but
but - ولی
conjunction - پیوستگی
UK :
US :
used to connect two statements or phrases when the second one adds something different or seems surprising after the first one
برای اتصال دو عبارت یا عبارت زمانی که مورد دوم چیزی متفاوت اضافه می کند یا بعد از اولی شگفت انگیز به نظر می رسد استفاده می شود
used to introduce a statement that explains why the thing you have mentioned did not happen or is not possible
برای معرفی عبارتی استفاده می شود که توضیح می دهد چرا اتفاقی که ذکر کردید رخ نداده یا ممکن نیست
بعد از منفی استفاده می شود تا تاکید شود که قسمت دوم جمله درست است
بجز
زمانی استفاده می شود که به کسی پاسخ می دهید و احساسات شدیدی مانند عصبانیت، تعجب و غیره را ابراز می کنید
هنگام مخالفت با کسی استفاده می شود
برای تأکید بر یک کلمه یا عبارت استفاده می شود
برای تغییر موضوع گفتگو استفاده می شود
بعد از عباراتی مانند ببخشید و متاسفم استفاده می شود
used when linking two words or phrases that seem opposite or very different in meaning. Don’t use but at the beginning of a sentence in written English
هنگام پیوند دادن دو کلمه یا عبارتی که به نظر متضاد یا از نظر معنی بسیار متفاوت هستند استفاده می شود. از اما در ابتدای جمله در زبان انگلیسی نوشتاری استفاده نکنید
هنگام تقابل یک جمله با جمله دیگر در همان جمله استفاده می شود
used when saying something that seems different or surprising after your previous statement. It is usually used in the middle of a sentence separated from the rest of the sentence by commas. It can also come at the beginning
هنگام گفتن چیزی که بعد از بیان قبلی شما متفاوت یا شگفت انگیز به نظر می رسد استفاده می شود. معمولاً در وسط جمله استفاده می شود و با کاما از بقیه جمله جدا می شود. همچنین می تواند در ابتدا بیاید
used when saying something that seems different or surprising after your previous statement. It is used at the beginning or end of a sentence
هنگام گفتن چیزی که بعد از بیان قبلی شما متفاوت یا شگفت انگیز به نظر می رسد استفاده می شود. در ابتدا یا انتهای جمله استفاده می شود
used when making comparisons and saying that something is true of one person thing or situation but it is different for another. They are used when contrasting one clause with another in the same sentence
هنگام مقایسه و گفتن اینکه چیزی در مورد یک شخص، چیز یا موقعیت درست است استفاده می شود، اما برای دیگری متفاوت است. از آنها برای تضاد یک جمله با جمله دیگر در همان جمله استفاده می شود
used when making comparisons and saying that a person thing or situation is very different from the one you have just mentioned. It is used when referring back to the previous sentence
هنگام مقایسه و گفتن اینکه یک شخص، چیز یا موقعیت بسیار متفاوت از چیزی است که شما ذکر کردید استفاده می شود. هنگام مراجعه به جمله قبلی استفاده می شود
جدا از
فقط
used to introduce an added statement usually something that is different from what you have said before
برای معرفی یک عبارت اضافه شده استفاده می شود، معمولا چیزی که با آنچه قبلاً گفته اید متفاوت است
برای نیرو دادن به یک جمله استفاده می شود
فقط؛ فقط
only; just
برای تأکید بر این موضوع استفاده می شود که حتی اگر شخصی که با او صحبت می کنید آن را نخواهد اتفاق می افتد
used to emphasize that something will happen even if the person you are talking to does not want it to
برای بیان تفاوت یا معرفی یک عبارت اضافه استفاده می شود
ببخشید، شما خواهر جولی نیستید؟
سعی کرد پیام را بخواند، اما نتوانست.
مامان از این فیلم متنفر بود، اما بابا فکر میکرد خوب است.
پدربزرگ تام بیش از 80 سال دارد، اما او هنوز هم گلف بازی می کند.
Tom's grandfather is over 80, but he still plays golf.
کارلا قرار بود امشب بیاید اما شوهرش به ماشین نیاز داشت.
برای همین سرم شلوغ بود اما به هر حال چطوری؟
کارا به کنسرت می رود، اما من نمی روم.
«بر باد رفته» یک فیلم عالی بود، اما کمی طولانی بود.
