illegal
illegal - غیر مجاز
adjective - صفت
UK :
US :
توسط قانون مجاز نیست
توسط قانون ممنوع
to be illegal. This phrase is very commonly used in everyday English, instead of saying that something is illegal
غیر قانونی بودن این عبارت در زبان انگلیسی روزمره بسیار رایج است، به جای اینکه بگوییم چیزی غیرقانونی است
illegal – a rather formal word which is used especially when this particular action is considered to be illegal although there are some situations where such actions can be legal
غیرقانونی - یک کلمه نسبتاً رسمی، که مخصوصاً زمانی که این عمل خاص غیرقانونی تلقی می شود استفاده می شود، اگرچه برخی شرایط وجود دارد که چنین اقداماتی می توانند قانونی باشند.
فعالیت ها یا کالاهای غیرقانونی غیرقانونی هستند و معمولاً مخفی نگه داشته می شوند
طبق قوانین یا توافقات مجاز یا قابل قبول نیست
not allowed by a country’s constitution (=set of rules and principles by which a country is governed)
توسط قانون اساسی یک کشور مجاز نیست (=مجموعه قوانین و اصولی که بر اساس آن یک کشور اداره می شود)
یک مهاجر غیرقانونی
involving an instruction CHARACTER etc that is not allowed in a particular computer program
شامل یک دستورالعمل، کاراکتر و غیره است که در یک برنامه کامپیوتری خاص مجاز نیست
یک کلمه توهین آمیز برای کسی که در کشور دیگری زندگی یا کار می کند در حالی که حق قانونی انجام این کار را ندارد
an offensive word for someone who lives or works in another country when they do not have the legal right to do this
بر خلاف قانون
مهاجر/بیگانه غیرقانونی شخصی است که بدون اجازه دولت وارد کشوری شده است.
برای توصیف یک کاراکتر (= حرف، عدد یا نماد) استفاده میشود که نمیتوانید در مکان خاصی از رایانه استفاده کنید، زیرا ممکن است مشکلاتی ایجاد کند.
used to describe a character (= letter number or symbol) that you cannot use in a particular place on a computer because it may create problems
فروش یا پوشیدن ماسک ضد گاز غیرقانونی بود.
گورباچف می خواست همه اعتصابات را غیرقانونی کند، اما پارلمان شوروی از پذیرش چنین ممنوعیتی سرباز زد.
Gorbachev wanted to make all strikes illegal but the Soviet parliament refused to accept such a ban.
تمامی اتحادیه ها توسط حزب حاکم غیرقانونی اعلام شده اند.
بیشتر کارهایی که آنها انجام می دهند و دیگران با آنها انجام می دهند غیرقانونی، فریبکارانه و نادرست است.
داروهای غیر قانونی
illegal drugs
اسکات به دلیل داشتن مواد مخدر غیرقانونی دستگیر شد.
این اقدامات مدنی نتوانست هتلدار سرکوبناپذیر را از راه اندازی سیستم کشتی غیرقانونی خود باز دارد.
These civil actions failed to stop the irrepressible hotelier from operating his illegal ferry system.
از سال 1990، توسعه یا در اختیار داشتن تسلیحات بیولوژیکی برای ایالات متحده غیرقانونی بوده است.
تعداد زیادی از مهاجران غیرقانونی شبانه از مرز عبور کردند.
وقتی دیوید هیل ادعا می کند که برای دادن وام های غیرقانونی تحت فشار قرار گرفته است، او را یک کلاهبردار و دروغگو می دانند.
When David Hale claims he was pressured into making illegal loans, he is branded a crook and a liar.
تعداد فزاینده ای از حملات نژادپرستانه توسط NPA و سایر سازمان های غیرقانونی انجام می شود.
An increasing number of racist attacks are being carried out by the NPA and other illegal organizations.
تهیه کپی از برنامه های کامپیوتری غیرقانونی است.
فروش تنباکو به کودکان زیر 16 سال غیرقانونی است.
