bread
bread - نان
noun - اسم
UK :
US :
نوعی غذای تهیه شده از آرد و آب که با هم مخلوط شده و سپس پخته می شود
پول
غذایی که از آرد، آب و معمولاً مخمر تهیه می شود و با هم مخلوط و پخته می شود
یک غذای اصلی که از آرد، آب و مخمر با هم مخلوط و پخته می شود
نان هم پول است.
در یک کاسه بزرگ، مکعب های نان و شیر را مخلوط کنید. بگذارید 5 دقیقه بماند.
غذای خود را با مجموعه ای از پنیرهای محلی، نان تازه و البته نوشیدنی های سرد کامل کنید.
Then he speared a square of fried bread and dipped it in turning it about until it was yellow all over.
سپس یک مربع نان سرخ شده را به نیزه زد و آن را در آن فرو برد و آن را چرخاند تا همه جا زرد شود.
برای این باید وانمود کنید که در حال ورز دادن نان هستید.
در پالتوهایمان نشستیم و یک غذای خشک و نان و پنیر خوردیم.
یک تکه نان دیگر در دهانش گذاشت و جوید.
لطفا نان را پاس کنید.
بعد از دو دقیقه از پخت، در را به سرعت باز کنید و دوباره نان را اسپری کنید.
یک قرص / تکه نان
white/brown/wholemeal bread
نان سفید/قهوه ای/سبوس دار
بوی نان تازه پخته شده
یک بشقاب نان و کره
این پیشنهاد فقط نصف نان بود، اما به هر حال مبارزان آن را گرفتند.
باید دو هفته با نان و آب زندگی می کرد.
او یک تکه نان بزرگ را پاره کرد.
این نان داره کهنه میشه
روی نان خود چه میل دارید؟
صدف همراه با تکه های نان چاودار تازه
نان غلیظ با کره بادام زمینی
قرص های نان فرانسوی
مقداری نان سفید خرد شده خوب
مردم برای دریافت نان و شراب (= در یک مراسم کلیسا) شروع به بالا رفتن کردند.
یک تکه نان
یک قرص نان
white/brown bread
نان سفید/قهوه ای
نان سبوس دار (آمریکا سبوس دار).
sliced bread
نان برش خورده
این نان تازه/کهنه است.
خودت نان می پزی؟
یک تکه / قرص نان
bagel
شیرینی شیرینی پزی
loaf
قرص نان
رول
bap
bap
toast
نان تست
bun
نان
hoagie
هوآگی
baguette
باگت
chapati
چاپاتی
sourdough
خمیر مایه
brioche
بریوش
dough
خمیر
flatbread
نان لواش
focaccia
فوکاچیا
matzo
نان فطیر
naan
پمپرنیکل
pumpernickel
روتی
roti
تکه
چاله
challah
نوعی نان سفید ایتالیایی
ciabatta
نان ذرت
cornbread
چند دانه ای
multigrain
چاودار
rye
نوعی نان
soda bread
غلات کامل
whole-grain
رول نان
نان برش خورده
sliced bread
نان جوانه زده
sprouted bread
کارکنان زندگی
unleavened bread
deprivation
محرومیت
starvation
گرسنگی
extras
اضافی
فقر
destitution
فقیر شدن
indigence
دشواری
penury
حقوق خصوصی
poorness
سختی
impoverishment
ناچیز بودن
destituteness
فقر گرایی
پریشانی
privation
گدایی
hardship
ضرورت
meagerness
بی پولی
pauperdom
دلتنگی
pauperism
distress
beggary
necessitousness
pennilessness
penuriousness