crew

base info - اطلاعات اولیه

crew - خدمه

noun - اسم

/kruː/

UK :

/kruː/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [crew] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • crew members


    خدمه

  • all the men and women in the crew


    تمام مردان و زنان خدمه

  • None of the passengers and crew were injured.


    هیچ یک از مسافران و خدمه آسیبی ندیدند.

  • The crew of the plane instructed everyone to remain seated.


    خدمه هواپیما به همه دستور دادند که روی صندلی بمانند.

  • a change of crew in Frankfurt


    تغییر خدمه در فرانکفورت

  • the officers and crew


    افسران و خدمه

  • a film/camera/TV crew


    یک گروه فیلم/دوربین/تلویزیون

  • a fire/an emergency/a rescue crew


    یک آتش نشان / یک اورژانس / یک خدمه نجات

  • It took ambulance crews more than an hour to free them.


    خدمه آمبولانس بیش از یک ساعت طول کشید تا آنها را آزاد کنند.


  • ده نفر به رئیس خدمه پاسخ می دهند.

  • The people she invited were a pretty motley crew (= a strange mix of types of people).


    افرادی که او دعوت کرد یک خدمه بسیار متشکل بودند (= ترکیبی عجیب از انواع افراد).

  • a member of the Cambridge crew


    یکی از خدمه کمبریج

  • I’m thinking of going out for crew this semester (= joining the rowing team).


    من به این فکر می کنم که این ترم برای خدمه بیرون بروم (= پیوستن به تیم قایقرانی).

  • Fire crews were called to the scene.


    تیم های آتش نشانی به محل اعزام شدند.

  • He crews for a billionaire on his yacht.


    او در قایق تفریحی خود برای یک میلیاردر خدمه می کند.

  • We're taking a cruise around the Mediterranean.


    ما در حال گشت و گذار در اطراف دریای مدیترانه هستیم.

  • I'd love to cruise down the Nile.


    من دوست دارم در رودخانه نیل قایق سواری کنم.

  • The cast and crew of the movie are giving it their all.


    بازیگران و عوامل فیلم تمام تلاش خود را می کنند.

  • Fire crews were called to the house at around 5 o'clock.


    اکیپ های آتش نشانی حدود ساعت 5 به خانه فراخوانده شدند.

  • Maintenance crews have been working 18-hours shifts to repair the damage.


    اکیپ های تعمیر و نگهداری در شیفت های 18 ساعته برای ترمیم خسارت کار کرده اند.

  • The film crew and the actors had all left the studio by then.


    گروه فیلمبرداری و بازیگران تا آن زمان استودیو را ترک کرده بودند.

  • Our support crew followed behind in two Land Rovers.


    خدمه پشتیبانی ما با دو لندرور پشت سر گذاشتند.

  • The house was soon besieged by TV crews and photographers.


    این خانه به زودی توسط گروه های تلویزیونی و عکاسان محاصره شد.

  • Two crews of six men carried out the work in shifts.


    دو خدمه شش نفره کار را به صورت شیفتی انجام دادند.

  • We have camera crews from ABC, CBS and NBC coming.


    ما گروه های دوربین از ABC، CBS و NBC داریم که می آیند.

  • a maintenance/​support crew


    خدمه تعمیر و نگهداری/پشتیبانی

  • Let's get a crew together and go to the pub.


    بیایید یک خدمه را دور هم جمع کنیم و به میخانه برویم.

  • We found him in the canteen with a crew of assorted computer geeks.


    ما او را در غذاخوری با گروهی از متخصصان کامپیوتر پیدا کردیم.

  • an ambulance/lifeboat crew


    خدمه آمبولانس/قایق نجات

  • a TV/film/camera crew


    یک گروه تلویزیونی/فیلم/دوربین

  • The aircraft has/carries a crew of seven.


    این هواپیما دارای/حامل خدمه هفت نفره است.

synonyms - مترادف

  • گروه


  • باند


  • جمعیت


  • شرکت


  • دسته


  • مهمانی - جشن


  • بسته


  • تیم


  • تنظیم

  • squad


    اوباش

  • set


    دایره

  • mob


    لباس


  • مجموعه


  • خوشه

  • outfit


    ارتش

  • assemblage


    در اختیار داشتن


  • ازدحام

  • troupe


    فرقه


  • مونتاژ

  • posse


    گروه ترکان و مغولان

  • swarm


    جماعت

  • faction


    تیپ

  • assembly


    سازمان انگلستان

  • horde


    سازمان ایالات متحده

  • congregation


    مقدار زیادی

  • brigade


    گله

  • organisationUK


  • organizationUS


  • lot


  • herd



antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

pumpkins

لغت پیشنهادی

baldly

لغت پیشنهادی

carrier