league
league - لیگ
noun - اسم
UK :
US :
گروهی از تیم های ورزشی یا بازیکنانی که در مقابل یکدیگر بازی می کنند تا ببینند چه کسی بهترین است
a group of people or countries who have joined together because they have similar aims, political beliefs etc
گروهی از مردم یا کشورهایی که به دلیل داشتن اهداف مشابه، عقاید سیاسی و غیره به یکدیگر پیوسته اند
an ancient unit for measuring distance equal to three miles or about 4,828 metres on land and three nautical miles or 5,556 metres at sea
یک واحد باستانی برای اندازه گیری فاصله، معادل سه مایل یا حدود 4828 متر در خشکی و سه مایل دریایی یا 5556 متر در دریا
گروهی از تیمهای ورزشی که در مسابقاتی بین یکدیگر شرکت میکنند
گروهی از مردم یا کشورها که به دلیل داشتن منافع یکسان به یکدیگر می پیوندند
گروهی از تیم ها یا بازیکنان یک رشته ورزشی که در رقابت هایی با یکدیگر شرکت می کنند
A league is also a group in which all the players, people or things are on approximately the same level
لیگ همچنین گروهی است که در آن همه بازیکنان، افراد یا چیزها تقریباً در یک سطح هستند
اگر کسی با شخص دیگری همبازی است، مخفیانه توافق کرده اند که کاری را با هم انجام دهند، مثلاً. چیزی غیر قانونی یا اشتباه
If someone is in league with someone else they have agreed secretly to do something together esp. something illegal or wrong
لیگ ملی فوتبال
رهبران لیگ فوتبال برای بحث در مورد مشکلات خشونت در بازی های فوتبال گرد هم آمدند.
جامعه ملل برای ترویج صلح و امنیت بین المللی تشکیل شد.
اتحادیه رای دهندگان زن
کسلفورد در بیشتر فصل لیگ را رهبری کرده است.
اگر بخواهیم در این فصل دوباره قهرمان لیگ شویم، باید بهتر عمل کنیم.
یک مسابقه/بازی لیگ
آنها در آخر هفته فرصتی را برای کسب عنوان قهرمانی لیگ از دست دادند.
رهبران لیگ در پنج دقیقه آخر 3 گل به ثمر رساندند.
یونایتد فصل گذشته قهرمان لیگ شد.
بهترین تیم لیگ
برد 3-0 آنها برای قرار گرفتن آنها در صدر لیگ کافی بود.
بریستول در انتهای لیگ قرار داشت.
به عنوان یک نقاش، او در یک لیگ خاص خود است (= بسیار بهتر از دیگران).
آنها در لیگی متفاوت از ما هستند.
در مورد آشپزی، من در لیگ او نیستم (= او خیلی بهتر از من است).
چنین خانه ای خارج از لیگ ماست (= برای ما خیلی گران است).
جامعه ملل
نشست لیگ زنان برای صلح
به نظر می رسد که آن دو کلاهبردار با یکدیگر در ارتباط هستند.
او سال ها در لیگ یکشنبه کریکت بازی کرد.
او رکورد طولانی ترین بازی تاچ داون در لیگ را به نام خود ثبت کرد.
امیدوارم او به زودی به لیگ های بزرگ دعوت شود.
یانکی ها در سال 1998 بر لیگ برتری داشتند.
این تیم سال گذشته به لیگ شمال پیوست.
آنها می خواهند یک لیگ فوتبال جدید راه اندازی کنند.
آنها امیدوارند موقعیت خود را در لیگ بهتر کنند.
پیشنهادات جدید برای سوپرلیگ اروپا
اولین لیگ حرفه ای دو و میدانی زنان در ایالات متحده
استاندارد لیگ های ورزشی حرفه ای در این کشور
بازیکنان یک تیم در لیگ فانتزی
آنها در دور بعد با یک باشگاه لیگ روبرو خواهند شد.
Today's technology is in a different league.
تکنولوژی امروز در لیگی متفاوت است.
این حرکت او را به لیگ بزرگ سیاسی سوق داد.
کشورهای عضو اتحادیه عرب
اتحادیه
اتحاد
گروه
جامعه
اتحاد. اتصال
fraternity
برادری
organisationUK
سازمان انگلستان
organizationUS
سازمان ایالات متحده
باشگاه
ائتلاف
guild
صنفی
consortium
کنسرسیوم
federation
فدراسیون
fellowship
معاشرت
موسسه، نهاد
confederation
کنفدراسیون
brotherhood
دایره
سفارش
سندیکا
syndicate
حلقه
دسته
شرکت
شراکت
فرقه
faction
باند
خانواده
confederacy
خدمه
coterie
ترکیب کردن
سودمندی
sodality
disunion
جدایی
separation
جدایش، جدایی
شخصی
تقسیم
یکی
disassociation
تفکیک
sisterhood
خواهری
شخص
detachment
کناره گیری
severance
بی سازمانی ایالات متحده
disorganizationUS
سازماندهی بریتانیا
disorganisationUK
تعارض
وجود، موجودیت
entity
بی نظمی
شخصیت
تضاد
antagonism
همسری
sorority
یک کل
موجودیت واحد
single entity
قطع ارتباط
disconnection
فراق
parting
طلاق