالیت تولید کلمات بر روی یک سطح
به صورت مکتوب
آثار مکتوب یک شخص، به ویژه زمانی که به صورت کتاب منتشر شده باشد
شیوه شخص در ساختن حروف و کلمات با قلم یا مداد یا چیزی نوشته شده است
نوشتن نیز مقاله، شعر، کتاب و غیره است.
نوشتن همچنین فعالیت خلق داستان، شعر یا مقاله است
In Nizan's theory of the revolutionary novel it is elevated to the status of necessary pre-condition of authentic writing practices.
در نظریه رمان انقلابی نیزن، آن را به وضعیت پیش شرط ضروری شیوه های نگارش معتبر ارتقا می دهند.
شرمن بهترین نوشته خود را در دهه 1960 نوشت.
این فقط یک تفاوت بین نوشتار و گفتار نیست، همانطور که در ابتدا ظاهر می شود.
The manual includes sample lesson plans, as well as guidelines on preparing and evaluating writing workshops.
این راهنما شامل نمونه طرح درس و همچنین دستورالعمل هایی در مورد تهیه و ارزیابی کارگاه های نوشتن است.
او احساس می کرد که برای یک چیز زمان کمی برای نوشتنش باقی می گذارد.
But it was not only writers with established political identities who were wary about how writing might be perceived.
اما نه تنها نویسندگانی با هویت سیاسی تثبیت شده بودند که در مورد نحوه درک نوشتار محتاط بودند.
کلیه پیشنهادات باید به صورت کتبی به آدرس فوق ارسال شود.
زیر هر تصویر نوشته ای کوتاه به خط عربی بود.
Produce a sustained piece of writing when the task demands it. ii Produce well-structured pieces of writing.
زمانی که وظیفه ایجاب می کند، یک نوشته پایدار تولید کنید. ii قطعات نوشتاری با ساختار مناسب تولید کنید.
پشت این عکس نوشته هایی وجود دارد، اما نمی توانم بفهمم چه می گوید.
نوشته روی برچسب آنقدر کوچک است که نمی توانم آن را بخوانم.
پسر ما با خواندن و نوشتن مشکل دارد (= در مدرسه)
جعبه نوشتاری (= حاوی کاغذ، خودکار و غیره)
هر روز صبح بچه ها مشغول نوشتن هستند.
فقط بعداً استعداد نوشتن را کشف کرد.
می خواستم سبک جدیدی از نوشتن را امتحان کنم.
نوشتن خلاق
feminist/travel writing
فمینیستی / سفرنامه نویسی
او گروه را ترک می کند تا روی نوشتن خود تمرکز کند.
نقد یک نوشته درخشان است.
همه جای میز نوشته بود.
این از کیه؟ من نوشته را نمی شناسم
تجربیات او در هند بر نوشته های بعدی او تأثیر گذاشت.
نوشته های هگل
نوشته های او درباره موضوعات پیچیده روشن و قطعی است.
کلیه رزروهای تلفنی باید به صورت کتبی تایید شود.
آیا می توانید شکایت خود را به صورت کتبی مطرح کنید؟
باید آن را به صورت کتبی دریافت کنید.
شگفت انگیز است که هیچ یک از آنها نوشته های روی دیوار را ندیده اند.
فرآیند نوشتن برای انتشار
کلاس رویکردی دانش آموز محور برای نوشتن خلاق دارد.
شرح هوسمن از سرودن شعر
هدف این کتاب آموزش مقاله نویسی موثر است.
دانش آموزان بیشتر نوشته های دانشگاهی خود را به زبان انگلیسی انجام می دهند.
سبک نوشتن او به خوبی با این موضوع سازگار است.
نوشتن خوب آهنگساز برای پیانو
گلچینی از نوشتن در مورد جاز
نوشته اولیه او مربوط به انقلاب فرانسه بود.
ارزشیابی نوشتار دانش آموزان
شما استفاده بیشتری از غیرفعال در نوشتن علمی پیدا می کنید.
در نوشته های علمی کلمات فنی بیشتری پیدا می کنید.
من نمی توانم نوشته شما را بخوانم
اسکریپت
calligraphy
خوشنویسی
handwriting
دست خط
scrawl
خراشیدن
scribble
خط خطی کردن
chirography
کایروگرافی
دست
inscription
سنگ نوشته
penmanship
قلمزنی
چاپ
printing
نامه ها
letters
دست دراز
longhand
خودکار
pen
دستخط
autograph
شخصیت ها
characters
مشت
fist
حروف نویسی
lettering
نسخه خطی
manuscription
نویسندگی
authorship
خط میخی
cuneiform
هیروگلیف
hieroglyphics
نشانه ها
marks
کوتاه نویسی
shorthand
نمادها
symbols
گرافیتی
manuscript
کلمات
graffiti
قلمکار
words
ابله
pencraft
قوز می کند
doodle
squiggles