despite
despite - با وجود
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
می گفت که چیزی اتفاق می افتد یا درست است، حتی اگر چیز دیگری مانع آن شده باشد
بدون توجه یا تحت تاثیر قرار گرفتن از توسط
If you do something despite yourself you do it although you do not want to or although you know you should not
اگر کاری را با وجود خود انجام دهید، آن را انجام می دهید اگرچه نمی خواهید یا می دانید که نباید انجام دهید
بدون اینکه تحت تاثیر قرار گرفته یا از آن جلوگیری شود
با وجود فشارهای بین المللی، پیشرفت در مذاکرات صلح کند شده است.
صدایش علیرغم تمام تلاش هایش برای کنترل کردنش می لرزید.
با وجود درخواست صدها شغل، او همچنان بیکار است.
او در فیزیک خوب بود علیرغم این واقعیت که آن را خسته کننده می دانست.
مجبور بود با وجود خودش بخندد.
سیاستمداران قول داده اند که ایمنی جاده ها را بهبود ببخشند. با این حال، تاکنون دستاوردهای کمی حاصل شده است.
با وجود شواهد واضح از مطالعات ایمنی راه، هیچ اقدام جدیدی معرفی نشده است.
Politicians have promised to improve road safety. In spite of this/Despite this little has been achieved so far.
سیاستمداران قول داده اند که ایمنی جاده ها را بهبود ببخشند. با وجود این/با وجود این، تاکنون دستاوردهای کمی حاصل شده است.
اگرچه سیاستمداران وعده بهبود ایمنی جاده ها را داده اند، اما تاکنون دستاوردهای کمی حاصل شده است.
Some politicians claim that the new transport policy has been a success. In fact it has been a total disaster.
برخی از سیاستمداران ادعا می کنند که سیاست حمل و نقل جدید موفقیت آمیز بوده است. در واقع، این یک فاجعه کامل بوده است.
Government campaigns have had a measure of success but the fact remains that large numbers of accidents are still caused by careless drivers.
کمپین های دولتی تا حدی موفقیت آمیز بوده اند، اما واقعیت این است که هنوز هم تعداد زیادی از تصادفات ناشی از بی احتیاطی رانندگان است.
با وجود آب و هوا هنوز از هفته لذت بردم.
با وجود اطمینان های مکرر مبنی بر ایمن بودن این محصول، بسیاری از مردم خرید آن را متوقف کرده اند.
او با وجود خوردن یک صبحانه هنگفت توانست یک ناهار بزرگ بخورد.
با وجود خودش خندید.
او با وجود خودش پول را از کیف مادرش گرفت.
او با وجود خودش جذب راشل شد.
با وجود خودش لبخند زد.
او تقریباً با وجود خودش به موفقیت بزرگی دست یافت.
با وجود خودم، با او گرم شدم.
بازی با وجود بارندگی ادامه داشت.
با وجود بیماری، او سر کار آمد.
صرف نظر از
علی رغم
در برابر
با اينكه
بااینکه
حتی با
برای همه
در تحقیر
در مخالفت با
در مواجهه با
notwithstanding
با وجود
undeterred by
ناامید از
با
بدون اینکه تحت تاثیر قرار بگیرد
heedless of
غافل از
در دندان های
حتی پس از
irrespective of
ایرادی نداره
کنار گذاشتن
بی توجهی
disregarding
بعد از
به هر حال
whatsoever
هر چه
تخفیف دادن
discounting
جدای از
بی تفاوت به
indifferent to
بدون توجه به
در نظر نگرفتن
not considering
بدون اشاره به
بی توجه از
unmindful of
به خاطر اینکه
در نتیجه
از طریق
به دلیل
با ایمان به
به واسطه
ذیل
به خاطر
داده شده
در پی
به حساب
بر اساس
بر قدرت
مطابق
با تشکر از
با
owing to
بعد از