deny

base info - اطلاعات اولیه

deny - انکار

verb - فعل

/dɪˈnaɪ/

UK :

/dɪˈnaɪ/

US :

family - خانواده
denial
انکار
undeniable
غیر قابل انکار
undeniably
---
deny
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [deny] در گوگل
description - توضیح

  • گفتن اینکه چیزی درست نیست یا چیزی را باور نمی کنید


  • امتناع از اجازه دادن به کسی برای داشتن یا انجام کاری


  • امتناع از اعتراف به اینکه چیزی را احساس می کنید


  • گفتن اینکه چیزی درست نیست

  • it is true


    درست است


  • اجازه ندادن کسی کاری را داشته باشد یا انجام دهد


  • اعتراف نکنید که دانش، مسئولیت، احساسات و غیره دارید.


  • به خود اجازه ندهید که چیزهایی داشته باشید یا انجام دهید


  • امتناع از اعتراف به اینکه با چیزی یا کسی ارتباط دارید


  • امتناع از اجازه یا اجازه دادن به کسی برای انجام کاری


  • ناتوانی در اعتراف به اینکه دانش، مسئولیت یا احساسات دارید

  • Parry's appeal to the courts was denied.


    درخواست تجدیدنظر پری به دادگاه رد شد.

  • I realized I'd been denying a lot of angry feelings toward my mother.


    متوجه شدم که بسیاری از احساسات خشمگینانه نسبت به مادرم را انکار کرده ام.

  • Bowlam denied all charges of selling drugs to children.


    بولام تمامی اتهامات مربوط به فروش مواد مخدر به کودکان را رد کرد.

  • The hummocks denied any sure footing.


    هاموک ها هر گونه پای مطمئنی را انکار کردند.

  • Up to 450 disaster victims were denied compensation by their insurers.


    بیش از 450 قربانی بلایای طبیعی از پرداخت غرامت توسط بیمه گذاران خود محروم شدند.

  • The defendants deny conspiracy to defraud.


    متهمان توطئه برای کلاهبرداری را رد می کنند.

  • The act of stealing denied everything she had been taught.


    عمل دزدی تمام آنچه را که به او آموخته بود انکار کرد.

  • His parents denied him the opportunity to go to university.


    والدینش فرصت رفتن به دانشگاه را از او دریغ کردند.

  • I saw you do it so don't try to deny it!


    دیدم شما این کار را کردید، پس سعی نکنید آن را انکار کنید!

  • Did he actually deny meeting Jenny that night?


    آیا او واقعاً ملاقات با جنی در آن شب را انکار کرد؟

  • To deny older women access to routine screening is both contra-indicated and explicitly discriminatory.


    ممانعت از دسترسی زنان مسن تر به غربالگری معمول، هم منع نشان است و هم به صراحت تبعیض آمیز است.

  • The singer denies that he copied the tune from an old Beatles song.


    این خواننده کپی کردن آهنگ از آهنگ قدیمی بیتلز را تکذیب می کند.

  • The network has denied the charges.


    این شبکه این اتهامات را رد کرده است.

  • The scientists have been denied the necessary funds for their research program.


    دانشمندان از دریافت بودجه لازم برای برنامه تحقیقاتی خود محروم شده اند.

  • She has been denied the right to appeal to the Supreme Court.


    او از حق اعتراض به دیوان عالی کشور محروم شده است.

  • The foreman had not informed us that the paraffin might explode. In fact he had categorically denied there was any danger.


    سرکارگر به ما اطلاع نداده بود که ممکن است پارافین منفجر شود. در واقع او قاطعانه وجود هرگونه خطر را رد کرده بود.

  • Yet we systematically deny these individuals the opportunity to engage in meaningful ways with the adult world.


    با این حال، ما به طور سیستماتیک این افراد را از این فرصت برای درگیر شدن به روش‌های معنادار با دنیای بزرگسالان محروم می‌کنیم.

example - مثال
  • to deny an allegation/a charge/an accusation


    انکار یک ادعا/یک اتهام/یک اتهام

  • He has denied any involvement in the incident.


    وی هرگونه دخالت در این حادثه را رد کرده است.

  • The company strongly denies wrongdoing.


    این شرکت به شدت تخلف را رد می کند.

  • to vehemently/strenuously/categorically deny something


    به شدت / شدید / قاطعانه چیزی را انکار کردن

  • A spokesperson refused to either confirm or deny the reports.


    یک سخنگوی از تایید یا رد این گزارش ها خودداری کرد.

  • She denied that there had been a cover-up.


    او پنهان کاری را رد کرد.

  • It can't be denied that we need to devote more resources to this problem.


    نمی توان انکار کرد که ما باید منابع بیشتری را برای این مشکل اختصاص دهیم.

  • There's no denying the fact that quicker action could have saved them.


