hip
hip - باسن
noun - اسم
UK :
US :
یکی از دو قسمت در هر طرف بدن شما بین بالای پا و کمر شما
میوه قرمز برخی از انواع گل رز
انجام کارها یا انجام شده طبق آخرین مد
the abbreviation of Home Information Pack
مخفف Home Information Pack
home income plan; an arrangement that allows you to have an income from the EQUITY in your home (=the part of your home’s value that would belong to you if the house was sold)
طرح درآمد خانه؛ ترتیبی که به شما امکان میدهد درآمدی از سهام در خانه خود داشته باشید (= بخشی از ارزش خانه شما که اگر خانه فروخته شود به شما تعلق میگیرد)
the area below the waist and above the legs at either side of the body or the joint that connects the leg to the upper part of the body
ناحیه زیر کمر و بالای پاها در دو طرف بدن یا مفصلی که پا را به قسمت بالایی بدن متصل می کند
آ گل سرخ
fashionable
مد روز
an expression that is called out often by a group of people at the same time to express approval of someone
عبارتی که اغلب توسط گروهی از افراد به طور همزمان صدا میشود تا تأیید کسی را بیان کند
the part on either side of the body where the legs are attached to the upper part of the body or either of the joints at the pelvis (= bowl-shaped bones) where the legs are attached
قسمتی از دو طرف بدن که در آن پاها به قسمت بالایی بدن متصل می شوند، یا هر یک از مفاصل لگن (= استخوان های کاسه ای شکل) که در آن پاها متصل هستند.
knowing a lot about what the most modern fashions are, esp. in music social behavior and styles of clothes
دانستن چیزهای زیادی در مورد مدرن ترین مدها، به ویژه. در موسیقی، رفتار اجتماعی و سبک لباس
abbreviation for Home income plan in the UK, an arrangement in which someone receives a regular income from the equity in their home (= its value if it were sold and any loans were paid back)
مخفف طرح درآمد خانه در بریتانیا، ترتیبی که در آن شخصی درآمدی منظم از سهام خانه خود دریافت می کند (= ارزش آن در صورت فروش و بازپرداخت وام)
هریت آنها را در لبه حیاط با دستانش روی باسنش ملاقات کرد.
او آن چیز را با باسنش خرد کرده بود.
The leotard she wore was a pale yellow Spandex, defining the wide shoulders and lean hips of a gymnast.
شلنگی که او پوشیده بود اسپندکس زرد کم رنگی بود که شانه های پهن و باسن لاغر یک ژیمناستیک را مشخص می کرد.
حالا آن را برعکس کنید - دست راست پشت سر، دست چپ روی لگن و به سمت چپ خم شوید.
The physiotherapist controls the patient's balance reactions by maintaining control of the patient's hip and knee.
فیزیوتراپیست با حفظ کنترل لگن و زانوی بیمار، واکنش های تعادلی بیمار را کنترل می کند.
اگر کریسمس روی باسن و وسط شما نشسته است، وقت آن است که عمل کنید.
Check that you are in a square position with your hands directly under your shoulders and your knees under your hips.
بررسی کنید که در وضعیت مربعی قرار داشته باشید و دست ها را مستقیماً زیر شانه ها و زانوها را زیر باسن خود قرار دهید.
با دستانش روی باسنش ایستاد.
این شلوار جین دور باسن خیلی تنگ است.
عمل تعویض مفصل ران
استخوان لگن
او در پاییز لگنش شکست.
large-hipped
باسن بزرگ
slim-hipped
باسن باریک
پول یا اسناد را در جیب لگن خود حمل نکنید.
پایش را از ناحیه لگن قطع کردند.
او به طور معمولی به چهارچوب در تکیه داد، دستش را روی باسن.
دستانش را روی باسنش گذاشت و آهی کشید.
باسنش از زمان بچه دار شدن پخش شده بود.
باسنش هنوز مثل یک دختر باریک بود.
باسنهایش بهطور اغواگرانهای به موازات موسیقی میتابیدند.
مادربزرگ من تعویض مفصل ران انجام می دهد.
او بچه ای را روی باسن خود حمل می کرد.
او یک لباس کوتاه آبی پوشیده بود که کمربند را روی باسن بسته بود.
در حالی که راه می رفت، باسنش را به طرز اغواکننده ای تکان می داد.
تفنگ را میتوان از شانه یا باسن شلیک کرد.
دامن از یک طرف تا باسن شکاف دارد.
هنگام مشت زدن باسن خود را در جهت حریف بچرخانید.
این تمرین برای اصلاح باسن و شکم شما طراحی شده است.
دامن از باسن کمی تنگ بود.
کافههای بخش قدیمی شهر توسط دانشآموزان جوان و باحال تردد میکنند.
سه هلهله برای عروس و داماد! هیپ، هیپ، هورای!
آرتریت باعث درد و سفتی در لگن شما می شود.
Generally you have to be 65 or over and own a house worth £60,000 to qualify for a Hip but rules vary from firm to firm.
به طور کلی، شما باید 65 سال یا بیشتر داشته باشید و خانه ای به ارزش 60000 پوند داشته باشید تا واجد شرایط هیپ شوید، اما قوانین از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است.
unfashionable
غیر مد
بیرون
uncool
غیر خنک
dowdy
نازنین
outmoded
منسوخ شده
styleless
بی سبک
unchic
ناخوشایند
unhip
باز کردن هیپ
unmodish
غیر اصلاح
unpopular
غیر محبوب
unstylish
بی شیک
untrendy
غیر مرسوم
dull
کدر
قدیمی
old-fashioned
سبک قدیمی
outdated
آهسته. تدریجی
پوشیده
worn
تاریخ دار
dated
دوست نداشتن
antiquated
اجتناب کرد
disliked
قدیمی، کهنه
shunned
رد شد
archaic
چسبناک
obsolete
بی عشق
rejected
بی مزه
tacky
ناخواسته
unloved
بی دوست
tasteless
پنیری
unwanted
friendless
cheesy