yourself

base info - اطلاعات اولیه

yourself - خودت

pronoun - ضمیر

/jɔːrˈself/

UK :

/jɔːˈself/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [yourself] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Have you hurt yourself?


    به خودت صدمه زدی؟


  • امروز کاملاً خودتان به نظر نمی رسید (= به نظر خوب نیستید یا مثل همیشه خوشحال به نظر نمی رسید).

  • Enjoy yourselves!


    خوش بگذره!

  • Do it yourself—I don't have time.


    خودتان این کار را انجام دهید - من وقت ندارم.

  • You can try it out for yourselves.


    شما می توانید آن را برای خودتان امتحان کنید.

  • You yourself are one of the chief offenders.


    شما خود یکی از مجرمان اصلی هستید.

  • We sell a lot of these to people like yourself.


    ما تعداد زیادی از اینها را به افرادی مانند شما می فروشیم.

  • ‘And yourself,’ he replied, ‘How are you?’


    او پاسخ داد: «و خودت چطوری؟»

  • Don't act sophisticated—just be yourself.


    پیچیده رفتار نکنید - فقط خودتان باشید.

  • How long were you by yourself in the house?


    چقدر تو خونه تنها بودی؟

  • Are you sure you did this exercise by yourself?


    آیا مطمئن هستید که این تمرین را خودتان انجام داده اید؟

  • I'm going to be away next week so you'll have the office to yourself.


    من هفته آینده می روم تا دفتر را برای خودت داشته باشی.

  • I like being alone in the house.


    من دوست دارم در خانه تنها باشم.

  • I’m going to London by myself next week.


    هفته آینده خودم به لندن می روم.

  • I want to finish this on my own (= without anyone’s help).


    من می خواهم این را به تنهایی تمام کنم (= بدون کمک کسی).

  • a lone jogger in the park


    یک دونده تنها در پارک

  • long solitary walks


    پیاده روی های طولانی و انفرادی

  • a lonely child


    یک کودک تنها

  • Sam was very lonely when he first moved to New York.


    سام زمانی که برای اولین بار به نیویورک نقل مکان کرد بسیار تنها بود.

  • a lonely house


    یک خانه تنها

  • Be careful with that knife or you'll cut yourself!


    مراقب آن چاقو باش وگرنه خودت را می بری!

  • Katie, control yourself!


    کتی، خودت را کنترل کن!

  • Did you make the dress yourself?


    لباس رو خودت درست کردی؟

  • You can do that yourself.


    شما می توانید این کار را خودتان انجام دهید.


  • بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که وارد مصاحبه شوید و فقط خودتان باشید.

  • I'm amazed you managed to move those boxes all by yourself.


    من تعجب کردم که شما توانستید آن جعبه ها را به تنهایی جابجا کنید.


  • آیا دوست دارید گاهی اوقات تنها باشید یا تنها می شوید؟


  • پس این آخر هفته تمام خانه را برای خود دارید؟

  • Why don't you go home early if you're not feeling yourself?


    چرا زود به خانه نمی روید اگر خودتان را احساس نمی کنید؟

  • I know you must still be uncomfortable, but how are you in yourself?


    من می دانم که شما هنوز هم باید ناراحت باشید، اما در خود چگونه هستید؟

  • You tell yourself everything's all right but you know it's not really.


    شما به خود می گویید همه چیز درست است اما می دانید که واقعاً اینطور نیست.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

bankbook

لغت پیشنهادی

european

لغت پیشنهادی

annotated