prefer
prefer - ترجیح می دهند
verb - فعل
UK :
US :
to like someone or something more than someone or something else so that you would choose it if you could
کسی یا چیزی را بیشتر از کسی یا چیز دیگری دوست داشته باشید تا اگر میتوانید آن را انتخاب کنید
دوست داشتن، انتخاب یا خواستن یک چیز به جای چیز دیگر
کسی را رسما متهم کردن
انتخاب کردن یا خواستن یک چیز به جای چیز دیگر
«به کدام رستوران برویم؟» «واقعاً مهم نیست. هر کدام را که ترجیح می دهید.
جینا میتوانست در کنار آنها بخزد یا در صورت تمایل روی مبل طبقه پایین بخوابد.
A dedicated bread eater will usually prefer a dense, sour, small moist, round pumpernickel to a light rye.
یک نان خوار اختصاصی معمولاً یک پوپرنیکل متراکم، ترش، کوچک، مرطوب و گرد را به چاودار سبک ترجیح می دهد.
کدام رنگ را ترجیح می دهید - آبی یا قرمز؟
کدام نان قهوه ای یا سفید را ترجیح می دهید؟
او داستان های رمانتیک را دوست ندارد -- او داستان های پلیسی را بسیار ترجیح می دهد.
من شروع به دوست داشتن غذاهای ژاپنی کرده ام. من مطمئنا برنج را به سیب زمینی ترجیح می دهم.
برد پیت؟ اوه نه، من راسل کرو را خیلی ترجیح می دهم!
دیو می خواهد دوباره به نیویورک برود، اما من جای عجیب تر را ترجیح می دهم.
اگر به جای آن در اوراق قرضه یا سهام ممتاز سرمایه گذاری شود، همان دلار کمتر از 1000 دلار ارزش خواهد داشت.
او خصومت شدید بین آنها را به این ... این ناجوری ترجیح داد.
او ترجیح می دهد از طریق معافیت های مالیاتی به افزایش درآمد خانواده های کارگر فقیر کمک کند.
پلیس ها و گانگسترها به طور یکسان ترجیح می دهند ببینند پاچینکو با ناراحتی در بلاتکلیفی باقی می ماند.
بیشتر دوستانم با اتوبوس به مدرسه می روند، اما من پیاده روی را ترجیح می دهم.
When I wrote to congratulate him on the latter he telephoned, which he apparently preferred to writing.
وقتی برای تبریک به او نوشتم، او تلفن زد که ظاهراً ترجیح داد که بنویسد.
مارک دوست دارد در ساحل دراز بکشد، اما من بازدید از موزه ها را ترجیح می دهم.
به نظر می رسد که او تماشای سریال های تلویزیونی را به صحبت با من ترجیح می دهد.
قهوه یا چای؟ من چای را ترجیح می دهم، ممنون.
ترجیح میدم اگه به کسی نگفتی
یک شرکت محلی ترجیح داده می شود.
نرخ ثابت کوتاه مدت گزینه ارجح است.
من موسیقی جاز را به موسیقی راک ترجیح می دهم.
کیفیت را به کمیت ترجیح می دهم.
تعداد کمی از مردم هنوز تلفن ثابت را به تلفن همراه ترجیح می دهند.
Relevant experience is preferred over formal education.
تجربه مرتبط بر آموزش رسمی ارجحیت دارد.
من قهوه مشکی را ترجیح می دهم.
من خیلی ترجیح می دهم با قطار سفر کنم.
اهدا کننده ترجیح می دهد ناشناس بماند.
ترجیح می دهم به آن فکر نکنم.
او در مورد برنامه های خود با جزئیات صحبت نخواهد کرد، بلکه ترجیح می دهد تا پس از انتخابات صبر کند.
ترجیح میدی بمونم؟
من بازی در دفاع را ترجیح می دهم.
ترجیح میدهم اسمم را نیاورید.
پلیس این مرد را به رانندگی خطرناک متهم کرده است.
بسیاری از قربانیان جنایت تمایلی به طرح اتهام علیه مهاجمان خود ندارند.
او این شرکت را به دلیل رعایت نکردن مقررات متهم کرد.
من قرمز را بهتر از / بیشتر از سبز دوست دارم.
من گوشت گاو را به بره ترجیح می دهم.
ترجیح می دهم اینجا منتظر بمانم.
من ترجیح می دهم کنسرت بروم تا نمایش.
فکر می کنم ترجیح می دهم امشب در خانه بمانم تا بیرون بروم.
شنا را بهتر از دویدن دوست دارم.
به نظر من اون رنگ خیلی جذاب تره
واقعاً برای من مهم نیست که اینجا غذا بخوریم یا بیرون.
من واقعاً مهم نیست که حالا یا بعداً صحبت کنیم.
در هر صورت خوشحالم
من واقعاً به هیچ وجه اهمیت نمی دهم.
اگر به من بستگی داشت، سبز را انتخاب می کردم.
favorUS
طرفدار ایالات متحده
favourUK
favourUK
پسندیدن
نسبتا
fancy
تفننی
مراقبت از
incline towards
متمایل به سمت
تکیه به سمت
متمایل به
جزئی تر باشید
بهتر است
جزئی بودن به
ترجیح می دهند
would sooner
زودتر
think preferable
ترجیحا فکر کن
برای
ترجیح می دهد داشته باشد
زودتر خواهد شد
روشن شود به
میل
خواستن
انتخاب کنید
احساس می کنم
آرزو برای
عشق
crave
هوس کردن
برگزیدن
طمع
covet
انتخاب کردن
opt for
disprefer
ترجیح ندادن