lawsuit
lawsuit - طرح دعوی در دادگاه
noun - اسم
UK :
US :
مشکل یا شکایتی که شخص یا سازمانی برای حل و فصل به دادگاه می آورد
a charge claim or complaint against someone that is made in a court of law by a private person or company not by the police or state
اتهام، ادعا یا شکایت علیه کسی که در دادگاه توسط یک شخص یا شرکت خصوصی مطرح شده است، نه توسط پلیس یا ایالت
a problem taken to a law court by an ordinary person or an organization rather than the police in order to obtain a legal decision
مشکلی که توسط یک فرد عادی یا یک سازمان به جای پلیس برای اخذ تصمیم قانونی به دادگاه حقوقی کشیده شده است
اختلاف نظر بین افراد یا سازمان ها که برای تصمیم گیری به دادگاه حقوقی ارجاع می شود
B South Pasadena 30 روز فرصت دارد تا برای مسدود کردن آزادراه شکایت کند.
و گروهی از ساکنان ردفورد در حال تلاش برای طرح دعوای دسته جمعی علیه دولت هستند.
A Pennsylvania state appeals court also has said a state airbag lawsuit can proceed despite federal safety rules.
یک دادگاه استیناف ایالتی پنسیلوانیا همچنین گفته است که شکایت ایالتی برای کیسه هوا علی رغم قوانین ایمنی فدرال می تواند ادامه یابد.
However the Blumenfeld lawsuit and supporting documents show possible inconsistencies in some of the reports Mr Goldinger sent to clients.
با این حال، شکایت Blumenfeld و اسناد پشتیبانی، تناقضات احتمالی را در برخی از گزارشهایی که آقای گلدینگر برای مشتریان ارسال کرده است، نشان میدهد.
Will employers be tempted to screen potential employees to protect themselves from lawsuits afterwards from workers who contract such diseases?
آیا کارفرمایان وسوسه می شوند که کارمندان بالقوه را بررسی کنند تا از خود در برابر شکایت های قانونی پس از آن کارگرانی که به چنین بیماری هایی مبتلا می شوند محافظت کنند؟
اما شکایت ها از بین نرفته است.
سورپرایز: مدارک پلیس در دادخواست علیه آنها برمیگردد.
این شکایت که روز سه شنبه در دادگاه ایالتی در هیوستون تنظیم شد، به دنبال خسارت نامشخصی است.
او علیه شرکت موسیقی خود شکایت کرد.
اقامه / حل و فصل / رد دعوی
یک شرکت حقوقی یک شکایت دسته جمعی علیه این شرکت هواپیمایی راه اندازی کرده است.
این شرکت اکنون به دلیل عدم حمایت از کارکنان خود با چندین پرونده قضایی مواجه است.
این دو شرکت این دعوا را حل و فصل کرده اند.
آنها به دنبال خسارت در یک دعوی قضایی هستند.
آنها موافقت کرده اند که از شکایت خود علیه این شرکت هلندی صرف نظر کنند.
شکایت از شوهر سابقش
دعوای حقوقی در مورد یک دارایی مورد اختلاف
در این دادخواست ادعا شده است که متهمان برای کلاهبرداری از شرکت توطئه کردند.
افتتاح کارخانه به دلیل شکایت یک گروه محیط زیست به تعویق افتاد.
دو تن از این مدیران علیه کارفرمای سابق خود شکایت کردند.
آنها علیه این شرکت شکایت کردند.
این دادخواست با هدف حفاظت از این گونه سمندر انجام شده است.
شکایت دو زن برای آزار جنسی علیه کارفرمای سابقشان مطرح شد.
رد / حل و فصل / رد دعوی
The SEC alleges in their civil lawsuit against the firm that its fraud scheme cost investors a billion dollars.
SEC در شکایت مدنی خود علیه این شرکت ادعا می کند که طرح کلاهبرداری آن یک میلیارد دلار برای سرمایه گذاران هزینه داشته است.
دعوای افترا / افترا / قصور
an antitrust/infringement lawsuit
دعوای ضد انحصار/تخلف
مورد
litigation
دعوی قضایی
عمل
کت و شلوار
آزمایش
proceedings
اقدامات
proceeding
اقدام
prosecution
پیگرد قانونی
علت
indictment
اعلام جرم
اختلاف نظر
روند
مطالبه
مسابقه
arraignment
محاکمه
impeachment
استیضاح
بحث و جدل
accusation
اتهام
assumpsit
فرض کردن
صورت حساب
presentment
ارائه
replevin
replevin
اقدام قانونی
دادگاه
legal proceedings
روند قانونی
judicial proceedings
مراحل قضایی
نزاع قانونی
مسابقه حقوقی
دعوای قانونی
legal proceeding