earn
earn - بدست آوردن
verb - فعل
UK :
US :
برای کاری که انجام می دهید مقدار مشخصی پول دریافت کنید
کسب سود از تجارت یا از گذاشتن پول در بانک و غیره
انجام کاری یا داشتن ویژگی هایی که باعث می شود شما شایسته کاری باشید
اگر اعمال یا خصوصیات شما چیزی برای شما به ارمغان بیاورد، شما را شایسته داشتن آن می کند
مبلغ مشخصی برای کار شما پرداخت شود. کسب درآمد رسمی تر از بدست آوردن یا ساختن است
برای به دست آوردن مقدار مشخصی پول در هر ساعت، هفته و غیره
برای به دست آوردن پول، به خصوص پول زیاد، یا پولی که از اشتغال عادی نیست
to earn a particular amount of money each year. This is the most common way of talking about someone’s salary in British English
تا هر سال مقدار خاصی پول به دست بیاورند. این رایج ترین روش صحبت در مورد حقوق و دستمزد افراد در انگلیسی بریتانیایی است
دریافت پول برای کاری که برای یک کارفرما انجام می دهید، نه با کار کردن برای خودتان
برای کاری که انجام میدهید، پول زیادی پرداخت کردهاید
برای به دست آوردن مقدار خاصی پول پس از کسر مالیات و غیره از حقوق شما
برای کاری که انجام می دهید پول دریافت کنید
اگر سرمایه گذاری درآمد کسب کند، سود می کند
برای به دست آوردن پولی که برای زندگی نیاز دارید
برای دریافت پول به عنوان پرداخت برای کاری که انجام می دهید
برای به دست آوردن چیزی که لیاقتش را دارید
to receive money as payment for work that you do or to get something that you deserve because of your abilities or actions
دریافت پول به عنوان دستمزد برای کاری که انجام میدهید، یا دریافت چیزی که به دلیل تواناییها یا اقدامات خود شایسته آن هستید.
برای به دست آوردن مقدار خاصی از یک محصول یا فعالیت تجاری
دریافت مقداری پول به عنوان سود یا سود سرمایه گذاری یا وام
to collect a reward for doing business with a particular company or for a particular activity. You can use these rewards to buy goods or get some other advantage
برای جمع آوری پاداش برای انجام تجارت با یک شرکت خاص یا برای یک فعالیت خاص. می توانید از این جوایز برای خرید کالا یا دریافت مزیت دیگری استفاده کنید
تا پولی که برای زندگی نیاز دارید پرداخت شود
شرکت واشنگتن پست در سال 1987 187 میلیون دلار درآمد کسب کرد.
این شرکت در سال 1998 187 میلیون دلار درآمد کسب کرد.
Alan earns $30,000 a year.
آلن سالانه 30000 دلار درآمد دارد.
I've paid as I've earned.
من به اندازه درآمدم پرداخت کرده ام.
این دو برابر درآمد او بود.
پورز 500 شاخص و سرمایه گذاری مجدد سود سهام، او 37.5 درصد بازده سالم به دست آورد.
پرورش دهندگان نبرد پیش رو را به عنوان مبارزه برای حق خود برای کسب درآمد توصیف می کنند.
گیل با تمرین سخت جایگاه خود را در تیم به دست آورد.
سینگ جایزه خود را با ضربه ای که این قهرمانی را به تساوی کشاند به دست آورده بود.
قانون اصلاحات مالیاتی در سال 1986 به مالیات افتراقی بر درآمد حاصل از درآمد و عایدی سرمایه پایان داد.
او حدود 40000 دلار در سال درآمد دارد.
برای کسب درآمد / دستمزد / حقوق
او به عنوان منشی پاره وقت امرار معاش می کرد.
او باید یک ثروت به دست آورد (= پول زیادی به دست آورد).
همه بچه ها الان درآمد دارند.
پیروزی او در این مسابقات 50000 دلار برای او به ارمغان آورد.
او به اندازه کافی از کارش برای غذا درآمد داشت.
پول شما در یک حساب با بهره بالا درآمد بیشتری خواهد داشت.
سود حاصل از سرمایه گذاری
او به عنوان یک متخصص در قانون مالیات شهرت کسب کرد.
او به عنوان یک معلم، احترام شاگردانش را به خود جلب کرده بود.
حامیان آنها قطعا حق جشن گرفتن را به دست آورده اند.
احتیاج به استراحت دارم. فکر می کنم به دست آورده ام، اینطور نیست؟
او مدرک موسیقی گرفت.
بازیکنان برای پیشرفت در بازی امتیاز کسب می کنند.
تواناییهای فوقالعادهاش باعث شد تا در این تیم جای بگیرد.
قدرت زیاد او باعث شد به او لقب «گاو نر» را بدهند.
من 20 سال است که بازیگر هستم و هر جا که بتوانم به عنوان یک هنرپیشه درآمد دارم.
او حاضر بود حفظ خود را به دست آورد.
او احساس می کرد که دیگر لیاقت چنین دستمزد بالایی را ندارد. او فقط نگهبانی خود را به دست نمی آورد.
تمام این فناوری جدید باید حفظ شود.
اگر میخواهید در روزنامهنگاری امتیاز کسب کنید، باید از پایین شروع کنید.
با فوتبال نخبه، شما واقعاً باید راه راه های خود را به دست آورید.
کارگران به سختی درآمد کافی برای زندگی دارند.
فرصتی برای کسب درآمد بیشتر
این شرکت انتظار دارد از فروش 600 میلیون یورو درآمد داشته باشد.
این کارخانه 950 میلیون پوند برای بریتانیا درآمد خواهد داشت.
سود حاصل از فروش املاک و مستغلات
او به شایستگی مورد تحسین همکارانش قرار گرفت.
او در ادامه مدرک دکترای خود را در رشته نجوم از دانشگاه مریلند دریافت کرد.
من سالانه 80000 دلار درآمد دارم.
کسب کردن
به دست آوردن
امن است
گرفتن
attain
پیروزی
تهیه کنند
کیسه
procure
رسیدن
زمین
RealiseUK
realizeUS
realiseUK
ساختن
realizeUS
خالص
نمره
درو
گردآوری
reap
قرعه کشی
garner
حمل
گیره
گیر
جمع آوری
clinch
استخراج
snag
پلیس
پیدا کردن
اثر
کشیدن
کامل
فشار
consummate
hustle
از دست دادن
forfeit
هزینه
دلسرد کردن
discourage
منصرف کردن
dissuade
شکست
دادن
بی توجهی
عبور
neglect
خرج کردن
تسلیم شدن
بازده
surrender
دور انداختن
سوء تفاهم
ترک کردن
رها کردن
misunderstand
چشم پوشی
رفتن
دست برداشتن از
رد کردن
depart
صدمه
اجتناب کردن
فشار دادن
کویر
نزول کردن
کم آوردن
جلوگیری کردن
مانع شود
hinder