plate
plate - بشقاب
noun - اسم
UK :
US :
یک ظرف مسطح و معمولا گرد که از آن می خورید یا غذا را روی آن سرو می کنید
مقدار غذایی که در بشقاب است
یک قطعه فلز مسطح با کلمات یا اعداد روی آن، به عنوان مثال روی در یا ماشین
یکی از ورقه های نازک استخوان، شاخ و غیره که بیرون برخی از حیوانات را می پوشاند و محافظت می کند.
ورق فلزی نازکی که برای محافظت از چیزی استفاده می شود
یکی از ورقه های سنگی بسیار بزرگ که سطح زمین را تشکیل می دهد
فلز معمولی با پوشش نازکی از طلا یا نقره
چیزهایی مانند بشقاب، فنجان، چنگال، یا چاقوهای ساخته شده از طلا یا نقره
a sheet of metal that has been cut or treated in a special way so that words or pictures can be printed from its surface
ورق فلزی که به روش خاصی بریده شده یا عمل آوری شده است تا بتوان کلمات یا تصاویر را از روی سطح آن چاپ کرد.
یک عکس در یک کتاب که روی کاغذ با کیفیت و معمولا رنگی چاپ شده است
a thin sheet of glass used especially in the past in photography, with chemicals on it that are sensitive to light
ورقه نازکی از شیشه که به ویژه در گذشته در عکاسی استفاده می شد و مواد شیمیایی روی آن حساس به نور بود.
جایی که کسی که توپ را می زند در آن می ایستد
یک تکه پلاستیکی نازک به شکلی که در داخل دهان فرد قرار می گیرد و دندان های مصنوعی در آن قرار می گیرد.
a thin piece of plastic with wires fixed to it that some people wear in their mouth to make their teeth straight
یک تکه پلاستیک نازک که سیمهایی روی آن نصب شده است که برخی افراد آن را در دهان میگذارند تا دندانهایشان صاف شود.
یک ظرف مسطح و معمولا گرد با لبه کمی برجسته که از آن غذا می خورید یا از آن غذا سرو می کنید
مقداری غذا در بشقاب
قطعه صاف چیزی که سخت است و خم نمی شود
یک تکه فلز صاف با کلمات و/یا تصاویر روی آن که قابل چاپ است
یک عکس، به خصوص رنگی، در یک کتاب
غیر رسمی برای بشقاب منزل
فلز معمولی با لایه ای از فلز دیگر در بالا
objects, especially plates, dishes, and cups, completely made of a valuable metal such as gold or silver
اشیاء مخصوصا بشقاب ها، ظروف و فنجان ها که کاملاً از فلز ارزشمندی مانند طلا یا نقره ساخته شده اند
برای پوشاندن یک جسم فلزی با یک لایه نازک از فلز دیگر، به ویژه طلا یا نقره
ظرف مسطحی که روی آن غذا سرو می شود یا از آن خورده می شود
قطعه صاف چیزی که سخت است، خم نمی شود و معمولاً برای پوشاندن چیزی استفاده می شود
یکی از لایه های بزرگ متحرک سنگی که تصور می شود سطح زمین از آن ساخته شده است
برای پوشاندن یک جسم فلزی با یک لایه نازک از فلز دیگر، به عنوان مثال. طلا یا نقره
شماره مدل موتور روی یک صفحه درست بالای شمع است.
وقتی شعله ها خاموش شد، خرگوش را در بشقاب قرار دهید.
The lateral and ventral arm plates have distinctive transverse ridges most noticeable in dry specimens.
صفحات بازوی جانبی و شکمی دارای برجستگی های عرضی متمایز هستند که در نمونه های خشک بیشتر قابل توجه است.
The ventral interradial areas are covered with large plates like those of the dorsal surface spinelets may be present.
نواحی بین شعاعی شکمی با صفحات بزرگی مانند صفحات سطح پشتی پوشیده شده است، ممکن است اسپینلت ها وجود داشته باشند.
ساندویچ در بشقاب
انبوهی از بشقاب های کثیف در سینک آشپزخانه وجود داشت.
این مجموعه شامل چهار بشقاب غذاخوری، چهار بشقاب کناری و چهار کاسه سوپ خوری می باشد.
بشقاب هایشان را پر از اسپاگتی کردند.
یک بشقاب ساندویچ
دو بشقاب بزرگ پاستا
هنگام شام، پل چندین بشقاب خورش خورد.
بشقاب غذاهای دریایی را امتحان کنید.
مخازن عمدتاً از صفحات فولادی ساخته شده بودند.
او یک صفحه فلزی در بازویش گذاشته بود.
بشقاب برنجی کنار در نوشته بود «دکتر آلن تیت».
کارد و چنگال بشقاب است نه نقره جامد.
بشقاب خانواده
پوسته محافظ آرمادیلو از صفحات استخوانی
صفحه اقیانوس آرام
زمین لرزه ها در اثر برخورد دو صفحه تکتونیکی به یکدیگر ایجاد می شوند.
این کتاب شامل 55 بشقاب رنگی است.
صفحه 4 را ببینید.
او شبیه یک بشقاب مد بود.
یک صفحه چاپ
هیچ کس موفقیت را در یک بشقاب به شما تحویل نمی دهد.
It's important for world leaders to step up to the plate and honor their commitments on global warming.
برای رهبران جهان مهم است که به تعهدات خود در مورد گرم شدن کره زمین پایبند باشند.
زمان آن فرا رسیده است که کسب و کارها دست به کار شوند و مسئولیت را بپذیرند.
از روشی که بشقابش را پاک می کرد می توانستم بفهمم چقدر گرسنه است.
She ate everything on her plate.
او همه چیز را در بشقابش خورد.
به سختی غذای بشقابش را لمس کرد.
او با یک بشقاب ساندویچ وارد شد.
از کارد و چنگال پلاستیکی استفاده کردیم و از بشقاب های کاغذی خوردیم.
paper/plastic/china plates
صفحات کاغذی/پلاستیکی/چینی
یک بشقاب شام/سالاد
clean/dirty plates
بشقاب های تمیز/کثیف
ظرف
platter
بشقاب بزرگ
salver
برش دهنده
trencher
سنگر
ashet
ashet
کاسه
casserole
قابلمه
charger
شارژر
paten
ثبت اختراع
tray
سینی
بشقاب شام
serving dish
ظرف سرو
صفحه جانبی
بشقاب سوپ
کشتی
saucer
نعلبکی
مخزن
receptacle
ماهی تابه
repository
گلدان
حوضه
پورنجر
basin
دیگ
porringer
سینی شیرینی پزی
cauldron
سینی فر
baking tray
زیر لیوانی
oven tray
هیئت مدیره
caldron
بشقاب سرو
coaster
سفالگری
serving plate
pottery