my
my - من
determiner - تعیین کننده
UK :
US :
used by the person who is speaking to show that something belongs to or is connected with himself or herself
شخصی که صحبت می کند برای نشان دادن اینکه چیزی به خودش یا به خودش مرتبط است استفاده می شود
زمانی استفاده می شود که متعجب، تحت تأثیر قرار گرفته اید یا ناراحت هستید
از یا متعلق به من (= گوینده یا نویسنده)
برای تأکید بر این که چیزی به من و هیچ کس دیگری تعلق دارد یا به آن مرتبط است استفاده می شود
در مقابل اسم به عنوان راهی برای ابراز عشق یا به عنوان یک خطاب مودبانه یا طنز استفاده می شود
relating to a part of some websites where you can choose to see only the information that is important to you
مربوط به بخشی از برخی از وب سایت ها است که در آن شما می توانید انتخاب کنید که فقط اطلاعاتی را که برای شما مهم است مشاهده کنید
برای ابراز تعجب یا لذت استفاده می شود
متعلق به من یا مرتبط با من؛ شکل ملکی I که قبل از اسم استفاده می شود
مال من برای تاکید بر اینکه چیزی متعلق به من است یا به هیچ کس دیگری مربوط است استفاده می شود
من باید خودم را پس بگیرم
من پیشنهاد نمیکنم که درهای خودم را به روی چنین جاسوسانی که آرامشم را برهم میزنند باز کنم.
میدانم که او گوشت و خون من است، اما امیدوارم هر چه به سراغش میآمد به او برسد.
من همیشه احساس میکنم، به روش کوچک خودم، کاری برای تجارت آزاد انجام میدهم.
من بیش از حد با خودم و پروژه ها و افکار خودم برخورد کرده ام.
I do not apologise for raising the matter on more than one occasion in interventions and again in my own speech.
من عذرخواهی نمیکنم که بیش از یک بار موضوع را در مداخلات و باز هم در سخنرانی خودم مطرح کردم.
چقدر می گذرد که افکار خودم به این شکل کشیده شده است؟
Where's my passport?
پاسپورت من کجاست؟
My feet are cold.
پاهام سرده
خدای من! ساعت رو ببین.
ای وای! چه کاری میخواهیم انجام دهیم؟
مگان من، من باور دارم که تو حسودی!
my dear/darling/love
عزیزم/عزیزم/عشق
دختر عزیزم اشتباه میکنی
my parents
والدین من
my feet
پای من
نام من
ژاکت من
تقصیر من نبود
او تا حدودی از درخواست من (= این که درخواست کردم) برای بازگرداندن کتاب تعجب کرد.
من ماشین خودم را می خواهم.
My darling!
عزیزم!
کمکی میخوای عزیزم؟
من، چه غذاهای خوشمزه ای!
من، اوه، من، چه روز شلوغی!
به پدر و مادرم فکر می کنم.
او می خواست دوست من باشد.
My mind went absolutely blank.
ذهنم کاملا خالی شد
دست خودم را گاز گرفتم