opportunity
opportunity - فرصت
noun - اسم
UK :
US :
فرصتی برای انجام کاری یا موقعیتی که انجام کاری برای شما آسان است
فرصتی برای یافتن شغل یا بهبود وضعیت خود در محل کار
فرصتی برای شما برای انجام کاری با موفقیت
an occasion or situation that makes it possible to do something that you want to do or have to do or the possibility of doing something
موقعیت یا موقعیتی که انجام کاری را که می خواهید یا باید انجام دهید یا امکان انجام کاری را ممکن می سازد.
شانس یافتن شغل
an occasion or situation which makes it possible to do something that you want to do or have to do or the possibility of doing something
فرصتی برای یافتن شغل
فرصت خیلی خوبی بود که بتوان از آن گذشت.
او از این که فرصتی برای گفتگو با کسی که علاقه اش به موسیقی کلاسیک را داشت خوشحال بود.
She was delighted to have an opportunity to talk with someone who shared her interest in classical music.
تنها چیزی که او نیاز دارد فرصتی برای نشان دادن توانایی خود است.
این یک هزینه فرصت است درست همانطور که تحلیلگران سرمایه گذاری به هزینه های فرصت نگاه می کنند.
That is an opportunity cost just like investment analysts view opportunity costs.
فرصت های شغلی برای پرستاران در 10 سال گذشته بهبود یافته است.
معلمان نگران کاهش سریع فرصت ها برای فارغ التحصیلان هستند.
زنان در سراسر جهان خواستار فرصتهای برابر هستند.
ما این را فرصتی هیجانانگیز برای شرکتهایمان برای همکاری با یکدیگر میدانیم.
کلینتون میتواند متحدانش را برای رویارویی با این واقعیت دشوار به چالش بکشد و شروع به تدوین ابزارهای جایگزین برای گسترش فرصت کند.
Clinton could challenge his allies to face that difficult reality and begin formulating alternative means for expanding opportunity.
اگر آمد، آمد؛ دلیلی برای دور زدن فرصت نبود.
زمان حل مسئله همچنین فرصتی ایده آل برای به دست آوردن بینشی در مورد احساس خود و احساس فرزندتان است.
Problem-solving time is also an ideal opportunity to get some insight into how you are feeling and how your child is feeling.
از سوی دیگر، در مناطق شهری اکنون فرصت های بیشتری برای زنان با تحصیلات دبیرستانی برای یافتن شغل وجود دارد.
On the other hand in urban areas there are now more opportunities for women with high school education to find jobs.
فرصت های متعددی برای طراحان و محققان با تجربه وجود دارد.
منتقدان این فرصت را داشتند که شاعرانه از جریان بی وقفه و آسان رودخانه ها و به ویژه این یکی بنویسند.
Critics had the opportunity to write poetically of the ceaseless, easy flow of rivers and this one in particular.
پس از اینکه فرصت بهبود موقعیت را به او ندادند، استعفا داد.
به تک تک آنها تعظیم کردم و هر وقت یکی از آنها به من فرصت می داد لبخند می زدم.
این فرصت را از دست ندهید!
در پایان این فرصت را خواهید داشت که هرگونه سوالی را بپرسید.
مایلم از این فرصت استفاده کنم و از حمایت همکارانم تشکر کنم.
The conference offers a unique opportunity for professionals to meet each other.
این کنفرانس فرصتی منحصر به فرد برای متخصصان برای ملاقات با یکدیگر فراهم می کند.
دوره کارآموزی فرصتی را برای دانش آموزان فراهم می کند تا در مورد چالش های موجود بیاموزند.
There was no opportunity for further discussion.
فرصتی برای بحث بیشتر نبود.
پس از اتمام کار، فرصت زیادی برای استراحت وجود خواهد داشت.
حداقل به او این فرصت را بدهید که توضیح دهد چه اتفاقی افتاده است.
career/employment/job opportunities
فرصت های شغلی / شغلی / شغلی
a business/an investment opportunity
یک کسب و کار/یک فرصت سرمایه گذاری
او در هر فرصتی با من بی ادب است (= هر زمان که ممکن است).
آنها قصد دارند در اولین فرصت (= در اسرع وقت) مدرسه را تعطیل کنند.
I would definitely go if the opportunity arose.
اگر فرصتی پیش بیاید حتما می روم.
یک پنجره فرصت (= دوره زمانی که شرایط برای انجام کاری مناسب است)
این فرصت عالی برای شروعی جدید است.
این پیشنهاد فرصت خیلی خوبی بود که نمی شد از دست داد.
او برای تمام فرصت های از دست رفته زندگی اش احساس پشیمانی کرد.
وقتی فرصت پیش آمد با دو دست از آن استفاده کردم.
او فرصتی عالی برای کسب درآمد دید.
دانش آموزان باید از هر فرصتی برای گسترش تجربیات خود استفاده کنند.
We didn't get much opportunity to swim.
فرصت زیادی برای شنا پیدا نکردیم.
بعدا فرصت زیادی برای صحبت خواهیم داشت.
این شرکت قصد داشت هر زمان که فرصت ارائه می شود، گسترش یابد.
فرصتی طلایی برای سرمایه گذاری و صادرات به بازارهای جدید
این شغل به شما فرصت های عالی برای ارتقاء می دهد.
فرصت های شغلی بیشتری در جنوب وجود دارد.
آینده ما را هم با چالش ها و هم با فرصت هایی روبرو خواهد کرد.
این فرصتی است برای آشنایی با میراث ما.
He has had ample opportunity to apologize.
او فرصت زیادی برای عذرخواهی داشته است.
Educational opportunities have increased in recent years.
فرصت های آموزشی در سال های اخیر افزایش یافته است.
ما در حال ایجاد فرصت های واقعی برای جوانان هستیم.
چشم انداز
شانس. فرصت
شلیک کرد
زنگ تفريح
contingency
احتمالی
نشانه
افتتاح
گزینه
محدوده
مزیت - فایده - سود - منفعت
امکان پذیری
avenue
خیابان
امکانات
forum
انجمن
gateway
دروازه
likelihood
احتمال
outlook
جای خالی
vacancy
ظرفیت
اتاق آرنج
elbow room
آزادی
آینده
عرض جغرافیایی
latitude
نگاه کردن
look-in
پریز
outlet
اتاق برای مانور
probability
جایگزین
ترک
شانس مبارزه
لگد زدن به قوطی
adversity
ناملایمات
disadvantage
عیب
شکست بد
catastrophe
فاجعه
debacle
افتضاح
شکست
شانس سخت
سختی
hardship
تکان دادن
hitch
عقب گرد
setback
آزمایش
مصیبت
tribulation
بار
affliction
تحول ناگهانی
تحقیر می کند
calamity
دشواری
cataclysm
اشکال
contretemps
مانع
بدبختی
drawback
ممنوعیت
hindrance
محدودیت
impediment
تصادف
mischance
مزاحمت
mishap
اضطراب
prohibition
بد شانسی
annoyance