assist
assist - کمک کند
verb - فعل
UK :
US :
کمک کردن به کسی برای انجام کاری
انجام کاری را برای کسی آسانتر کند
اقدامی که به بازیکن دیگری در تیم ورزشی شما کمک می کند تا نکته ای را بیان کند
برای کمک به
If someone is assisting the police with their inquiries, it usually means they have been taken to the police station to be asked questions about a crime
اگر کسی در تحقیقات خود به پلیس کمک می کند، معمولاً به این معنی است که او را به ایستگاه پلیس برده اند تا در مورد یک جرم از آنها سؤال شود.
in ball sports, an occasion when a player touches the ball and this leads to another player on the same team scoring a goal or point
در ورزش های توپی، موقعیتی که بازیکنی توپ را لمس می کند و باعث می شود بازیکن دیگری در همان تیم یک گل یا امتیاز به ثمر برساند.
اقدام برای کمک به کسی یا حمایت از چیزی
کمک کردن به کسی یا کمک به چیزی
کمک به پیشرفت یا اتفاق افتادن چیزی با ارائه پول، حمایت و غیره.
an expression that is used to refer to the fact that someone has been taken to a police station to be asked questions about a crime but that they have not yet been accused of the crime
تعبیری که برای اشاره به این واقعیت به کار می رود که شخصی را به پاسگاه پلیس برده اند تا درباره جرمی از او سؤال کنند، اما هنوز متهم به جرم نشده اند.
آنها یک سیستم کامپیوتری ایجاد کرده اند که به همه کاربران کتابخانه کمک زیادی می کند.
این راهنما برای کمک به مصرف کنندگان در انتخاب بهترین طرح بیمه نوشته شده است.
چارسکی در حالی که از جایش بلند شد، دستش را پایین آورد تا به او در بالا رفتن از صحنه کمک کند.
The second is to develop the promotional materials which can assist in conveying the main general arguments for teaching history.
دوم توسعه مواد تبلیغاتی است که می تواند به انتقال استدلال های اصلی و کلی برای آموزش تاریخ کمک کند.
Some funeral directors will assist in do-it-yourself funerals by supplying a simple coffin and dealing with the documentation. 4.
برخی از مدیران تشییع جنازه با تهیه یک تابوت ساده و رسیدگی به اسناد، به تشییع جنازههای خود کمک میکنند. 4.
We also anticipate together with your lawyers, assisting in the interpretation of any warranty and indemnity requirements included in a contract.
ما همچنین پیشبینی میکنیم، همراه با وکلای شما، در تفسیر هر گونه الزامات ضمانت و غرامت مندرج در قرارداد کمک کنیم.
در این موقعیت شما به آموزش کارکنان جدید کمک خواهید کرد.
A consultant has been brought in to assist management in restructuring the company.
یک مشاور برای کمک به مدیریت در بازسازی شرکت وارد شده است.
Nevill Trust هنوز برای کمک مالی به دانش پژوهان و کارآموزان کار می کند.
نه زمان و نه مکان به سر کمک نمی کند که به راحتی یا به طور منظم به همکاران برسد.
شهروندان وظیفه دارند به پلیس کمک کنند.
Their regular work on this day is handled by the novices who are assigned to assist them during the week.
کار منظم آنها در این روز توسط افراد تازه کار انجام می شود که در طول هفته به آنها کمک می کنند.
برخی از مهمانان در تهیه غذا کمک کردند.
آیا می توانید کار را به تنهایی انجام دهید یا می خواهید کسی به شما کمک کند؟
دوستانی که مایل به کمک هستند می توانند با این شماره تماس بگیرند.
او در توسعه استراتژی کسب و کار کمک کرد.
ما به دنبال افرادی هستیم که مایل باشند در کار گروه کمک کنند.
ما تمام تلاش خود را برای کمک به شما انجام خواهیم داد.
کارکنان قابل توجه ما با مهارت به آنها کمک خواهند کرد.
کارگردانی این نمایش بر عهده مایک جانسون و دستیار شارون گیل بود.
وظیفه او مشاوره و کمک به همکارانش است.
ما به شما کمک خواهیم کرد تا جایی برای زندگی پیدا کنید.
دو مرد در تحقیقات خود به پلیس کمک می کنند (= توسط پلیس بازجویی می شوند).
راننده در تحقیقات خود به پلیس کمک می کند.
دوره ای برای کمک به بزرگسالان برای بازگشت به بازار کار
فعالیت هایی که به فرآیند تصمیم گیری کمک می کند
او پیشنهاد داد که در بازاریابی محصول کمک کند.
او با مهارت توسط تیمی از داوطلبان کمک می کرد.
افراد و سازمان ها به ما کمک زیادی کرده اند.
فوران های آتشفشانی مانند این احتمالا به توسعه حیات در این سیاره کمک کرده است.
بیمارستان های روزانه برای کمک به روند توانبخشی ایجاد شده اند.
از شما انتظار می رود در انتخاب تصاویر کتاب به ویراستار کمک کنید.
ارتش برای کمک به جستجو وارد شد.
آنها به دنبال داوطلبانی برای کمک به توزیع وعده های غذایی هستند.
من به طور کامل با پلیس همکاری کرده ام و به سادگی به آنها در پرس و جوهایشان کمک می کنم.
او در این فصل بیشترین پاس گل را در لیگ برتر دارد.
او رکورد NBA را برای بیشترین پاس گل توسط یک بازیکن تازه کار ثبت کرد.
این شرکت گفت که به کارگران در یافتن مشاغل جدید کمک خواهد کرد.
هیچ کس نمی دانست پدربزرگ من کجاست و بسیاری برای کمک به جستجو آمدند.
با کمک مالی، می توانیم کسب و کار خود را راه اندازی کنیم.
هماهنگ کننده در تمام جنبه های برنامه ریزی رویداد به مدیر کمک خواهد کرد.
The prospectus provides detailed information that will assist investors in making informed decisions.
دفترچه اطلاعات دقیقی را ارائه می دهد که به سرمایه گذاران در تصمیم گیری آگاهانه کمک می کند.
متهم اتهام کمک به مجرم را رد می کند.
سرمایه گذاری در حمل و نقل به رشد اقتصاد کمک می کند.
این هزینه ها به پرداخت بدهی 260 میلیون پوندی کمک می کند.
کمک
معاونت
مشارکت
دست
حمایت کردن
حمایت
abetment
بلند کردن
پشتیبان
backing
سود
تقویت
boost
همکاری
reinforcement
سرویس
collaboration
پشتیبان گیری
جبران خسارت
backup
تسهیل
compensation
پیشبرد
راهنما
facilitation
دست کمک
furtherance
نفوذ
پاها بالا
helping hand
ترویج
succourUK
کمک ایالات متحده
promotion
تسکین
succourUK
تشویق
succorUS
راحتی
طرفدار ایالات متحده
encouragement
favourUK
favorUS
favourUK
impediment
مانع
تاخیر انداختن
handicap
معلول
خسارت
defect
کاستی
دشواری
بی نظمی
عیب
flaw
نقص
impairment
اختلال
inhibition
بازداری
interference
دخالت
موضوع
محدودیت
obstruction
انسداد
مسئله
prohibition
ممنوعیت
عقب افتادگی
retardation
عقب ماندگی
retardment
ضعف
weakness
جراحت
hindrance
ضرر - زیان
جلوگیری
بار
prevention
عجز
blockage
جهل
encumbrance
بررسی
inability
سکوت
ignorance