though

base info - اطلاعات اولیه

though - اگر چه

conjunction - پیوستگی

/ðəʊ/

UK :

/ðəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [though] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Anne was fond of Tim, though he often annoyed her.


    آنه به تیم علاقه داشت، اگرچه او اغلب او را آزار می داد.

  • Though she gave no sign I was sure she had seen me.


    اگرچه او هیچ نشانی نداد، اما مطمئن بودم که مرا دیده است.

  • His clothes though old and worn, looked clean and of good quality.


    لباس هایش با اینکه کهنه و فرسوده بود اما تمیز و با کیفیت به نظر می رسید.

  • Strange though it may sound I was pleased it was over.


    اگرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما خوشحالم که تمام شد.


  • آنها بسیار متفاوت هستند، اگرچه به نظر می رسید که وقتی با هم آشنا شدند با هم خوب بودند.

  • He'll probably say no though it's worth asking.


    او احتمالاً نه خواهد گفت، اگرچه ارزش پرسیدن را دارد.

  • He behaved as if nothing had happened.


    طوری رفتار کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

  • It sounds as though you had a good time.


    به نظر می رسد که به شما خوش گذشته است.

  • It's my birthday. As if you didn't know!


    تولدمه. انگار نمیدونستی!

  • ‘Don't say anything.’ ‘As if I would!’ (= surely you do not expect me to)


    «چیزی نگو.» «مثل اینکه می خواهم!» (= مطمئناً از من انتظار ندارید)

  • I like her even though she can be annoying at times.


    من او را دوست دارم، حتی اگر گاهی اوقات آزاردهنده باشد.

  • Although/​Even though/​Though everyone played well we lost the game.


    هر چند / با وجود اینکه / با اینکه همه خوب بازی کردند، بازی را باختیم.

  • We lost the game although/​even though/​though everyone played well.


    ما بازی را باختیم هرچند/هرچند/هرچند همه خوب بازی کردند.

  • She hasn't called, even though she said she would.


    با اینکه گفته بود زنگ نزده.

  • They're coming next week though I don't know which day.


    آنها هفته آینده می آیند، هرچند نمی دانم کدام روز است.

  • You look as though you've been running a marathon!


    انگار در حال دویدن در ماراتن هستید!

  • We went to high school together. I haven't seen her for years, though.


    با هم به دبیرستان رفتیم. هرچند سالهاست که او را ندیده ام.

  • There’s a chance he’ll recover though the doctors can’t say for certain.


    این احتمال وجود دارد که او بهبود یابد، اگرچه پزشکان نمی توانند به طور قطعی بگویند.


  • با وجود اینکه خیلی جوان بودم، کمی از جنگ به یاد دارم.

  • He felt a little guilty about being overpaid, though he wasn’t about to give it back.


    او کمی احساس گناه می کرد که بیش از حد پرداخت شده است، اگرچه قصد پس دادن آن را نداشت.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

ring

لغت پیشنهادی

disk

لغت پیشنهادی

buckwheat