though
though - اگر چه
conjunction - پیوستگی
UK :
US :
used to introduce a statement that makes the main statement coming after it seem surprising unlikely or unexpected
برای معرفی عبارتی استفاده می شود که بیانیه اصلی بعد از آن را تعجب آور، بعید یا غیرمنتظره می کند.
used like ‘but’ to add a fact or opinion that makes what you have just said seem less definite, less important etc
مانند اما برای اضافه کردن یک واقعیت یا نظر استفاده می شود که باعث می شود آنچه شما گفتید کمتر قطعی، کمتر مهم و غیره به نظر برسد.
used after adding a fact opinion or question which seems surprising after what you have just said, or which makes what you have just said seem less true
پس از افزودن یک واقعیت، نظر یا سوالی که بعد از آنچه که گفتید شگفتانگیز به نظر میرسد یا باعث میشود آنچه که گفتید کمتر درست به نظر برسد استفاده میشود.
با وجود این واقعیت که
ولی
مثل اینکه
با وجود این
با وجود اینکه؛ با اينكه
I guess he'd been drinking, though I wasn't completely sure of that.
حدس میزنم که او مشروب خورده بود، اگرچه من کاملاً از آن مطمئن نبودم.
اگرچه او بیست و دو سال بیشتر نداشت، اما در حال حاضر یک تاجر بسیار موفق بود.
آنه به تیم علاقه داشت، اگرچه او اغلب او را آزار می داد.
اگرچه او هیچ نشانی نداد، اما مطمئن بودم که مرا دیده است.
لباس هایش با اینکه کهنه و فرسوده بود اما تمیز و با کیفیت به نظر می رسید.
اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما خوشحالم که تمام شد.
آنها بسیار متفاوت هستند، اگرچه به نظر می رسید که وقتی با هم آشنا شدند با هم خوب بودند.
او احتمالاً نه خواهد گفت، اگرچه ارزش پرسیدن را دارد.
طوری رفتار کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
به نظر می رسد که به شما خوش گذشته است.
تولدمه. انگار نمیدونستی!
«چیزی نگو.» «مثل اینکه می خواهم!» (= مطمئناً از من انتظار ندارید)
من او را دوست دارم، حتی اگر گاهی اوقات آزاردهنده باشد.
هر چند / با وجود اینکه / با اینکه همه خوب بازی کردند، بازی را باختیم.
ما بازی را باختیم هرچند/هرچند/هرچند همه خوب بازی کردند.
با اینکه گفته بود زنگ نزده.
آنها هفته آینده می آیند، هرچند نمی دانم کدام روز است.
انگار در حال دویدن در ماراتن هستید!
با هم به دبیرستان رفتیم. هرچند سالهاست که او را ندیده ام.
این احتمال وجود دارد که او بهبود یابد، اگرچه پزشکان نمی توانند به طور قطعی بگویند.
با وجود اینکه خیلی جوان بودم، کمی از جنگ به یاد دارم.
او کمی احساس گناه می کرد که بیش از حد پرداخت شده است، اگرچه قصد پس دادن آن را نداشت.
با این اوصاف
با این حال
با این وجود
notwithstanding
با وجود
بدون در نظر گرفتن
howbeit
هنوز
همراه
بعد از همه چیز
withal
در هر صورت
به هر حال
با وجود همه چیز
anyhow
با وجود آن
بی توجه
برای همه اینها
با گفتن آن
irregardless
در هر رویدادی
natheless
با وجود که
فقط همین
گذشته از همه اینها
having said that
همه یکسان
همزمان
in spite of everything
آنگونه باش که امکان پذیر است
هر چه ممکن است بیاید
هنوز و همه