من اشتباه متوجه شدم قرمز نبود، آبی بود.
مادرش آنجا نخواهد بود، اما پدرش ممکن است.
این طور نیست که دقیقاً دروغ گفته باشد، اما تمایل دارد که اغراق کند.
من از همه پرسیدم اما فقط دو نفر آمدند.
در پایان روز ما خسته اما خوشحال بودیم.
متاسفم اما نمی توانم بیشتر از این بمانم.
اما این امکان پذیر نیست!
«اینم پولی که به تو بدهکارم.» «اما این درست نیست - فقط 10 پوند بود.»
چاره ای جز امضای قرارداد نداشتم.
هیچ چیز، اما هیچ چیز باعث نمی شود او نظرش را تغییر دهد.
She never passed her old home but she thought of the happy years she had spent there (= she always thought of them).
او هرگز از خانه قدیمی خود عبور نکرد، اما به سال های خوشی که در آنجا گذرانده بود فکر می کرد (= همیشه به آنها فکر می کرد).
او می توانست بازی کند اما برای مصدومیت زانو.
میدان خالی بود اما برای چند تاکسی.
او ممکن است موافقت کند. اما ممکن است دوباره نظری کاملاً متفاوت داشته باشد.
او خیلی خوب ایتالیایی صحبت می کند. اما پس از آن او یک سال در رم زندگی کرد (= بنابراین تعجب آور نیست).
چه کاری می توانست بکند جز اینکه او را ببخشد؟ (= این تنها چیزی بود که ممکن بود)
در حالی که فیلم بدون شک بیش از حد طولانی است، با این وجود یک قطعه سینمای جذاب است.
می توان ادعا کرد که فیلم خیلی طولانی است. با این حال، این یک اثر جذاب از سینما است.
فیلم بدون شک خیلی طولانی است. با این حال، این یک قطعه جذاب از سینما است.
Of course huge chunks of the book have been sacrificed in order to make a two-hour movie but it is nevertheless a successful piece of storytelling.
البته بخشهای بزرگی از کتاب فدای ساخت یک فیلم دو ساعته شده است، اما با این وجود یک داستان موفق است.
Critics are wrong to argue that the film’s plot is too complicated. Certainly there are a couple of major twists, but audiences will have no difficulty following them.
منتقدان اشتباه می کنند که می گویند داستان فیلم خیلی پیچیده است. مطمئناً چند تغییر عمده وجود دارد، اما تماشاگران برای دنبال کردن آنها مشکلی نخواهند داشت.
It is true that you cannot make a good movie without a good script but it is equally true that a talented director can make a good script into an excellent film.
درست است که بدون فیلمنامه خوب نمی توان یک فیلم خوب ساخت، اما به همان اندازه درست است که یک کارگردان با استعداد می تواند یک فیلمنامه خوب را به یک فیلم عالی تبدیل کند.
It remains to be seen whether these two movies herald a new era of westerns, but there is no doubt that they represent welcome additions to the genre.
باید دید که آیا این دو فیلم نوید دهنده عصر جدیدی از وسترن هستند یا خیر، اما شکی نیست که آنها افزوده های خوشایندی به این ژانر هستند.
او بسیار سخت کوش است اما خیلی تخیلی نیست.
این ناشی از شر نیست، بلکه ناشی از جهل ساده است.
نمایشنامه خوب است، اما نه آنقدرها - من بهتر دیده ام.
متاسفم، اما فکر می کنم اشتباه می کنید وقتی می گویید او عمدا این کار را کرده است.
مرا قدیمی خطاب کنید، اما من نامه های دست نویس را دوست دارم.
من می توانم ناراحتی او را درک کنم. اما اقدام به خودکشی!
او گفت که دارد می رود. اما چرا؟
شما می توانید کیت را به مهمانی دعوت کنید، اما لطفا از آن دوستش نپرسید.
با این اوصاف
هنوز
با این حال
اگر چه
با اينكه
همه یکسان
آنگونه باش که امکان پذیر است
اما هنوز
با وجود آن
برای همه اینها
با وجود که
با این وجود
فقط همین
بدون در نظر گرفتن
howbeit
با وجود
هنوز و همه
همراه
notwithstanding
اما با این وجود
به هر حال
natheless
از سوی دیگر
withal
بجای
همزمان
بعد از این همه
بااینکه