آنها که به جرم توطئه فتنه انگیز و داشتن سلاح غیرقانونی مجرم شناخته شده اند، از 35 تا 105 سال حبس می گذرانند.
Found guilty of seditious conspiracy and possession of illegal weapons, they are serving prison terms ranging from 35 to 105 years.
illegal drugs/firearms/substances
مواد مخدر/اسلحه گرم/مواد غیرقانونی
او قول داد که با مهاجرت غیرقانونی مقابله کند.
illegal immigrants/aliens
مهاجران/بیگانگان غیرقانونی
فعالیت های غیرقانونی او چندین بار او را به زندان انداخت.
illegal mining/fishing/gambling
استخراج غیرقانونی معدن / ماهیگیری / قمار
این پیشنهادات غیراخلاقی و احتمالاً غیرقانونی است.
رانندگی از چراغ قرمز غیرقانونی است.
داشتن وسایل آتش بازی در مکان های عمومی برای افراد زیر 18 سال غیرقانونی است.
فروش این چاقوها باید غیرقانونی شود.
اقدام آنها توسط دادگاه بین المللی غیرقانونی ارزیابی شد.
دولت را به درگیر شدن در یک جنگ غیرقانونی متهم کرد.
کمپینی برای جلوگیری از فروش غیرقانونی سیگار به کودکان زیر 16 سال
فحشا در برخی کشورها غیرقانونی است.
رانندگی با خودرویی که ثبت نام و بیمه نشده باشد غیرقانونی است.
کوکائین، ال اس دی و هروئین همگی مواد/مواد غیرقانونی هستند.
او گفت که کارت شناسایی اخراج افراد غیرقانونی را آسان می کند.
آتش بازی در بسیاری از نقاط غیرقانونی است.
illegally obtained passports
گذرنامه های غیرقانونی به دست آمده
طبق قوانین ایالتی، سیگار کشیدن در تمام ساختمان های عمومی غیرقانونی است.
اجبار یک کارمند به بازنشستگی پیش از موعد توسط یک شرکت غیرقانونی است.
قانون جدید ضبط مکالمات تلفنی بدون رضایت را غیرقانونی می کند.
illegal sales/profits/trades
فروش / سود / تجارت غیرقانونی
کولون تنها کاراکتر غیرقانونی برای نام فایل و پوشه است.
Approximately 500,000 workers enter the country illegally each year.
سالانه حدود 500 هزار کارگر به طور غیرقانونی وارد کشور می شوند.
unlawful
غیر قانونی
illicit
قاچاق
جنایی
prohibited
ممنوع است
banned
ممنوع شد
forbidden
ممنوع
illegitimate
نامشروع
outlawed
غیرقانونی
proscribed
ممنوع شده است
interdicted
پر حرف
verboten
جنایتکارانه
felonious
تابو
taboo
انگلستان غیر مجاز
unauthorisedUK
ایالات متحده غیر مجاز
unauthorizedUS
بدون مجوز
unsanctioned
غیر رسمی
unlicensed
مسدود
unofficial
نادرست
contraband
کج شده
barred
بی قانون
wrongful
قانون شکنی
crooked
قابل اجرا
lawless
بوتلگ
lawbreaking
ناموجه
actionable
سایه دار
bootleg
خم شده
unwarranted
خجالتی
shady
smuggled
bent
dodgy
lawful
حلال
مجاز
مشروع
licit
قانونی
permissible
مجاز انگلستان
allowed
مجاز ایالات متحده
authorisedUK
مبارک
authorizedUS
اخلاقی
blessed
خوب
ethical
قابل توجیه
مجاز است
justifiable
درست
تضمین شده است
permitted
تایید شده
به رسمیت شناخته شده در انگلستان
warranted
به رسمیت شناخته شد
approved
برحق
allowable
اصل
recognisedUK
مناسب
recognizedUS
رسمی
rightful
معتبر
genuine
قابل قبول
تحریم شده است
مشروطه
valid
دارای مجوز انگلستان
acceptable
دارای مجوز ایالات متحده
admissible
sanctioned
licencedUK
licensedUS