creative
creative - خلاق
adjective - صفت
UK :
US :
شامل استفاده از تخیل برای تولید ایده ها یا چیزهای جدید
کسی که خلاق است در استفاده از تخیل خود برای ساختن چیزها بسیار خوب است
کسی مانند نویسنده یا هنرمند که از تخیل یا مهارت های خود برای ساختن چیزها استفاده می کند
producing or using new and interesting ideas
تولید یا استفاده از ایده های جدید و جالب
relating to the work of producing advertisements etc at an ADVERTISING AGENCY rather than management of the agency
مربوط به کار تولید تبلیغات و غیره در آژانس تبلیغاتی به جای مدیریت آژانس
someone working for a company that produces books, advertisements, or films, whose job involves writing drawing or having new ideas, and who does not have to wear a suit or neat clothes when they are at work
شخصی که برای شرکتی کار می کند که کتاب، تبلیغات یا فیلم تولید می کند، شغلش نوشتن، طراحی یا داشتن ایده های جدید است و نیازی به پوشیدن کت و شلوار یا لباس های مرتب در محل کار ندارد.
تولید یا استفاده از ایده های بدیع و غیرمعمول
توصیف یا توضیح چیزها به روش های غیر معمول به منظور فریب دادن یا ایجاد تصور نادرست
فردی که شغلش تولید ایده های بدیع یا انجام کار هنری است
شخصی که کارش پیشنهاد ایده های جدید یا طراحی، طراحی، یا نوشتن است
اما همچنین شامل بسیاری از عناصر طرح است که می توانید با آنها خلاق باشید.
من از کارم لذت می برم، اما دوست دارم کار خلاقانه تری انجام دهم.
ما کودکان را تشویق می کنیم تا از توانایی های خلاقانه خود استفاده کنند.
تبلیغ کننده خلاق عملکرد تحریک برانگیختگی در خریداران را دارد.
ما به فردی خلاق و مشتاق برای پیشبرد این پروژه نیاز داریم.
Some groups are very decisive, very productive, very creative and very satisfying for their members.
برخی از گروه ها بسیار تعیین کننده، بسیار سازنده، بسیار خلاق و برای اعضای خود بسیار راضی کننده هستند.
creative architectural designs
طرح های خلاقانه معماری
باید به کودکان اجازه داد تا توانایی های خلاقانه و تحصیلی خود را نیز توسعه دهند.
I move confidently among the technicians, the ideas-men and creative consultants, the engineers and fine-tuners.
من با اطمینان در میان تکنسین ها، ایده پردازان و مشاوران خلاق، مهندسان و تیونرها حرکت می کنم.
تارانتینو یکی از خلاق ترین کارگردانان هالیوود است.
Our goals-peace based on military strength and creative foreign policy economic growth tax re-form, and fiscal sanity-would never change.
اهداف ما - صلح مبتنی بر قدرت نظامی و سیاست خارجی خلاقانه، رشد اقتصادی، اصلاح مالیات و سلامت مالی - هرگز تغییر نخواهد کرد.
اما هیچ انگیزه فکری خلاقی وجود نداشت.
دیویس یکی از خلاق ترین نوازندگان جاز زمان ما بود.
بازیافت خلاقانه به همان اندازه بازیافت مواد است.
جوامع نسبت به بوروکراسی های خدماتی بزرگ انعطاف پذیرتر و خلاق تر هستند.
اد، تو خیلی خلاقی - از کجا یاد گرفتی که اینطور نقاشی کنی؟
جایزه امسال به نویسنده جوان خلاق بن ویلیامز تعلق می گیرد.
دوره نویسندگی خلاق (= نوشتن داستان، نمایشنامه و شعر)
تفکر خلاق (= فکر کردن در مورد مشکلات به روشی جدید یا فکر کردن به ایده های جدید)
تیم / مدیر خلاق شرکت
فرآیند خلاق
او انرژی خلاقانه خود را به هنر خود هدایت می کند.
با این دستور می توانید خلاقیت به خرج دهید و هر میوه ای که دوست دارید اضافه کنید.
او بسیار خلاق است - او شعر می نویسد و نقاشی می کند.
هیچ نظری در این باره داری؟ شما خلاق هستید
یک هنرمند بسیار خلاق
یک نابغه/استعداد/ذهن خلاق
آنها از روش های خلاقانه برای بازاریابی خدمات خود به مشتریان استفاده می کنند.
برای فکر کردن به راههای جدید برای خدمات رسانی به مشتریان خود، آن آبهای خلاقانه را به جریان بیاندازید.
بیشتر کارهای خلاقانه او در تئاتر انجام شده است.
هنرهای خلاقانه و نمایشی
یک فرد خلاق / هنرمند / طراح / برنامه نویس
creative talents/powers/abilities
استعدادها/قدرت ها/توانایی های خلاق
تفکر خلاقانه
آنها از روش های نسبتاً خلاقانه ای برای تحت تأثیر قرار دادن سرمایه گذاران استفاده کردند.
چندین خلاق برجسته در کمپین تبلیغاتی شرکت دارند.
یک طراح/شخص خلاق
creative talents
استعدادهای خلاق
ما افراد خلاقی را جذب می کنیم که می خواهند در ساخت شرکت ها مشارکت کنند.
هر عضو سازمان دارای پتانسیل خلاق است.
ما احساس کردیم که این یک راه حل خلاقانه برای یک مشکل دشوار است.
کار در یک محیط پیشرفته باعث می شود خلاقانه تر فکر کنیم.
The organization celebrates and rewards creativity in its staff.
سازمان خلاقیت را در کارکنان خود جشن می گیرد و به آنها پاداش می دهد.
این شرکت تیمی متشکل از 10 خلاق دارد که روی این پروژه کار می کنند.
imaginative
تخیلی
innovative
خلاقانه
visionary
رویایی
ingenious
مبتکرانه
inventive
مبتکر
هنری
inspired
الهام گرفته
originative
نوآورانه
innovational
اصلی
افراطی
انقلابی
revolutionary
دنباله دار
trailblazing
دستگاهی
deviceful
تکوینی
formative
پیشگام
innovatory
تجربی
pioneering
رسا
experimental
بارور
expressive
پرومته
fertile
آسمان آبی
Promethean
آوانگارد
blue-sky
غیر متعارف
avant-garde
غیر معمول
unorthodox
جدید
unconventional
باهوش
تازه
رمان
clever
پیشگامانه
groundbreaking
unimaginative
بی خیال
uninspired
بدون الهام
derivative
مشتق
uncreative
غیر خلاق
uninspiring
بی انگیزه
مشترک
محافظه کار
imitative
تقلیدی
mundane
دنیوی
معمولی
prosaic
منثور
روال
uninventive
غیر اختراعی
unoriginal
غیر اصلی
banal
پیش پا افتاده
bland
ملایم
boring
حوصله سر بر
commonplace
عادی
dull
کدر
hackneyed
هک شده
humdrum
زمزمه
lacklusterUS
بی درخشش ایالات متحده
lacklustreUK
ضعیف انگلستان
کلاه قدیمی
pedestrian
عابر پیاده
predictable
قابل پیش بینی
stale
کهنه
sterile
استریل
موجودی
tame
رام کردن
tedious
خسته کننده