open
open - باز کن
adjective - صفت
UK :
US :
بسته نیست، به طوری که اشیا، افراد، هوا و غیره بتوانند وارد و خارج شوند یا داخل و خارج شوند
بسته نیست، به طوری که پلک ها یا لب های شما از هم جدا شوند
محصور نیست، یا بدون ساختمان، دیوار، درخت و غیره
بدون سقف و پوشش
آماده برای تجارت و اجازه ورود به مشتریان، بازدیدکنندگان و غیره
allowing everyone or everyone in a group to take part in something know about something or have a chance to win something
اجازه دادن به همه یا هر کس در یک گروه برای شرکت در چیزی، دانستن چیزی یا شانس بردن چیزی
اگر یک فرصت، یک اقدام احتمالی، یک شغل و غیره برای شما باز است، شما این شانس را دارید که آن را انجام دهید
اعمال، احساسات، نیات و غیره که آشکار هستند، پنهان یا پنهان نیستند
صادق است و نمی خواهد هیچ واقعیتی را از دیگران پنهان کند
not fastened
بسته نشده است
نیاز به بحث یا تفکر بیشتر قبل از تصمیم گیری
اگر جاده یا خط ارتباطی باز باشد، مسدود نیست و می توان از آن استفاده کرد
به جای بسته شدن از هم جدا، حلقه شده روی و غیره
to move a door window etc so that people things, air etc can pass through or to be moved in this way
حرکت دادن در، پنجره و غیره به طوری که افراد، اشیا، هوا و غیره بتوانند از آن عبور کنند، یا به این طریق جابه جا شوند
برای باز کردن یا برداشتن درب، رویه یا درپوش ظرف، بسته و غیره
تا پلک هایت را بالا بیاوری تا بتوانی ببینی یا به این شکل بالا بیایی
لب های خود را از هم جدا کنید، یا به این شکل حرکت کنید
if a place such as an office shop restaurant etc opens or is opened, it starts operating or providing a service
اگر مکانی مانند دفتر، مغازه، رستوران و غیره باز یا باز شود، شروع به فعالیت یا ارائه خدمات می کند
برای شروع کسب و کار، اجازه دادن به مشتریان یا بازدیدکنندگان، در یک زمان خاص
برای شروع یک فعالیت، رویداد یا مجموعه ای از اقدامات
برای ساختن یک سند یا برنامه کامپیوتری آماده استفاده
اگر یک جلسه و غیره باز شود یا به روش خاصی باز شود، به همین ترتیب شروع می شود
برای انجام مراسمی که در آن رسما اعلام می کنید که ساختمانی آماده بهره برداری است
چیزی را پهن کردن یا چیزی را باز کردن، یا گشوده شدن یا باز شدن
تا امکان عبور خودروها، کالاها و غیره از یک مکان فراهم شود
برای شروع نمایش عمومی
در مورد در، پنجره، ظرف، بسته، نامه، چشم یا دهان شما استفاده می شود
برای باز کردن در، کشو، جعبه و غیره با کلید
برای باز کردن درب بطری، ظرف و غیره با چرخاندن آن
برای باز کردن کشو، پنجره، کمد و غیره با استفاده از زور
برای باز کردن یک بسته با برداشتن کاغذی که آن را پوشانده است
یک زنبور در پنجره باز پرواز کرد.
در را کاملا باز گذاشته بود.
The castle gates swung open.
دروازه های قلعه باز شد.
در باز شد و بچه ها سراسیمه وارد شدند.
در را برای آنها باز نگه داشت.
با وجود بارش برف، جاده ها همچنان باز بود.
گردنه کوهستان در تمام سال باز نگه داشته می شود.
open borders
مرزهای باز
مرزهای بین کشورها باز است و گذرنامه لازم نیست.
تیلور توپ را با ضربه سر وارد دروازه باز کرد.
او به سختی چشمانش را باز نگه داشت (= چون بسیار خسته بود).
از دهان بازش نفس می کشید.
با دهان باز به او خیره شد.
الان همه گلها باز هستند.
کتاب روی میز باز بود.
پول را در دست باز او گذاشت.
پاکت را باز بگذارید.
The bag burst open and everything fell out.
کیسه باز شد و همه چیز افتاد بیرون.
سعی کردم قفل را باز کنم.
بچه ها هدایا را با هیجان باز کردند.
کتش باز بود.
کشور/حومه باز (= بدون جنگل، ساختمان و غیره)
شهری با تعداد زیادی پارک و فضاهای باز
رانندگی در امتداد جاده باز (= بخشی از جاده ای در کشور که می توانید سریع رانندگی کنید)
بندر را ترک کردیم و به سمت دریای آزاد حرکت کردیم.
an open drain
یک زهکش باز
افرادی که در هوای آزاد کار می کنند (= نه در ساختمان)
سالن خانه قدیمی رو به آسمان بود.
زخم باز (= بدون پوست پوشاندن آن)
آنها در یک چادر زندگی می کردند و غذای خود را روی آتش می پختند.
او کنار انگشت شست خود را برش داد و گوجه فرنگی را برش داد.
unlocked
قفل شده است
ajar
نیمه باز
unbolted
پیچ نشده
unclosed
بسته نشده
unfastened
شکاف زدن
gaping
بدون منع
unbarred
باز شده
unlatched
خمیازه
yawning
آگاپ
agape
روشن
رایگان
ناامن
unsecured
بسته نیست
بدون مهر و موم
unsealed
کاملا باز
پاک شد
cleared
منبسط
expanded
بسته نشده است
not closed
باز شد
opened
پاتولوز
patulous
پوست کنده
peeled
آشکار کرد
revealed
قابل عبور ساخته شده است
unshut
از قفل
made passable
تا حدی باز
نیمه بسته
غیر ایمن
half closed
وسیع
nonsecured