billion

base info - اطلاعات اولیه

billion - میلیارد

number - عدد

/ˈbɪljən/

UK :

/ˈbɪljən/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [billion] در گوگل
description - توضیح
  • the number 1,000,000,000


    عدد 1,000,000,000


  • تعداد بسیار زیادی از چیزها یا افراد

  • the number 1,000,000,000,000


    عدد 1,000,000,000.000

  • one thousand million; 1,000,000,000


    هزار میلیون؛ 1,000,000,000


  • یک میلیون میلیون

  • the number 1,000,000,000


    1,000,000,000,000

  • 1,000,000,000,000


    یک عدد بسیار بزرگ


  • اعداد یا مقادیر پول بین 1,000,000,000 تا 1,000,000,000,000

  • numbers or amounts of money between 1,000,000,000 and 1,000,000,000,000


    1,000,000,000

  • 1,000,000,000


    هزار میلیون 1,000,000,000

  • one thousand million 1,000,000,000


    Farnham که دارایی های 30 میلیارد دلاری را مدیریت می کند.

  • Farnham, which manages assets of $ 30 billion.


    این باعث صرفه جویی در حدود 4 میلیارد دلار در سال آنها می شود.

  • That saves them nearly $ 4 billion a year.


    این آژانس گفت تقلب در بازاریابی تلفنی تخمین زده می‌شود سالانه 40 میلیارد دلار برای مصرف‌کنندگان هزینه داشته باشد.

  • The agency said telemarketing fraud is estimated to cost consumers as much as $ 40 billion a year.


    کمیته، با سخاوت کافی، نتیجه 6.5 میلیارد دلاری را به سمت پایین گرد کرد تا 6 میلیارد دلار به دست آورد.

  • The committee generously enough rounded down the $ 6. 5 billion result to get $ 6 billion.


    شرکت و بخشی از ثبت قفسه 1 میلیارد دلاری است.

  • Co. and is part of a $ 1 billion shelf registration.


    از این تعداد، 1.5 تا 2 میلیارد پوند می تواند در بازار آزاد فروخته شود.

  • Of these £1.5 billion to £2 billion worth could be sold on the open market.


    این بودجه 19.45 میلیارد دلار به عملیات وزارت امور خارجه، کمک های خارجی، حفظ صلح و موسسات وام بین المللی اختصاص می دهد.

  • The budget allocates $ 19. 45 billion to State Department operations, foreign aid peacekeeping and international lending institutions.


example - مثال
  • Worldwide sales reached 2.5 billion.


    فروش جهانی به 2.5 میلیارد رسید.

  • half a billion dollars


    نیم میلیارد دلار

  • They have spent billions on the problem (= billions of dollars, etc.).


    آنها میلیاردها دلار برای مشکل (= میلیاردها دلار و غیره) هزینه کرده اند.

  • Our immune systems are killing billions of germs right now.


    سیستم ایمنی ما در حال حاضر میلیاردها میکروب را می کشد.

  • The population of China is over a/one billion.


    جمعیت چین بیش از یک میلیارد نفر است.

  • Cosmetics is a billion-dollar industry.


    لوازم آرایشی یک صنعت میلیارد دلاری است.

  • The government has invested billions of dollars in the project.


    دولت میلیاردها دلار در این پروژه سرمایه گذاری کرده است.

  • There were billions of flies everywhere.


    میلیاردها مگس در همه جا وجود داشت.

  • The cost of the damage is reckoned to be in the billions.


    هزینه این خسارت میلیاردی برآورد شده است.

  • The number of interactions they will need to analyze could easily reach into the billions.


    تعداد تعاملاتی که آنها باید تجزیه و تحلیل کنند به راحتی به میلیاردها می رسد.


  • فرماندار گفت که دولت توان پرداخت میلیاردها دلار طرح ساخت مدرسه را ندارد.

  • Congress cut spending by $255 billion.


    کنگره هزینه های خود را 255 میلیارد دلار کاهش داد.

  • Four hurricanes battered Florida, causing billions of dollars in damage.


    چهار طوفان فلوریدا را درنوردید و میلیاردها دلار خسارت وارد کرد.


  • ضرر 2 میلیارد پوندی

  • The banks lost billions in the crash.


    بانک ها در این سقوط میلیاردها دلار ضرر کردند.

synonyms - مترادف
  • quadrillion


    کوادریلیون

  • bajillion


    باجیلیون

  • bazillion


    بازیلیون

  • dillion


    دیلیون

  • fantillion


    فنتیلیون

  • gadzillion


    گادزیلیون

  • gagillion


    گاگیلیون

  • gajillion


    گاجیلیون

  • gazillion


    گازیلیون

  • godzillion


    گودزیلیون

  • googillion


    گوگلیون

  • grillion


    گریلیون

  • hojillion


    hojillion


  • صد و یک

  • infillion


    پر کردن

  • jillion


    جیلیون

  • kabillion


    یک میلیارد

  • kajillion


    کاجیلیون

  • katrillion


    کاتریلیون

  • kazillion


    کازیلیون

  • killion


    کشتن


  • میلیون


  • میلیون و یک

  • quintillion


    کوئینتیلیون

  • robillion


    روبیلیون

  • skillion


    مهارت

  • squidillion


    اسکیدیلیون

  • squillion


    اسکیلیون


  • هزار و یک

  • trillion


    تریلیون

  • umptillion


    umptillion

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

samba

لغت پیشنهادی

asthenosphere

لغت پیشنهادی

sarcasm