vessel
vessel - کشتی
noun - اسم
UK :
US :
یک کشتی یا قایق بزرگ
یک رگ در بدن شما
ظرفی برای نگهداری مایعات
یک قایق بزرگ یا یک کشتی
ظرف خمیده ای که برای نگهداری مایعات استفاده می شود
شخصی که کیفیت خاصی دارد یا برای هدف خاصی استفاده می شود
لوله ای که مایعاتی مانند خون را در بدن حمل می کند
یک قایق یا کشتی بزرگ
ظرفی که برای نگهداری مایعات استفاده می شود
لوله ای که مایع را حمل می کند. خون، از طریق بدن
You have more sweat glands and blood vessels per square inch in your scalp than any other part of your body.
شما در هر اینچ مربع از هر قسمت دیگر بدنتان غدد عرق و رگ های خونی بیشتری در پوست سر خود دارید.
When caffeine blocks these receptors, blood vessels dilate, increasing the filtration rate and producing more urine.
وقتی کافئین این گیرندهها را مسدود میکند، رگهای خونی گشاد میشوند و میزان فیلتراسیون را افزایش میدهند و ادرار بیشتری تولید میکنند.
روی برخی از ظروف آیینی سپرهایی نقش بسته است.
یک کشتی بادبانی
Whatever had been on its prow was now gone, sheared off when the sleek vessel had been driven among the trees.
هر چیزی که بر روی آن بود، اکنون از بین رفته بود، زمانی که کشتی براق در میان درختان رانده شده بود، بریده شد.
و نیروی دریایی این کشتی را ارزان میخواهد - حداقل طبق استانداردهای پنتاگون.
این کشتی در حدود 30 مایلی سواحل باجا کالیفرنیا، در آب های بین المللی است.
ترکیدن/پارگی رگ خونی
ocean-going vessels
کشتی های اقیانوس پیما
یک کشتی ماهیگیری کوچک
ظرف نوشیدنی عصر برنز
ancient bronze ritual vessels
ظروف آیینی برنزی باستانی
آتش سوزی در کشتی رخ داد.
یک قایق نجات توانست در کنار کشتی فلج شده بیاید.
یک تیم نجات نتوانست کشتی را دوباره شناور کند.
او متهم شد که کشتی را در حالت مستی اداره می کرد.
امواج عظیم کشتی را زیر گرفت.
این یکی از بزرگترین کشتی های شناور بود.
پلیس سوار کشتی شد و به جستجو پرداخت.
نیروی دریایی هر کشتی را که در تجارت با دشمن دستگیر می شد، توقیف می کرد.
کاپیتان قایق متهم به برخورد با یک کشتی گشتی بود.
کشتی آسیب دیده 50 مایل دیگر حرکت کرد.
کشتی حامل 130 خدمه بود.
کشتی سرانجام پس از سی روز در دریا وارد بندر شد.
کشتی آب گرفت و شروع به غرق شدن کرد.
این کشتی در برمودا به ثبت رسیده است.
آنها توانستند بازماندگان را سوار کشتی کنند.
یک کشتی فرانسوی به مقصد نیجریه
یک کشتی باری / ماهیگیری / دریایی / گشتی / قایقرانی / کشتی تامین
بقایای برخی از ظروف سفالی رومی در حین حفاری پیدا شد.
او به عنوان یک سیاستمدار جوان و با روحیه، ظرف شایسته ای برای امیدهای ملت به نظر می رسد.
A heart attack is caused by the blood vessels that supply the blood to the heart muscle getting blocked.
حمله قلبی به دلیل مسدود شدن رگ های خونی که خون را به عضله قلب می رسانند ایجاد می شود.
پراکندگی کشتی هایی که در بندر لنگر انداخته اند.
ما از کاسه ها، گلدان ها، بطری ها، پارچ ها استفاده می کردیم - هر ظرفی که می توانستیم پیدا کنیم.
لخته های خون رگ ها را مسدود کرده است.
دو یدککش کشتی 70000 تنی را به بندر هدایت کردند.
یک کشتی باری / کانتینری / باری
یک کشتی تجاری / تجاری / دریایی
قایق
مهارت
کشتی
watercraft
کشتی های آبی
barque
بارک
پایین
keel
قرقره
yacht
قایق بادبانی
barge
بارج
bark
پارس سگ
bateau
باتو
bucket
سطل
liner
آستر
sailing boat
بخار پز
steamer
تانکر
tanker
کشتی اقیانوس پیما
ocean liner
قیچی
sailboat
اسکون
clipper
خم شدن
schooner
کچ
sloop
کاتاماران
ketch
اسکیف
catamaran
خمیازه کشیدن
skiff
دوری
dinghy
نوک
yawl
وسیله نقلیه
dory
بادگیر
pinnace
ark
windjammer