intend
intend - قصد داشتن - خواستن
verb - فعل
UK :
US :
اینکه چیزی به عنوان برنامه یا هدف در ذهن خود داشته باشید
تصمیم گرفته اید که می خواهید کاری را در آینده انجام دهید
قصد انجام کاری را داشته باشید - زمانی استفاده می شود که ترتیبات مشخصی برای انجام آن داده باشید
to intend to do something – used especially when you forget to do something or when something does not happen in the way you intended
قصد انجام کاری را داشته باشید - مخصوصاً زمانی استفاده می شود که فراموش می کنید کاری را انجام دهید یا زمانی که چیزی آنطور که می خواهید اتفاق نمی افتد
to intend to do something – used especially when you have thought carefully about how and when you will do it
قصد انجام کاری را داشته باشید – مخصوصاً زمانی استفاده می شود که به دقت در مورد چگونگی و زمان انجام آن فکر کرده باشید
to intend to do something – used when someone is very determined and knows clearly what they want to do
قصد انجام کاری – زمانی استفاده می شود که فردی بسیار مصمم است و به وضوح می داند که چه کاری می خواهد انجام دهد
قصد انجام کاری را داشته باشیم - هنگام گفتن آنچه که کسی امیدوار است به آن برسد استفاده می شود
قصد انجام کاری را داشته باشید - هنگام گفتن آنچه که کسی پیشنهاد می کند انجام شود استفاده می شود
to imagine that something is the kind of thing that you want to happen or that someone is the person you want to choose
تصور کنید که چیزی همان چیزی است که شما می خواهید اتفاق بیفتد یا اینکه شخصی همان شخصی است که می خواهید انتخاب کنید
تصمیم گرفته اید که قطعا کاری را انجام نخواهید داد
به عنوان یک برنامه یا هدف داشته باشید
The Grange has always been a happy house and still has a faint atmosphere of piety, fully intended by Mr Teulon.
گرنج همیشه خانه ای شاد بوده است و هنوز هم فضای ضعیفی از تقوا دارد که کاملاً مورد نظر آقای تولون است.
با این حال، دیشب کاملاً عزم او را تضعیف کرده بود - همانطور که او کاملاً قصدش را داشت.
The pair fully intends to be on stage this weekend returned to all their companions in the salad bowl.
این جفت به طور کامل قصد دارند این آخر هفته روی صحنه باشند و به همه همراهان خود در کاسه سالاد بازگشتند.
Smolan maintains he fully intended to go forward with a book from the time he and Negroponte began discussing it.
اسمولان معتقد است که از زمانی که او و نگروپونته شروع به بحث در مورد آن کردند، کاملاً قصد داشت کتابی را ارائه دهد.
Branson had fully intended to keep his word on not seeing or communicating with Joan for three months.
برانسون کاملاً قصد داشت به قول خود مبنی بر عدم دیدن یا ارتباط با جوآن به مدت سه ماه عمل کند.
After all the 27-year-old farm worker fully intended to return to work when his 30-minute lunch break was over.
به هر حال، این کارگر 27 ساله مزرعه کاملاً قصد بازگشت به کار را داشت که 30 دقیقه استراحت ناهار او تمام شد.
There are massive opportunities for a group like Emap in the digital environment and we fully intend to take them.
فرصت های عظیمی برای گروهی مانند Emap در محیط دیجیتال وجود دارد و ما کاملاً قصد داریم از آنها استفاده کنیم.
دیرتر از آنچه در نظر داشتیم کار را تمام کردیم.
من کاملاً قصد (= قطعاً) پرداخت خسارت را داشتم.
من هرگز قصد آزارت را نداشتم
قطاری که در ابتدا قصد داشتیم آن را بگیریم، قبلاً حرکت کرده بود.
نویسنده به وضوح قصد دارد خوانندگانش با شخصیت اصلی همذات پنداری کنند.
I don't intend staying long.
من قصد طولانی ماندن ندارم
این شرکت قصد دارد روند توسعه را کاهش دهد.
او قصد ضرر او را نداشت (= برنامه او نبود که به او آسیب برساند).
قرار است از ماه آینده تولید آغاز شود.
ما در نظر داریم که تولید از ماه آینده شروع شود.
از این اظهار نظر دقیقاً چه قصدی داشتید؟
او آن را به عنوان یک شوخی در نظر گرفت.
او به طور کامل قصد دارد پس از بهبودی از مصدومیت به حرفه ورزشی خود ادامه دهد.
او قصد دارد تا پایان سال جاری بازنشسته شود.
من قصد ندارم دوباره همان اشتباه را تکرار کنم.
او قصد کشتن او را نداشت.
They stayed much longer than they'd originally intended.
آنها خیلی بیشتر از آنچه در ابتدا در نظر گرفته بودند ماندند.
حالا قصد دارید چه کار کنید؟
ما قصد داریم سال آینده به استرالیا برویم.
به نحوی او را آزرده کردم، که آن چیزی نبود که می خواستم.
فکر نمی کنم او قصد شنیدن این اظهارات را داشته باشد.
این دوره برای دانش آموزان سطح متوسط در نظر گرفته شده است.
به عنوان یک تعریف در نظر گرفته شده بود، صادقانه!
ما قصد داریم سال آینده برای دیدن دخترمان به استرالیا برویم.
این اظهار نظر به عنوان یک تعریف بود.
به نظر شما توهین عمدی بوده؟
این شرکت متهم به ریختن عمدی زباله در رودخانه بود.
هدف
طرح
منظور داشتن
پیشنهاد کند
آرزو می کنم
اندیشیدن
aspire
مدعی
contemplate
انتظار
purport
نگاه کن
خواستن
مدیتیشن
محاسبه
meditate
برو
آرزو کردن
اجازه
میل
تعیین کنید
برطرف کردن
سرنوشت
پیش بینی
تلاش كردن
destine
اختصاص دادن
foresee
منصوب کردن
پیش بینی کنید
earmark
تلاش کردن
ordain
امید
تلاش ایالات متحده
strive
endeavorUS
disbelieve
کافر شدن
رد
disregard
بی توجهی
فراموش کردن
چشم پوشی
misuse
سوء استفاده
neglect
استفاده کنید
هدر
بیکار باشد
be idle
رد کردن
اجتناب کردن
نادیده گرفتن
نگاه داشتن
تردید کنید
کاهش می یابد
hesitate
جست و خیز کردن
طرد کردن
skip
از دست دادن
rebuff
میان بر
spurn
طفره رفتن
دفع کردن
bypass
محکوم کردن
evade
انکار
repulse
شک
condemn
مخالفت کنند
روگذر
حذف کردن
overpass
flout
omit