town
town - شهر
noun - اسم
UK :
US :
a large area with houses, shops, offices etc where people live and work that is smaller than a city and larger than a village
منطقه ای بزرگ با خانه ها، مغازه ها، ادارات و غیره که در آن مردم زندگی و کار می کنند، که کوچکتر از یک شهر و بزرگتر از یک روستا است.
تجارت یا مرکز خرید یک شهر
تمام افرادی که در یک شهر خاص زندگی می کنند
شهر یا شهری که در آن زندگی می کنید
چندین خانه که یک گروه کوچک را در اطراف یک کلیسا، مغازه ها و غیره تشکیل می دهند
a place where people live and work containing many houses, shops, places of work places of entertainment etc., and usually larger than a village but smaller than a city
مکانی که مردم در آن زندگی و کار می کنند، شامل خانه ها، مغازه ها، مکان های کار، مکان های تفریحی و غیره است و معمولاً بزرگتر از یک روستا اما کوچکتر از یک شهر است.
بخشی از یک شهر که اکثر مشاغل در آن هستند
مهم ترین شهر یا شهر در یک کشور یا منطقه
مکانی که در آن زندگی می کنید یا کار می کنید
مردمی که در شهر زندگی می کنند
یک شهر یا شهر، به جای روستا
جایی که در آن خانهها، فروشگاهها و ساختمانهای زیادی وجود دارد که کوچکتر از یک شهر است
شهر همچنین می تواند به معنای مکانی باشد که در آن زندگی یا کار می کنید
شهر همچنین بخشی از یک شهر است که فروشگاه های اصلی در آن هستند
شهر همچنین می تواند به افرادی که در شهر زندگی می کنند اشاره کند
شهری با 35000 نفر جمعیت
روستاها و همچنین شهرها در نیمه اول قرن نوزدهم به سرعت گسترش یافتند.
شکاف عمیق در ثروت بین شهر و روستا
شهرهای دلتا و حتی رانگون در معرض تهدید قرار گرفتند.
افراد بیشتری به دنبال کار در شهرهای در حال رشد بودند.
اگرچه جمعیت در حال افزایش است - تخمین زده می شود که 32 میلیون نفر باشد، بیش از نیمی از آنها در شهرها یا شهرها زندگی می کنند.
خیابان استاین یک خیابان باریک در قسمتی کهنه اما قابل احترام شهر بود.
یکی دیگر از اعضای هیئت مدیره این حرف را زد، مسئولیت ما در خط شهرمان متوقف می شود.
او در یک شهر کوچک بزرگ شد.
یک شهر کوچک در غرب میانه
ما آنقدر مشغول تحسین کردن شهر بودیم که اجازه ندادیم گریه آنها ما را آزار دهد.
تابلوی بزرگی اعلام کرد که وارد شهر ناک می شویم.
You can discover the great square keep and enjoy the panoramic view from the top over the town below.
می توانید میدان بزرگ را کشف کنید و از منظره پانوراما از بالای شهر در زیر لذت ببرید.
در حمله غافلگیرانه، آنها شهر را به آتش کشیدند و ساکنان آن را جمع آوری کردند.
این شهر در 23 مایلی شمال لندن واقع شده است.
تقریباً تمام شهر در مراسم تشییع جنازه حاضر شدند.
نزدیکترین شهر ده مایلی دورتر است.
یک شهر دانشگاهی / ساحلی / بازاری
من در یک شهر کوچک زندگی میکنم.
چند نفر در شهر زندگی می کنند؟
یک ماه را در شهر لو پوی فرانسه گذراندیم.
آنها در قسمت ناهموار شهر زندگی می کنند.
تمام شهر در مورد آن صحبت می کنند.
ما فقط پنج دقیقه با مرکز شهر فاصله داریم.
مامان در شهر است و مشغول خرید است.
آیا می توانید به من یک آسانسور به شهر بدهید؟
میلی به شهر زد و به دنبال هیجان بود.
اگر می خواهید ملاقات کنید، هفته آینده در شهر خواهم بود.
This restaurant serves the best steaks in town.
این رستوران بهترین استیک های شهر را سرو می کند.
او با دختری خارج از شهر ازدواج کرد.
شایعات در نهایت او را از شهر بیرون کردند.
آلودگی تنها یکی از معایب زندگی در شهر است.
آیا شهر را به روستا ترجیح می دهید؟
آنها واقعاً برای تزئینات مهمانی به شهر رفتند.
او با لباس جدیدش کاملاً مرد شهر به نظر می رسید.
یک شب در شهر
امشب در شهر بیرون رفتن چطور؟
سالها از شهری به شهر دیگر رفتم.
این شهر به عنوان یک شهر جدید در دهه 1960 ساخته شد.
کیتسبوهل یک شهر مستحکم باستانی با ساختمان های زیبای قرون وسطایی است.
او بازگشته است تا در شهر خود زندگی کند.
یک شهر آسیاب قرن نوزدهمی که قبلاً پنبه تولید می کرد
یک شهر شلوغ بازار
یک دریاچه درست بیرون شهر
یک شهر استانی خواب آلود در جنوب فرانسه
یک شهر تعطیلات پر رونق
شهر مرزی گرد و خاکی ایگل پاس، تگزاس
municipality
شهرداری
شهر
metropolis
کلان شهر
megalopolis
کیهان شهر
cosmopolis
دهکده
megacity
بورگ
hamlet
توافق
burg
بخش
شهرستان
borough
شهرنشینی
township
پوبلو
conurbation
خوابگاه
burgh
باندهای
pueblo
سیب
dorp
صندلی
boondocks
میله ها
منطقه شهری
جنگل آسفالت
sticks
سوت توقف
انجمن
asphalt jungle
مرکز شهر
whistle-stop
شهر کوچک
ناحیه
سرمایه، پایتخت
مستعمره
مرکز ایالات متحده
metropolitan area
colony
centerUS
کشور
countryside
حومه شهر
outdoors
بیرون از خانه
boondocks
باندهای
farmland
زمین کشاورزی
hinterland
سرزمین داخلی
wilderness
بیابان
outback
دورافتاده
woodlands
جنگل ها
sticks
میله ها
woods
جنگل
backveld
عقب افتاده