loss
loss - ضرر - زیان
noun - اسم
UK :
US :
the fact of no longer having something or of having less of it than you used to have or the process by which this happens
این واقعیت که دیگر چیزی ندارید، یا کمتر از چیزی که قبلا داشتید، یا فرآیندی که طی آن این اتفاق میافتد
اگر یک کسب و کار ضرر کند، بیشتر از درآمدش خرج می کند
مرگ کسی
احساس غمگینی یا تنهایی به دلیل اینکه کسی یا چیزی دیگر آنجا نیست
ضرر ناشی از ترک یا برداشته شدن کسی یا چیزی
این واقعیت که دیگر چیزی را ندارید که قبلاً داشتید یا کمتر از آن دارید
when a business spends more money than it receives in a particular period of time or loses money in some other way
زمانی که یک کسب و کار بیشتر از آنچه در یک دوره زمانی خاص دریافت می کند پول خرج می کند یا به روش دیگری پول از دست می دهد
برای از دست دادن پول و ثبت این در حساب ها
رویدادی که باعث می شود شخص یا سازمانی نسبت به قرارداد بیمه ادعایی کند
when a person or organization suffers or loses money because of the mistakes or NEGLIGENCE of another
زمانی که شخص یا سازمانی به دلیل اشتباه یا سهل انگاری دیگری ضرر می کند یا ضرر می کند
این واقعیت که شما دیگر چیزی ندارید یا چیزی کمتر دارید
زیان ناشی از ترک شخصی یا برداشتن چیزی
مرگ یک فرد
وضعیتی که در آن یک کسب و کار بیشتر از درآمدش پول خرج می کند
موقعیتی که تعدادی از مردم می میرند
عمل یا حالت نداشتن یا نگه داشتن چیزی دیگر
از دست دادن ممکن است به معنای مرگ باشد
عمل یا حالت عدم حفظ یا عدم کنترل بیش از این بر چیزی
a situation in which you no longer have something or have less of something or the process that causes this
موقعیتی که در آن شما دیگر چیزی ندارید یا چیزی کمتر دارید، یا فرآیندی که باعث این امر می شود
a situation in which a business or an organization spends more money than it earns, or loses money in another way
وضعیتی که در آن یک کسب و کار یا یک سازمان بیش از درآمد خود پول خرج می کند یا به روشی دیگر ضرر می کند
وضعیتی که در آن ارزش سهام کاهش می یابد
a situation in which property is damaged, lost or stolen, and an insurance company must pay to replace it
وضعیتی که در آن اموال آسیب دیده، گم شده یا به سرقت رفته است و شرکت بیمه باید برای جایگزینی آن هزینه کند
a disadvantage caused by someone leaving an organization
ضرر ناشی از خروج شخصی از سازمان
موقعیتی که در آن شخصی به دلیل کاری که انجام داده است، احترام دیگران را از دست می دهد
شکست در کسب سود در یک تجارت
It announced a loss of £2.8m, on a turnover of £13.5m, thanks mainly to write-downs in the depressed property market.
این شرکت اعلام کرد که با گردش مالی 13.5 میلیون پوندی 2.8 میلیون پوند ضرر کرده است که عمدتاً به دلیل کاهش ارزش در بازار رکود دارایی است.
محاکمه این پرونده، حتی با شکست، به جمهوری خواهان کمک می کند، و استار یک جمهوری خواه است.
شرکت نمی تواند مسئولیتی در قبال از دست دادن یا آسیب رساندن به اموال مسافر را بپذیرد.
سه برد و چهار باخت
دختر با حفظ ارتباط با دیگران فقدان خود را جبران می کند.
پیش بینی می شود حدود 35000 شغل از بین برود.
من می خواهم از دست دادن یک بسته را گزارش کنم.
Insure your instrument against loss or damage.
ابزار خود را در برابر ضرر و زیان بیمه کنید.
کاهش وزن
hearing/memory loss
از دست دادن شنوایی/حافظه
تعطیلی این کارخانه منجر به از دست دادن تعدادی از مشاغل خواهد شد.
وقتی او مرد من پر از احساس از دست دادن شدم.
او دچار از دست دادن اعتماد به نفس شد.
از دست دادن درآمد/درآمد (= پولی که به دلیل ممانعت از کار کردن به دست نمی آورید)
از دست دادن شغل او ضربه وحشتناکی بود.
این شرکت ضرر خالص 1.5 میلیون دلاری را اعلام کرده است.
بانک ها زیان هنگفتی را متحمل شدند.
در معامله ضرر کردیم.
او در غم از دست دادن همسرش عزادار است.
از دست دادن غم انگیز یک کودک
نیروهای دشمن متحمل خسارات سنگین شدند.
The drought caused widespread loss of life.
خشکسالی باعث تلفات گسترده جانی شد.
رفتن او ضایعه بزرگی برای مدرسه است.
او ضرر بزرگی برای شرکت خواهد بود.
او نمی توانست در سخنرانی شرکت کند، که ضرر بزرگی نبود.
مرگ او ضایعه غم انگیزی برای همه کسانی است که او را می شناختند.
شکست 2-1 برزیل مقابل آرژانتین
کامنت های او مرا از حرف زدن غافل کرد.
من گیج شدم بعدش چیکار کنم
ما در درک اقدامات او دچار مشکل شده ایم.
ما اکنون با ضرر کار می کنیم.
اگر مردم نتوانند قدر این فیلم را درک کنند، این ضرر آنهاست.
میبینم که به من اعتماد نداری خب این ضرر شماست
تصمیم گرفتم باخت هایم را کاهش دهم و به انگلیس برگردم.
او تصمیم گرفت زیان های خود را کاهش دهد و سهام ها را قبل از سقوط بیشتر بفروشد.
عدم موفقیت در امتحانات به معنای از دست دادن چهره گسترده برای دانش آموزان و والدین آنها است.
او پس از عمل دچار کاهش شنوایی قابل توجهی شد.
misplacement
قرار دادن اشتباه
mislaying
گمراه کننده
misplacing
سلب مالکیت
dispossession
مصادره شدن
forfeiture
از دست دادن
losing
ناپدید شدن
disappearance
انداختن
dropping
برگشت
بهبود
regaining
بازیابی
reclamation
احیاء مجدد
recouping
جبران
replevin
replevin
repossession
بازپس گیری
rescue
نجات
retrieval
تعمیر
recoupment
گرفتن مجدد
repair
جبران خسارت
retaking
یافته
compensation
بازپرداخت
پاداش
recapture
مرمت
reimbursement
remuneration
restoration
salvage