    این واقعیت را نمی توان انکار کرد که اقدام سریعتر می توانست آنها را نجات دهد.

  • He denies knowing anything about the plot.


    او انکار می کند که چیزی در مورد این طرح می داند.

  • She denied all knowledge of the incident.


    او هرگونه اطلاع از این حادثه را انکار کرد.

  • The department denies responsibility for what occurred.


    این اداره مسئولیت آنچه رخ داده را رد می کند.

  • an anti-environmentalist campaign group that denies climate change


    یک گروه کمپین ضد محیط زیست که تغییرات آب و هوایی را انکار می کند

  • They were denied access to the information.


    آنها از دسترسی به اطلاعات محروم شدند.

  • Access to the information was denied to them.


    دسترسی به اطلاعات برای آنها ممنوع شد.

  • He has categorically denied being involved in the fraud.


    او به طور قاطع دست داشتن در این کلاهبرداری را رد کرده است.

  • He has consistently denied murdering his estranged wife.


    او به طور مداوم قتل همسرش را رد کرده است.

  • There is no denying the fact that she is an excellent scholar.


    این واقعیت را نمی توان انکار کرد که او یک دانشمند عالی است.

  • I know it was you I saw, so there's no use trying to deny it.


    می دانم که تو بودی که دیدم، پس انکارش فایده ای ندارد.

  • If anyone accuses me I shall simply deny it.


    اگر کسی مرا متهم کند به سادگی تکذیب خواهم کرد.


  • هیچ کس انکار نمی کند که نیاز بسیار زیادی برای تغییر وجود دارد.

  • You can't deny that it seems a very attractive idea.


    نمی توانید انکار کنید که ایده بسیار جذابی به نظر می رسد.

  • He denied accusations of corruption and mismanagement.


    او اتهامات فساد و سوء مدیریت را رد کرد.

  • The company in March denied claims made in the lawsuit.


    این شرکت در ماه مارس ادعاهای مطرح شده در این دادخواست را رد کرد.

  • No physicist would deny the existence of gravity.


    هیچ فیزیکدانی وجود گرانش را انکار نمی کند.

  • Denying the Holocaust is a crime in Germany.


    انکار هولوکاست در آلمان جرم است.

  • Reality cannot be denied.


    واقعیت را نمی توان انکار کرد.

  • You cannot deny this opportunity to me.


    شما نمی توانید این فرصت را از من دریغ کنید.

  • They were cruelly denied victory by an injury-time strike from Hegerberg.


    آنها با ضربه هگربرگ در زمان مصدومیت به طرز بی رحمانه ای از پیروزی محروم شدند.

  • Children could be compelled to work on the farm effectively denying them schooling.


    بچه ها را می توان مجبور کرد در مزرعه کار کنند و عملاً آنها را از تحصیل محروم کنند.

  • The country's government systematically denies its citizens basic rights to free expression.


    دولت این کشور به طور سیستماتیک حقوق اولیه شهروندان خود را برای آزادی بیان سلب می کند.

  • He will not confirm or deny the allegations.


    او این اتهامات را تایید یا رد نخواهد کرد.

synonyms - مترادف
  • confute


    اشتباه گرفتن


  • چالش

  • invalidate


    باطل کردن

  • debunk


    پاک کردن


  • مخالفت کنند

  • disown


    انکار کردن


  • پیشخوان


  • مسابقه

  • disallow


    اجازه ندادن


  • منفجر شدن

  • quash


    لغو

  • contravene


    مخالفت کردن


  • شک

  • disbelieve


    کافر شدن

  • nullify


    رد کردن

  • refute


    تناقض دارد

  • contradict


    نفی کردن

  • negate


    به دست آوردن

  • rebut


    مناقشه

  • disprove


    منفی

  • gainsay


    بی اعتبار کردن

  • repudiate


    سلب مسئولیت

  • controvert


    پس گرفتن

  • disconfirm


  • disaffirm




  • disavow


  • discredit


  • disclaim


  • retract


antonyms - متضاد

  • تایید


  • اذعان


  • اقرار کردن


  • اجازه

  • concede


    قبول کردن

  • avow


    قول

  • own


    خود


  • تایید کنید

  • affirm


    موافق


  • تشخیص انگلستان

  • recogniseUK


    ایالات متحده را بشناسد

  • recognizeUS


    ملحق شدن

  • accede


    کمک

  • aid


    کمک کند


  • ایمان داشتن


  • هم رای بودن


  • اعتراف کردن

  • concur


    تایید کند

  • confess


    اعتبار

  • corroborate


    نگاه داشتن


  • تصویب کنید


  • تحریم


  • حمایت کردن

  • ratify


    اعتماد


  • تایید اعتبار


  • خوش آمدی


  • همراه باشید

  • validate


    سوار شدن




لغت پیشنهادی

mathematically

لغت پیشنهادی

autarchy

لغت پیشنهادی

objections