but

base info - اطلاعات اولیه

but - ولی

conjunction - پیوستگی

/bət/

UK :

/bət/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [but] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • I got it wrong. It wasn't the red one but the blue one.


    من اشتباه متوجه شدم قرمز نبود، آبی بود.

  • His mother won't be there but his father might.


    مادرش آنجا نخواهد بود، اما پدرش ممکن است.

  • It isn't that he lied exactly but he does tend to exaggerate.


    این طور نیست که دقیقاً دروغ گفته باشد، اما تمایل دارد که اغراق کند.

  • I'd asked everybody but only two people came.


    من از همه پرسیدم اما فقط دو نفر آمدند.

  • By the end of the day we were tired but happy.


    در پایان روز ما خسته اما خوشحال بودیم.

  • I'm sorry but I can't stay any longer.


    متاسفم اما نمی توانم بیشتر از این بمانم.

  • But that's not possible!


    اما این امکان پذیر نیست!

  • ‘Here's the money I owe you.’ ‘But that's not right—it was only £10.’


    «اینم پولی که به تو بدهکارم.» «اما این درست نیست - فقط 10 پوند بود.»

  • I had no choice but to sign the contract.


    چاره ای جز امضای قرارداد نداشتم.


  • هیچ چیز، اما هیچ چیز باعث نمی شود او نظرش را تغییر دهد.

  • She never passed her old home but she thought of the happy years she had spent there (= she always thought of them).


    او هرگز از خانه قدیمی خود عبور نکرد، اما به سال های خوشی که در آنجا گذرانده بود فکر می کرد (= همیشه به آنها فکر می کرد).

  • He would have played but for a knee injury.


    او می توانست بازی کند اما برای مصدومیت زانو.


  • میدان خالی بود اما برای چند تاکسی.


  • او ممکن است موافقت کند. اما ممکن است دوباره نظری کاملاً متفاوت داشته باشد.

  • She speaks very good Italian. But then she did live in Rome for a year (= so it's not surprising).


    او خیلی خوب ایتالیایی صحبت می کند. اما پس از آن او یک سال در رم زندگی کرد (= بنابراین تعجب آور نیست).

  • What could he do but forgive her? (= that was the only thing possible)


    چه کاری می توانست بکند جز اینکه او را ببخشد؟ (= این تنها چیزی بود که ممکن بود)

  • While the film is undoubtedly too long it is nevertheless an intriguing piece of cinema.


    در حالی که فیلم بدون شک بیش از حد طولانی است، با این وجود یک قطعه سینمای جذاب است.

  • It can be argued that the movie is too long. It is nonetheless an intriguing piece of cinema.


    می توان ادعا کرد که فیلم خیلی طولانی است. با این حال، این یک اثر جذاب از سینما است.

  • The film is undoubtedly too long. Still it is an intriguing piece of cinema.


    فیلم بدون شک خیلی طولانی است. با این حال، این یک قطعه جذاب از سینما است.

  • Of course huge chunks of the book have been sacrificed in order to make a two-hour movie but it is nevertheless a successful piece of storytelling.


    البته بخش‌های بزرگی از کتاب فدای ساخت یک فیلم دو ساعته شده است، اما با این وجود یک داستان موفق است.

  • Critics are wrong to argue that the film’s plot is too complicated. Certainly there are a couple of major twists, but audiences will have no difficulty following them.


    منتقدان اشتباه می کنند که می گویند داستان فیلم خیلی پیچیده است. مطمئناً چند تغییر عمده وجود دارد، اما تماشاگران برای دنبال کردن آنها مشکلی نخواهند داشت.


  • درست است که بدون فیلمنامه خوب نمی توان یک فیلم خوب ساخت، اما به همان اندازه درست است که یک کارگردان با استعداد می تواند یک فیلمنامه خوب را به یک فیلم عالی تبدیل کند.

  • It remains to be seen whether these two movies herald a new era of westerns, but there is no doubt that they represent welcome additions to the genre.


    باید دید که آیا این دو فیلم نوید دهنده عصر جدیدی از وسترن هستند یا خیر، اما شکی نیست که آنها افزوده های خوشایندی به این ژانر هستند.

  • She's very hard-working but not very imaginative.


    او بسیار سخت کوش است اما خیلی تخیلی نیست.

  • This is not caused by evil, but by simple ignorance.


    این ناشی از شر نیست، بلکه ناشی از جهل ساده است.

  • The play's good but not that good - I've seen better.


    نمایشنامه خوب است، اما نه آنقدرها - من بهتر دیده ام.

  • I'm sorry but I think you're wrong when you say she did it deliberately.


    متاسفم، اما فکر می کنم اشتباه می کنید وقتی می گویید او عمدا این کار را کرده است.

  • Call me old-fashioned, but I like handwritten letters.


    مرا قدیمی خطاب کنید، اما من نامه های دست نویس را دوست دارم.

  • I can understand his unhappiness. But to attempt suicide!


    من می توانم ناراحتی او را درک کنم. اما اقدام به خودکشی!

  • She said she's leaving. But why?


    او گفت که دارد می رود. اما چرا؟


  • شما می توانید کیت را به مهمانی دعوت کنید، اما لطفا از آن دوستش نپرسید.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

collectively

لغت پیشنهادی

bombastic

لغت پیشنهادی

among