suit
suit - کت و شلوار
noun - اسم
UK :
US :
مجموعه ای از لباس های ساخته شده از همان مواد، معمولاً شامل یک ژاکت با شلوار یا دامن
مشکل یا شکایتی که شخص یا شرکتی برای حل و فصل به دادگاه می آورد
مردی مخصوصا مدیری که در دفتر کار می کند و وقتی سر کار است مجبور است کت و شلوار بپوشد
یکی از چهار نوع کارت در مجموعه ای از کارت های بازی
برای یک فرد خاص یا در یک موقعیت خاص قابل قبول، مناسب یا مناسب بودن
لباس ها، رنگ ها و غیره که به شما می آید، شما را جذاب می کند
پرونده ای که توسط یک شخص یا شرکت خصوصی به دادگاه ارجاع شده است، نه توسط پلیس یا دولت
a set of clothes made from the same material and including a JACKET (=short coat) and trousers or a skirt
مجموعه ای از لباس های ساخته شده از همان مواد و شامل ژاکت (=کت کوتاه) و شلوار یا دامن
someone such as a manager working for a company that produces books, advertisements, or films, and who has to wear a suit when they are at work
شخصی مانند مدیری که برای شرکتی کار می کند که کتاب، تبلیغات یا فیلم تولید می کند و وقتی سر کار است مجبور است کت و شلوار بپوشد.
ژاکت و شلوار یا ژاکت و دامن که از همان مواد ساخته شده باشد
a set of clothes or a piece of clothing to be worn in a particular situation or while doing a particular activity
مجموعهای از لباسها یا لباسهایی که باید در موقعیتی خاص یا در حین انجام یک فعالیت خاص پوشیده شوند
a problem taken to a law court by an ordinary person or an organization rather than the police in order to obtain a legal decision
مشکلی که توسط یک فرد عادی یا یک سازمان به جای پلیس برای اخذ تصمیم قانونی به دادگاه حقوقی کشیده شده است
any of the four types of card in a set of playing cards, each having a different shape printed on it
هر یک از چهار نوع کارت در مجموعه ای از کارت های بازی که هر کدام شکل متفاوتی روی آن چاپ شده است
a man who works in an office and wears a suit especially a man with a high position in a company who is considered not to have human feelings and good ideas
مردی که در دفتر کار می کند و کت و شلوار می پوشد، به خصوص مردی با موقعیت بالا در شرکتی که به نظر او احساسات انسانی و ایده های خوبی ندارد.
مناسب بودن برای یک فرد، موقعیت یا موقعیت خاص
(معمولا یک رنگ یا سبک لباس) برای اینکه شخصی جذاب تر به نظر برسد
راحت باشد و کمترین مشکل را برای کسی ایجاد کند
عبارتی که به صورت طنز یا عصبانی به معنای آنچه می خواهید را انجام دهید استفاده می شود.
راحت بودن یا برای کسی یا چیزی خوب کار کردن
کت و شلوار به معنای جذابتر جلوه دادن کسی است
مجموعه ای از لباس های ساخته شده از همان مواد و معمولاً از یک ژاکت و شلوار یا دامن
A suit is also a set of clothes or a piece of clothing to be worn in a particular situation or for a particular activity
کت و شلوار نیز مجموعهای از لباسها یا تکههای لباسی است که در یک موقعیت خاص یا برای یک فعالیت خاص پوشیده میشود.
عامیانه کت و شلوار نیز شخصی در تجارت است، به ویژه. در مقایسه با یک هنرمند یا کارگر معمولی
دادخواهی
any of the four types of cards in a set of playing cards, each having a different symbol printed on it
هر یک از چهار نوع کارت موجود در مجموعه ای از کارت های بازی که هر کدام نماد متفاوتی روی آن چاپ شده است
a problem or complaint taken for a decision to a court of law by a person or organization rather than by the police or the government
مشکل یا شکایتی که برای تصمیم گیری به دادگاه قانونی توسط شخص یا سازمانی به جای پلیس یا دولت گرفته شده است
برای ارائه یک مشکل یا شکایت به دادگاه حقوقی برای تصمیم گیری
an executive especially in advertising the film industry etc., rather than a creative (= writer artist etc.) working in one of these industries
یک مدیر، به ویژه در تبلیغات، صنعت فیلم و غیره، به جای یک خلاق (= نویسنده، هنرمند و غیره) که در یکی از این صنایع کار می کند.
An author who does not register a copyright will not be able to maintain a suit against anyone who makes unauthorized copies.
نویسنده ای که حق نسخه برداری را ثبت نمی کند نمی تواند علیه کسی که کپی غیرمجاز می کند شکایت کند.
طیفی از 12 سایز وجود دارد، به این معنی که کت و شلواری وجود دارد که تقریباً همه را با دقت مناسب میسازد.
او برای مصاحبه کت و شلوار مشکی پوشیده بود.
او یک کت و شلوار تجاری خاکستری پوشیده بود.
او کت و شلوار مشکی رسمی پوشیده است.
آنها مردان را بدون کت و شلوار و کراوات وارد رستوران نمی کنند.
کت و شلوار دو یا سه تکه (= از دو یا سه تکه لباس)
یک کت و شلوار نواری
لباس غواصی
یک لباس زرهی
پدر و مادرش برای این مناسبت برایش کت و شلوار جدید خریده بودند.
کت و شلوارها قلب، چماق، الماس و بیل نامیده می شوند.
شکایت کردن علیه کسی
یک کت و شلوار طلاق
می توانیم مذاکرات مفصل را به کت و شلوارها بسپاریم.
او یک «کت و شلوار» است، نه «خلاق».
می ترسم جغرافیا لباس قوی من نباشد.
او یک کت و شلوار خوب خود را در مصاحبه پوشید.
دو مرد با کت و شلوار از هتل بیرون آمدند.
همه کارت ها باید از یک لباس باشند.
کت و شلوار به الماس تغییر کرد.
کدام کت و شلوار ترامپ است؟
شریک تجاری سابق او علیه او شکایت کرد و خواستار غرامت 5 میلیون پوندی شد.
او قصد دارد به شدت از دعوا دفاع کند.
این شرکت اکنون به دلیل عدم حمایت از کارکنان خود با چندین شکایت مواجه است.
این دو شرکت به توافق رسیده اند.
آنها موافقت کرده اند که از شکایت خود علیه این شرکت هلندی صرف نظر کنند.
شکایت علیه شوهر سابقش
دعوی در مورد یک ملک مورد مناقشه
همه تاجرها کت و شلوارهای نواری پوشیده بودند.
او یک کت و شلوار آبی تیره پوشیده بود.
لباس غواصی/محافظ/اسکی و غیره
a swimsuit
یک لباس شنا
a spacesuit
یک لباس فضایی
outfit
لباس
تن پوش
گروه
ensemble
عادت داشتن
costume
رنگارنگ
دودز
attire
ظرافت
garb
دنده
livery
کیت
duds
ضامن
finery
لباس فرم
garms
پوشاک
کلوبگر
kit
لباس ها
togs
سوت زدن
بلند شدن
apparel
موضوعات
clobber
تاکسیدو
vestments
جا رختی
whistle
کت و شلوار لباس
getup
ست لباس
threads
فلانل خاکستری
tuxedo
کت و شلوار
wardrobe
سوت و فلوت
get-up
gray flannel
trouser suit
whistle and flute