capital

base info - اطلاعات اولیه

capital - سرمایه، پایتخت

noun - اسم

/ˈkæpɪtl/

UK :

/ˈkæpɪtl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [capital] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Cairo is the capital of Egypt.


    قاهره پایتخت مصر است.


  • پایتخت ایالت

  • Rennes is the provincial capital of Brittany.


    رن مرکز استان بریتانی است.

  • a tour of six European capital cities


    تور شش شهر پایتخت اروپا

  • She liked the fast pace of life in the capital.


    او سرعت سریع زندگی در پایتخت را دوست داشت.


  • پاریس، پایتخت مد جهان

  • Use block capitals (= separate capital letters).


    از حروف بزرگ (= حروف بزرگ جدا) استفاده کنید.

  • Please write in capitals.


    لطفا با حروف بزرگ بنویسید

  • share/investment/equity capital


    سهام/سرمایه گذاری/سرمایه صاحبان سهام

  • He had various ideas on how to raise capital for the project.


    او ایده های مختلفی در مورد چگونگی جذب سرمایه برای این پروژه داشت.

  • a guide to investing capital in new markets


    راهنمای سرمایه گذاری در بازارهای جدید

  • Our capital is all tied up in property.


    سرمایه ما همه در اموال گره خورده است.

  • capital investment (= money invested in a business)


    سرمایه گذاری (= پول سرمایه گذاری شده در یک تجارت)

  • capital expenditure/spending (= money that an organization spends on buildings, equipment etc.)


    مخارج / مخارج سرمایه ای (= پولی که یک سازمان برای ساختمان ها، تجهیزات و غیره خرج می کند)

  • capital costs/assets


    هزینه های سرمایه / دارایی ها


  • ارزش سرمایه ملک

  • to set up a business with a starting capital of £100 000


    برای راه اندازی یک کسب و کار با سرمایه اولیه 100000 پوند

  • capital and labour


    سرمایه و نیروی کار


  • آموزش و پرورش سرمایه فکری ایجاد می کند تا به پاداش های اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود.

  • Immigrant children have cultural capital of their own—including their home language—which may be undervalued.


    کودکان مهاجر سرمایه فرهنگی مخصوص به خود - از جمله زبان مادری خود - دارند که ممکن است کم ارزش باشد.

  • The opposition parties are making political capital out of the government's problems.


    احزاب مخالف از مشکلات دولت سرمایه سیاسی می کنند.

  • Last week's gathering in the Californian state capital was no ordinary event.


    گردهمایی هفته گذشته در پایتخت ایالت کالیفرنیا یک رویداد عادی نبود.

  • The department store has branches in all major capitals.


    این فروشگاه در تمام پایتخت های بزرگ شعبه دارد.

  • Troops are stationed in and around the capital.


    نیروها در پایتخت و اطراف آن مستقر هستند.

  • Los Angeles is the movie capital of the world.


    لس آنجلس پایتخت سینمای جهان است.

  • He sank vast amounts of capital in the venture.


    او مقدار زیادی سرمایه را در این سرمایه گذاری غرق کرد.

  • They secured $175 million in capital funding from investors.


    آنها ۱۷۵ میلیون دلار سرمایه از سرمایه گذاران تامین کردند.

  • Inner city areas require a large injection of capital.


    مناطق درون شهری نیاز به تزریق سرمایه زیادی دارند.

  • Investors want an immediate return on their capital.


    سرمایه گذاران خواهان بازگشت فوری سرمایه خود هستند.

  • The company has put a lot of capital into the project.


    این شرکت سرمایه زیادی را صرف این پروژه کرده است.

  • We don't have enough capital to buy new premises.


    سرمایه کافی برای خرید مکان جدید نداریم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

Brecknockshire

لغت پیشنهادی

precedes

لغت پیشنهادی

returned